«راهبرد باتلاق» روسیه در قفقاز

ماهیت جدید تحولات قفقاز جنوبی؛ نبرد و رقابت پیچیده‌ اتحادها

«راهبرد باتلاق» روسیه در قفقاز

با گذشت دو سال از فرجام متزلزل جنگ سال 2020 میلادی میان جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان، کماکان تحلیل‌های متفاوتی از سوی بسیاری از متخصصان و پژوهشگران مختلف حوزه‌ قفقاز و آناتولی مطرح می‌شود. اما به نظر می‌رسد بیشتر تحلیل‌ها ناظر به گزاره‌های خبری باشد نه راهبردی.


​​​​​​​اکنون با نگاهی ریشه‌ای به تحولات اخیر و شرایط ناپایدار در قفقاز جنوبی تلاش کردیم ماهیت اصلی راهبردهای موجود را در قبال این قضیه بررسی کنیم و با توجه به عوامل مهمی چون تغییر نظم‌های بین‌المللی و شکل‌گیری قطب‌های جهانی؛ مسئله تقویت پارادایم انتقال هرج و مرج‌سازی الگوی نزاع‌های خاورمیانه‌ای به حوزه‌ قفقاز جنوبی و تقابل اتحادهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای این تحولات را مورد توجه قرار دهیم. در این زمینه با دکتر هیراد مخیری، دکترای روابط بین‌الملل و کارشناس حوزه‌ قفقاز مهم‌ترین نکات زیربنایی قفقاز را بررسی کردیم.

آقای دکتر، بفرمایید چرا نبرد قفقاز را رقابت پیچیده اتحادها می‌نامند؟ از طرفی خانم پلوسی وارد ارمنستان می‌شود و از طرف دیگر رژیم صهیونیستی از آذربایجان حمایت می‌کند یعنی شرایط به‌گونه‌ای است که به نوعی آمریکا و اسرائیل رودرروی هم قرار گرفته‌اند؟
نامتوازن بودن شرایط و بنیه قدرتی طرفین درگیر جنگ در منطقه‌ قفقاز جنوبی مسئله مهمی است که از ابعاد گسترده‌ای مانند اقتصاد داخلی و بین‌المللی، شرایط حاکم بر سیاست داخلی و خارجی، شرایط اجتماعی داخلی، اتحادهای منطقه‌ای و بین‌المللی نشأت گرفته است. مسلماً جمهوری ارمنستان با اختلاف زیاد در سمت سبک ترازو و جمهوری آذربایجان در سمت پر وزن این ترازوی ارزیابی‌مان قرار می‌گیرند؛ این موضوع، یکی از عوامل مهمی است که جمهوری آذربایجان و حامیان اصلی آن یعنی رژیم صهیونیستی و ترکیه را در شرایطی ایده‌آل قرار داده تا هر سه کشور متحد بتوانند بهره‌برداری‌های چندوجهی خویش را از جنگ‌افروزی در این کارزار با محوریت ضربه زدن به منافع ایران و روسیه داشته باشند. اما در مورد حامیان طرف ارمنستانی باید به نقش پیچیده‌ آمریکا و فرانسه و اتحادیه‌ اروپا، توجه ویژه‌ای داشته باشیم. به‌طورکلی جبهه حامیان ارمنستان در یک دهه گذشته تلاش‌های زیادی را برای نفوذ بر حوزه‌ سیاست داخلی و خارجی این کشور در دستور کار داشتند که البته بیشتر این تلاش‌ها همواره با بن‌مایه‌ جدا کردن پیوند دیرینه‌ ارامنه از روس‌ها بود. باید توجه داشته باشیم این مسئله یکی از عوامل اصلی تضاد و حمایت نکردن روسیه در مشکلات و بزنگاه‌های مهم ارمنستان در سال‌های گذشته و به‌خصوص جنگ 2020 میلادی تعبیر می‌شود. از طرفی، جنگ اوکراین یکی از دلایل کلیدی دیگر است که جبهه غربی حامی ارمنستان به دلیل ارائه تمام توان خویش در تقابل و توازن‌سازی قدرت در مقابل روسیه، نتوانستند به‌طورمستقل و تمام و کمال تمرکز خود را در تحولات اخیر قفقاز جنوبی معطوف کنند و درنهایت به پشتیبانی زیرپوستی رژیم صهیونیستی و ترکیه در این بحران‌سازی قفقازی در جنوب مرزهای روسیه بسنده کردند.

