خطبه‌های نماز جمعه و چالش بازنمایی رسانه‌ای آن

خطبه‌های نماز جمعه و چالش بازنمایی رسانه‌ای آن

محسن فاطمی‌نژاد


همین الان اگر یکی از ما بپرسد آخرین خبری که از نماز جمعه به گوشتان خورده چه بوده، چه می‌گوییم؟ چه تیترها و عناوینی از خطبه‌های نماز جمعه و حاشیه‌های آن به ذهنمان خطور می‌کند؟ این تیترها و عناوین از کدام رسانه‌ها و پایگاه‌های خبری نشأت می‌گیرند؟ چقدر از ما مردم به محض اینکه تیتر و عکس عجیب و غریب یا اظهار نظری شاذ و دوقطبی‌ساز از خطبه‌های نماز جمعه را در فضای مجازی می‌بینیم یا با واسطه از کسی می‌شنویم، می‌رویم و برای بررسی صحت و سقم آن، پی مشروح خطبه را می‌گیریم؟ از آن طرف، خود ائمه جمعه چقدر هنگام آماده‌سازی متن خطبه‌ها به آنچه رسانه‌ها از این سخنرانی‌ها انعکاس خواهند داد، فکر می‌کنند؟ 
چرا طرح این پرسش‌ها مهم است و باید بیش از پیش به آن فکر کنیم؟ چون 6 مرداد سال 58 که اخبار نخستین نماز جمعه در تهران پس از پیروزی انقلاب اسلامی قرار بود به مردم برسد، واسطه‌ها یکی دو تا بیشتر نبودند؛ یا اخبار رادیو و تلویزیون بود یا انعکاس مشروح یا خلاصه خطبه‌ها که روی دکه مطبوعات می‌آمد. شاید در نقل شفاهی و سینه به سینه آنچه در خطبه‌ها ایراد می‌گردید، می‌شد شاهد یک کلاغ چهل کلاغ هم بود ولی به هر ترتیب تقطیع، تحریف و برجسته‌سازی‌ها آن قدرها کارگر نمی‌افتاد. مضاف بر اینکه ذائقه مردم هم با صبر و حوصله نسبت بیشتری داشت و می‌شد انتظار داشت که بنشینند، مشروح خطبه‌ها را بخوانند یا بشنوند. حالا اما چطور؟ واقعاً حال و حوصله مردم در پیگیری اخبار و صحت‌سنجی آنچه می‌شنوند و می‌خوانند مثل گذشته است؟ اصلاً چه تعداد از افرادی که در معرض اخبار و داده‌های شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی هستند، به ابزار و ادوات صحت‌سنجی آنچه می‌شنوند و می‌خوانند، مجهز هستند؟ منظور همین عبارت دستمالی شده «سواد رسانه»‌ای است که همه از آن حرف می‌زنند. اما تعارف که نداریم با شاخص‌های همین سواد که یونسکو مشخص کرده، حتی جمعیت قابل توجهی از قشر فرهیخته و درس‌خوانده جامعه را هم باید در رتبه بی‌سواد‌ها دسته‌بندی کرد. 
ذکر این مقدمه صرفاً برای بیان این اعتراف تلخ بود که نه وضعیت بازنمایی رسانه‌ای خطبه‌های نماز جمعه در سطح جامعه خوب است و نه گاهی خود ائمه جمعه در استخدام کلمات برای انتقال مفاهیم مدنظرشان، حساسیت‌های رسانه‌ای را در نظر می‌گیرند. البته باید اذعان کرد سهم رسانه‌های معاند در بازنمایی‌های دوقطبی‌ساز، بیشتر از سهم نهاد متولی در انعکاس پیام وحدت از نماز جمعه است. این قدر این مسئله واضح است که به نظر نیازی به ذکر مصادیق و مثال هم نباشد. همین الان با یک رصد کلی از آنچه از تریبون نماز جمعه همین هفته در رسانه‌های پرمخاطب جامعه یعنی اینستاگرام، واتساپ و تلگرام منعکس شده می‌توان فهمید وضعیت چقدر آشفته است. رصد اخبار همین حوزه در رسانه‌ها نشان می‌دهد افکار عمومی در خصوص نماز جمعه و ائمه جمعه چگونه دارد شکل می‌گیرد. همان طور که اشاره شد، مسئله بیش از همه بازنمایی رسانه‌ای است یعنی هر چقدر هم امام جمعه در استخدام کلمات برای بیان مفاهیمش خوب عمل کند و تلاش کند بهانه‌ای دست تحریف و تقطیع‌کنندگان ندهد ولی باز نمی‌تواند تمام و کمال ابتکار عمل را از طرف مقابل بگیرد. چرا؟
چون مطابق پژوهش‌ها، نقش واژه‌ها و کلمات در انتقال مفاهیم از فردی به فرد دیگر، تنها 7درصد است و 38 درصد مربوط به لحن صدا و 55 درصد دیگر مربوط به زبان بدن است. حالا تصور کنید در یک موضوع حساس چون برخورد با بی‌حجابی یا امر به معروف و نهی از منکر، یک امام جمعه همه جور حساسیت را به خرج بدهد و با بیانی لطیف و با کلی مقدمه‌چینی بخواهد موضعی بگیرد، همین که تمام و کمال حرف‌هایش روی کاغذ پیاده شود و صرفاً به همان موضعش اشاره شود یعنی 93درصد از مفهوم مورد نظر او که باید با لحن صدا و زبان بدنش منتقل می‌شده، از بین رفته است.
ماجرای انتشار صوت و تصویر ائمه جمعه در این مواقع هم خود بحثی دیگر است؛ چرا که در بیشتر موارد چه در رسانه‌های خارجی و چه رسانه‌های داخلی با گرایش‌های خاص، خبری از انعکاس صوت و تصویر ائمه جمعه در این خصوص نیست و صرفاً مخاطب را با متن خلاصه شده و مکتوب این مواضع مواجه می‌کنند. خلاصه اینکه دست اندرکاران شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه باید به فکر طرحی نو برای انعکاس و بازنمایی خطبه‌های نماز جمعه باشند. امری که آن قدر مهم است که می‌توان آن را در سطح یک خطبه در کنار دو خطبه عبادی و سیاسی نماز جمعه مطرح کرد.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه