هنرنمایی بر لبه تیغ

ناملایماتی که گریبانگیر سریال «شهریار» شد

هنرنمایی بر لبه تیغ

خدیجه زمانیان


​​​​​​​تلویزیون تاکنون با ساخت مجموعه‌هایی بر اساس زندگی شخصیت‌های فرهنگی تلاش کرده مردم را با سبک زندگی مفاخر ایرانی آشنا کند. مجموعه‌هایی مانند امیرکبیر، بوعلی‌سینا، شیخ بهایی، شیخ مفید، روزگار قریب (زندگی دکتر محمد قریب)، مدرس، کیمیاگر (زندگی محمد زکریای رازی) و شهریار نمونه‌های تولیدی بوده‌اند که بعضاً توانسته‌اند با اقبال عمومی مواجه شوند و به یادگار بمانند. 
ساخت سریال بر اساس زندگی مفاخر با همه جذابیت‌هایی که دارد، هنرنمایی بر لبه تیغ است. اگرچه سازنده این مجموعه‌ها برگ برنده‌ای در اختیار دارد و آن قهرمان شناخته شده‌ای است که توان الگوسازی دارد اما واقعیت این است که این قهرمان‌ها طرفداران و سینه‌چاک‌هایی دارند که معمولاً شمشیر انتقاد و تیزبینی‌شان هم تیز است! به خصوص اگر شخصیت به زمان معاصر نزدیک‌تر باشد و زندگی‌اش با اتفاق‌های تاریخی و سیاسی زمانه گره خورده باشد. 
«شهریار» یکی از این مجموعه‌هایی بود که همان‌قدر که با اقبال مردم مواجه شد از حاشیه هم به دور نبود؛ داستان زندگی سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار؛ شاعر معاصر ایرانی که کمال تبریزی آن را کارگردانی کرد و اردشیر رستمی نقش جوانی شهریار و سیروس گرجستانی نقش میانسالی و پیری این شاعر را بازی کردند. 
سریال «شهریار» به واسطه زمانه‌ای که شهریار به عنوان شاعر در مسیر حرفه‌ای‌اش با آن دست به گریبان بود، تصویر موقعیت‌های اجتماعی و سیاسی را می‌طلبید که برای کارگردانی که می‌خواست بدون غرض‌ورزی زندگی هنری او را به تصویر بکشد، کاری سخت و طاقت‌فرسا بود اتفاقی که برای کمال تبریزی و تیمش رخ داد و گلایه‌های او را پس از اتمام سریال به دلیل حذف و سانسور بعضی سکانس‌ها و انتقادهای خانواده شهریار و شاعرانی که به عنوان افراد تأثیرگذار در شکل‌گیری مسیر حرفه‌ای این شاعر مؤثر بودند، در پی داشت.   
شاید نبود سعه‌صدر و چنین بازخوردهایی موجب شده مفاخر نتوانند دستمایه فرایند آثار تولیدی و بصری قرار بگیرند و زندگی‌شان در لابه‌لای کاغذهای کتاب مستور بماند در حالی‌ که زندگی بزرگانی مثل سعدی، حافظ و مولوی تا معاصرانی مثل نیما، سهراب و اخوان می‌تواند به تولید سریال‌ها و فیلم‌های جذاب منجر شود.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه