بررسی حکمت بیست و چهارم نهجالبلاغه و ارزش دفع غم و گرفتاری از مردم در گفتوگو با آیتالله سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری
کمک به دیگران سبب برکت در زندگی است
از نکات و دستورات بسیار حساس در اخلاق اسلامی، تعاون و تعاضد و خدمت به مردم بهخصوص خدمت به مؤمنان و صالحان است. از مجموعه تعالیم اسلامی و سیره اولیای الهی(ع) استفاده میشود که پس از ادای فرائض، بالاترین وسیله برای تقرب به خداوند متعال این خصلت نیکو است. اولیای خداوند همواره در خدمت مردم بودند و شخصاً برای رفع حوائج آنان اقدام و انجام این مهم را به دیگران نیز توصیه میکردند.
گفتوگوی ما با اندیشمند فرزانه و نهجالبلاغهپژوه، آیتالله سید ابوالفضل طباطبایی اشکذری در مورد کمکهای مردمی است. کمکهایی که در اسلام به هر شکل و به هر صورت اهمیت زیادی دارد و نه تنها موجب برکت در زندگی میشود بلکه بلاها را برطرف کرده و کفاره گناهان است.
ضرورت رفع حوائج افراد در اسلام
آیتالله طباطبایی اشکذری در ابتدا با اشاره به اینکه پیشوایان دینی ما کمک به حل مشکلات جامعه اسلامی و رفع حوائج افراد را لازمالاجرا میدانند، میگوید: در دین مبین اسلام، رفع نیاز حاجتمندان از نکات قابل توجهی است که در جوامع حدیثی و منابع فقهی بخشهای مستقلی برای آن منظور شده است. «قضاء حاجت المؤمن» برآورده کردن حاجت انسان مؤمن، «خدمه المؤمن» خدمت کردن به مردم و جامعه ایمانی و اسلامی، «الاهتمام بامور المسلمین» اهتمام و ترغیب به امور مسلمانان و «الطاف المؤمن و اکرامه» بزرگداشت مردم مؤمن و محبت کردن به آنان، «إدخال السرور فی قلب المؤمن» یعنی خداوند به چيزی محبوبتر از ادخال سرور در قلب مؤمنان و خوشحال کردن آنان عبادت نشده، برخی از عناوین این ابواب است.
ایشان میافزاید: ذیل این عناوین مجموعهای از احادیث حضرات معصومین(ع) قرار گرفته است و از نگاه اجتماعی دین اسلام و اهتمام اسلام به جامعهسازی و جامعهپردازی سخن میگوید. به بیانی دیگر، وقتی روحیه رسیدگی به مردم در جامعهای حاکم نباشد، آن جامعه از سلامت برخوردار نیست و جامعه ناسالم و آفتزده هرگز رشد نکرده و به فرسایش میرود. در الکافی از پیامبر اسلام(ص) روایتی نقل شده است که «أيُّما مُسلمٍ خَدَمَ قَوما مِن المُسلمينَ إلّا أعْطاهُ الله مِثْلَ عَدَدِهِم خُدّاما في الجَنه» یعنی هر مسلمانى كه گروهى از مسلمانان را خدمت كند، خداوند به تعداد آنان در بهشت به او خدمتكار دهد.
به فریاد مردم رسیدن؛ کفاره گناهان بزرگ
این نهجالبلاغهپژوه تشریح میکند: در حکمت 24 نهجالبلاغه، امیرمؤمنان(ع) به رسیدگی به امور مردم با نگاه اجتماعی و روانی و پیامدهای آن اشاره کرده است. در متن این گفتارهای سودمند، افزون بر ثوابهای اخروی خدمترسانی، به نتایج پربار این خصلت خداپسندانه در دنیا نیز اشاره شده است. حضرت علی(ع) در این خطبه در مورد ارزش رفع غم و گرفتاری از مردم میفرماید: «مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ، إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ» یعنی ازجمله كفاره گناهان بزرگ، به فرياد رسيدن ستمديدگان و شاد كردن غمگينان است.