علت حمایت نکردن روسیه از ارمنستان چه بود؟ آیا روسیه در برابر ارمنستان بی‌تفاوت است؟
یکی از مهم‌ترین علت‌های حمایت نکردن مستقیم روسیه از ارمنستان«راهبرد باتلاق» روسیه است. راهبرد باتلاق یا فرسوده‌سازی رقبا در حوزه‌ استحفاظی و نفوذ روسیه، امری دیرینه است. این راهبرد ریشه در دوران امپراتوری تزاری و اتحاد جماهیر شوروی دارد. امروزه نیز تصمیم‌سازان سیاسی کرملین از این میراث کهنه اما کارا بهره‌برداری‌های لازم را به عمل می‌آورند و در این آنارشی‌سازی به دنبال تحلیل رفتن رقبای جدید خود مانند ترکیه و 
رژیم صهیونیستی است که در جنگ اوکراین هم با آن‌ها تضاد منافع دارد، درواقع می‌خواهد آن‌ها را در قفقاز در تله بیندازد و درنهایت با تضعیف بنیه قدرتیشان بتواند ضربات نهایی خود را وارد کند و امتیازگیری‌های خود را از این داستان داشته باشد. 

روسیه در این قضیه به دنبال اهداف خود است
روس‌ها در واقعیت امر، نقش نفوذ در ارمنستان را به‌طور کامل رها نخواهند کرد، زیرا آن‌ها از سال‌های گذشته مسیر دیگری را در پیشبرد اهدافشان دنبال می‌کنند تا درنهایت بتوانند در ایده‌آل‌ترین زمان ممکن، از آنارشی‌های منطقه‌ قفقاز جنوبی و درگیر بودن بازیگران منطقه‌ای و فرا منطقه‌ای در این ناحیه، بهره‌برداری‌های لازم را داشته باشند. در صدر این اهداف روسیه می‌توانیم به راهبرد باتلاق یعنی درگیر کردن و به تحلیل بردن چند سویه‌ توان رقبای خود (ترکیه و رژیم صهیونیستی) در منطقه قفقاز جنوبی -که مشخصاً هر کدامشان در جنگ اوکراین در جهت خلاف منافع روسیه رقابت جدی دارند- اشاره کرد. 

چگونه جماعت دیاسپورای ارمنی در مسیر نجات سرزمین مادری نتوانستند موفق باشند و حتی سفر خانم پلوسی نیز نتوانست گره‌گشا باشد؟
با اینکه لابی ارمنی در آمریکا یک لابی قوی محسوب می‌شود باید توجه داشته باشیم ظهور بحران جهانی کرونا از سال 2020 میلادی و شرایط جنگ اوکراین به‌عنوان دو عامل بازدارنده مهم در رسیدن به اهداف لابی‌گری جماعت دیاسپورای ارمنی خارج از کشور محسوب می‌شوند که در نتیجه می‌بینیم این جماعت تأثیرگذار و دارای قدرت نفوذ در دستگاه‌های تصمیم‌سازی سیاسی ایالات متحده آمریکا و کشورهای قدرتمند اروپایی، نتوانستند برای کمک به حل معضلات منطقه‌ای و سیاست داخلی ارمنستان، نقش عمل‌گرا و چاره‌سازی را ایفا کنند.

خبرنگار: زینب اصغریان

برچسب ها :
ارسال دیدگاه