
قضاوت را در چاه بینداز
رقیه توسلی
سؤال اداری میپرسم. به جای یک خط جواب محترمانه، نوچ نوچی میکند و سرش را با تبختر پرت میکند طرف چپ. یعنی که باید بروم پیش همکارش.
کار همیشهاش است. حداقل توی دو ماه گذشته. شاخ سبز نمیشود روی ملاجم. رفتار شایستهای اگر انجام میداد تعجب میکردم. این مسئول اصولاً نه وقت میگذارد، نه همراهی دوستانه دارد. به جای کلمه و جمله هم ترجیحش این است کاملاً نامحترمانه از دست و سر و اصوات استفاده کند.
آسان نیست دیگر. اصولاً روبهرو شدن با آدم افادهایِ خودبزرگ بین، نفس آدم را حبس میکند. جوری که باید صبر فوقالعادهای داشته باشی که دیوانه نشوی.
نشستهام تا شماره پروندهام را صدا بزنند. چشمم میافتد به خانمی که دارد از کاکتوس کنار ستون چندتایی عکس میگیرد. حق دارد. ترکیب رشد جالبی دارد گیاه توی گلدان. ناگهان صدایی بداخلاق میپیچد توی سالن؛ بس کن خانم. داری چیکار میکنی؟ «کراسولا» ندیدی تا به حال؟
بعد از بیست دقیقه نوبتم میشود. آن ور شیشه کارمندی خوشرو و متین پروندهام را میاندازد روی ریل. به گفته ایشان روال پیچیدهای ندارد. زحمت امضاها و کاغذبازیهای سیستم را هم خودش متقبل میشود. به علاوه امیدواری هم میدهد.
دیگر سگرمههایم در هم نیست. نفسم برمیگردد. بیاختیار وقت خداحافظی با اشارهای میگویم: والا بعضیا رو آرزو نمیکنی هزار سال یک بار ببینی... ما که رهگذریم خدا به شما صبر بده.
بانوی کارمند سرش را کمی جلو میآورد و منقلب میگوید: از مهناز به دل نگیرید. شازده قجری نیست، زندگی غریبی داشته. بچه و همسرش ازش دورن. خیلی دور. تنهاست. مدتیه به حال خودش نیست. خصوصاً توی این موقعیت که مادرشم فوت شده. شما رفتارشُ ببخشید.
سنجاق: امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: اگر بندگان وقتی چیزی را نمیدانستند از اظهارنظر یا انجام آن باز میایستادند، کافر و گمراه نمیشدند.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
زیر این پرچم همیشه خیر دیدم...
-
پاسخ به شبهه های جوانان؛دغذغه شهید جوانمرد
-
قدس رواق
-
قدردانی از موکب چندملیتی اقیانوس هند
-
تبیین وقف، شکلی از «جهاد تبیین» است
-
قضاوت را در چاه بینداز
-
«مشهدی» از کی لقب رسمی شد؟
-
آقای سروش، چرا برای شهدای علم و دانش ننالیدی؟!
-
هجرت امام رضا(ع) موجب حضور انبوه امامزادگان در ایران شد
-
مشق خدمتگزاری
-
توصیه اخلاقى فاطمه زهرا(س) به بانوان