آیتالله طباطبایی اشکذری توضیح میدهد: حضرت علی(ع) با بیان برکات و نتایجی، رسیدگی و توجه به امور مردم را گوشزد میکند. یعنی توجه به «إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ» و فریادرسی بیچارگان، درماندگان و مظلومان و دیگری «التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوب» یعنی گشایش ایجاد کردن برای انسان ناچار و زدودن غم از دل غمدیدگان مهم است.
این دو نکته در حقیقت پرداختن به دو آسیب اجتماعی بسیار پرخطر در جامعه است که درمان نشدن آنها اقتدار جامعه را دچار مشکل و جامعه را تبدیل به نهادی ناتوان و فروپاشیده میکند. وجود ملهوفین و مکروبین در جامعه، یعنی بیچارگی اجتماعی و ستمدیدگیهای افراد نوعی بیماری است. «ملهوف» معناى وسيعى دارد و هر فرد مظلوم و بيچارهاى را خواه بيمار باشد يا گرفتار، طلبکار و يا فقير نادار، زندانى یا بىگناه و... را شامل میشود. کسى که به کمک اين افراد بشتابد، در برابر گناهانی که انجام داده، شامل عفو الهی میشود. «مکروب» نیز به هر فرد غمگين گفته مىشود. خواه غم او در مصيبت عزيزش باشد يا غم بيمارى، فقر، شکست در تجارت و يا هر غم ديگر. این افراد جز یاری طلبیکاری از آنان برنمیآید. استغاثه میکنند زیرا خود نیز نمیدانند چه باید کنند و درها را به روی خود بسته میبینند.
خاطر ناشاد را دلشاد کردن همت است
استاد سطوح عالی حوزه علمیه به بیماری دیگر در بیان حضرت علی(ع) اشاره کرده و یادآور میشود: بیماری دومی که امام علی(ع) به آن اشاره میکند، غم و اندوه فراوانی است که بر روح و روان انسان و جامعه سیطره پیدا کند. این گونه جامعه و انسان از شادی، نشاط و شادابی تهی میشود و انرژی، توان، علاقه و اراده برای انجام کارهای مفید از بین میرود. این آفتها دو بعد فردی و اجتماعی دارد. گاهی ممکن است یک فرد ملهوف شود و گاهی یک جامعه احساس بیچارگی کند، هر دو اینها بیماری است. امیرمؤمنان(ع) جامعه و مردم را تشویق و بیان میکند چشمان خود را باز کنید و اگر ملهوف دیدید از او فریادرسی کنید و اگر مکروب دیدید، تلاش کنید از او دلگشایی کرده و او را به نشاط وادار کنید.
آیتالله طباطبایی اشکذری به روایت دیگری از حضرت علی(ع) اشاره کرده و میگوید: حضرت در جایی فرموده است «ما حصل الأجر بمثل اغاثة الملهوف» هيچ چيزى مانند به فرياد بيچاره رسيدن تحصيل اجر نمىكند. در الأمالی شیخ مفید روایتی از امام صادق(ع) آمده است که حضرت فرمود: «نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتمانُ سِرّنا جِهادُ فی سَبیلِ الله» یعنی نفس فردی که بهخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش براى ما، عبادت بوده و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست. برای درمان جامعه از دو بیماری اجتماعی و روحی روانی باید ملهوف و مکروب را تشخیص داد و برای درمانگری آن تلاش کرد، احوالپرس انسانهای غمزده و گرفتار بود و از آنان که آسیب اجتماعی دیدهاند و درگیر غمی هستند احوال بپرسیم.
این کار علاوه بر برکات اجتماعی، کفاره گناهان نیز شمرده میشود و به قول شاعر، خاطر ناشاد را دلشاد کردن همت است... پرداختن به بُعد اجتماعی و خصوصیات ملهوف و مکروب و چگونگی گرهگشایی از مواردی است که در فرصت بعدی به آن خواهیم پرداخت.
خبرنگار: مریم احمدی شیروان
برچسب ها :
ارسال دیدگاه