پیکر جلال مقامی به خاک سپرده شد
پایان یک سفر پرحادثه در جاده پر پیچوخم هنر
مراسم تشییع پیکر زندهیاد جلال مقامی؛ دوبلور، مجری و گوینده پیشکسوت روز گذشته از مقابل خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در مراسم تشییع پیکر این هنرمند افرادی همچون ناصر ممدوح، ابوالحسن تهامینژاد، محمود قنبری، منوچهر والیزاده، جلیل فرجاد، علی همت مومیوند، منوچهر زندهدل، افشین زینوری، اردشیر منظم و فرزاد حسنی (مجری مراسم) حضور داشتند. در این مراسم دوبلورها درباره حرفه و شخصیت زندهیاد جلال مقامی صحبت کردند. از میان این روایتها، روایت ابوالحسن تهامینژاد، دوست و همکار جلال مقامی خواندنیتر است. تهامینژاد گفت: این پیکر جلال مقامی است. پایان یک سفر پرحادثه شصت و اندی ساله در جاده پر پیچ و خم هنر.
یادت میآید وقتی همدیگر را دیدیم، سال ۱۳۳۸ بود. قرار بود در نمایش بازی کنیم. تو با هوشنگ بهشتی پشت صحنه آمدی. جوانی سفید، موبور و بلندقد دبیرستانی بودی که گفتی دوبله هم میکنی. من ۲۱ ساله بودم تو ۱۸ ساله. هر دو نقشهای کوچک میگفتیم. یادت است چقدر در اتاق انتظار میخندیدیم آن قدر که ضبط خراب میشد و با اخم و تخم ساکتمان میکردند. با کار کردن کنار هم رفقای جون جونی شدیم. کنار هم آپارتمان گرفتیم و در ازدواج اولم شاهد عقدم بودی. با هم کوهنوردی میرفتیم. با هم در استودیوهای مختلف کار کردیم؛ بیشتر از همه در استودیو دماوند. صدای تو در همه خانههای ایران بود. مردم دانستنیها را از «دیدنیها»ی تو یاد میگرفتند. سریال «شرلوک هولمز» را دوبله کردی با صدایی که انگار از پوست بازیگر خارج میشد. لیاقت داشتی که از تو دهها فیلم بسازند اما فقط یکی ساختند. از تو خواستند برای فیلم صامت لورل هاردی دیالوگ اختراع کنی و فیلم صامت را به ناطق تبدیل کردی. بعد مدیر دوبلاژ شدی و خیلی از فیلمهایی که مدیر دوبلاژش بودی مورد تأیید تماشاگر قرار گرفت. چند سال در خدمت هنر بودی؟ بیش از 60سال و حالا تصمیم گرفتی پیش دوستان پیش چنگیز، پیش حسن، پیش رفعت همسر نابغه هنرمندت بروی. به همهشان سلام برسان. انشاءالله من هم به زودی به شما ملحق شوم.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه