printlogo


درباره بازی جواد عزتی و‌هادی حجازی‌فر و نقطه عطف فیلم «آتابای»
قاب‌های دونفره به یادماندنی
فیلم سینمایی «آتابای» پنجمین ساخته نیکی کریمی، درامی عاشقانه است که از اوایل آذرماه روی پرده سینماهای سراسر کشور رفته است. فیلمی که به اذعان بسیاری از منتقدان در مقایسه با آثار قبلی او یعنی «یک شب»، «چند روز بعد»، «سوت پایان» و «شیفت شب» بهترین اثر این بازیگر در مقام کارگردانی است. فیلم‌نامه «آتابای» را‌ هادی حجازی‌فر براساس طرحی از نیکی کریمی نوشته و نقش اصلی را هم خود حجازی‌فر ایفا می‌کند، نقش‌آفرینی کم‌نقصی که نشان از توانایی این بازیگر دارد.

قصه فیلم درباره مرد میانسالی به نام کاظم معروف به آتابای است که به همراه پدر و خواهرزاده‌اش در روستای پیرکندی در حوالی خوی زندگی می‌کنند. او سال‌ها پیش دانشجوی معماری در دانشگاه هنرهای زیبای تهران بوده و یک سال مانده به دانش‌آموختگی به علت مشکلات روحی ناشی از عشقی نافرجام به هم‌دانشگاهی‌اش، ترک تحصیل کرده و به زادگاهش برمی‌گردد. خواهر کاظم در جوانی خودسوزی کرده‌ و پس از آن مسئولیت سرپرستی و تربیت پسر خواهرش با اوست. آتابای در مواجهه با خود، خانواده، دوستان و رابطه‌ای جدید قرار گرفته و چالش‌هایی دارد. یکی از نقاط عطف قصه مربوط به مواجهه او با دوست قدیمی‌اش یحیی (با نقش‌آفرینی جواد عزتی) است که پرده از رازی قدیمی برمی‌دارد. مواجهه آن‌ها در این دو نقش، تصویری به یادماندنی از بازی مشترکشان در فیلم ثبت کرده است.

مواجهه‌ای تماشایی
اگرچه «ایستاده در غبار» نخستین نقش‌آفرینی «هادی حجازی‌فر» در سینما نبود اما نخستین جرقه دیده شدن او شد. حجازی‌فر که این روزها مشغول تولید مینی‌سریال شهید باکری است، کارنامه موفقی در فیلم‌های تاریخ معاصر و اجتماعی دارد. او پس از بازی در «ماجرای نیمروز» پیشنهاداتی هم در ژانر کمدی داشت اما آنچنان که در آثار جدی موفق ظاهر شد در کمدی توفیق نداشت برخلاف جواد عزتی که با بازی در آثار کمدی به پولسازترین بازیگر سال 97 بدل شد اما با نقش‌آفرینی‌های درخشانی که در آثاری همچون «ماجرای نیمروز 1 و 2» و «شنای پروانه» داشت نشان داد که می‌تواند در هر ژانری موفق باشد. همان طور که «احمد متوسلیان» ایستاده در غبار برای حجازی‌فر، پله ترقی بود، «صادق» ماجرای نیمروز نقطه عطف بزرگی در کارنامه عزتی به شمار می‌رفت و پس از آن در «شنای پروانه» چنان بازی درخشانی از خود نشان داد که نبود نامش در میان نامزدهای بهترین بازیگر مرد جشنواره فجر بسیاری را به تعجب واداشت و صدای اعتراض عده‌ای را هم بلند کرد. حالا او با نقش یحیی در فیلم «آتابای» میزبان نگاه مخاطبان سینماست. نقشی که برای او چالشی جدید به همراه داشت چون دیالوگ‌های شخصیت فیلم به زبان ترکی بود، زبان جدیدی برای عزتی که قرار بود احساسات شخصیت را هم در دیالوگ‌ها نمایان کند، احساساتی که در مواجهه با شخصیت کاظم (با ایفای نقش‌هادی حجازی‌فر) به مواجهه‌ای تماشایی در این فیلم تبدیل می‌شود. 

نقاط عطف فیلم
شاید بتوان نقاط عطف «آتابای» را سکانس‌های گفت‌وگوی دونفره آن‌ها دانست. گفت‌وگوی کاظم با آیدین (خواهرزاده‌اش)، گفت‌وگوی آتابای با پدرش، گفت‌وگوی دو رفیق قدیمی و گفت‌وگوی عاشقی شکست خورده با معشوقی درمانده! در این فیلم روابط آدم‌ها و تأثیر خاطرات گذشته بر رابطه حال و آینده آن‌ها با ظرافت خاصی طراحی شده و بازی خوب بازیگرانش بر قدرت اثرگذاری آن افزوده است مثلاً در سکانسی که دو دوست قدیمی (کاظم و یحیی) بیرون از مجلس ختم زن یحیی با هم خلوت می‌کنند و خاطرات گذشته‌ برایشان زنده می‌شود، با وجود اینکه خطر کلیشه‌ای شدن را بیخ گوشش داشت اما دیالوگ‌های بین دو شخصیت منجر به عیان شدن درونیات آن‌ها و تحول رابطه‌شان شد و پرده از رازی قدیمی برداشت، حتی صحنه گفت‌وگوی دونفره کاظم با سیما در شب جشن، گفت‌وگوی دونفره کاظم با آیدین که با خشم و دعوا آغاز شد و در نهایت به رابطه‌ای عمیق ختم شد یا گفت‌وگوی دونفره آتابای با پدرش، قاب‌هایی ماندگار از گفت‌وگوی دونفره را مقابل دیدگان مخاطب به نمایش گذاشت و تمام این سکانس‌ها به آشکار شدن لایه‌های شخصیتی آتابای ختم می‌شد اما در این بین ضیافت دونفره کاظم و یحیی کنار دریاچه ارومیه، قله این سکانس‌های دونفره بود جایی که دو دوست قدیمی شدیدترین ارادت‌هایشان به هم را همراه با تندترین انتقادها نسبت به یکدیگر بیان می‌کنند، از حرف‌های مگویشان می‌گویند، به یاد گذشته لاستیک آتش می‌زنند و به گوی آتشی که از بالای تپه به قعر آن سُر می‌خورد خیره می‌شوند، رازهای بینشان برملا می‌شود و دیگر آن دو آدم پیش از گفت‌وگو نیستند.

 دیدنی و چشمنواز
بازی‌های خوب سه بازیگر اصلی فیلم یعنی‌ هادی حجازی‌فر، جواد عزتی و سحر دولتشاهی در کنار بازیگران بومی این فیلم سبب شده «آتابای» به اثری چشمنواز و دیدنی بدل شود. این فیلم ریتم آرامی دارد اما سعی کرده در پس این ریتم کُند، به واکاوی و ترسیم شخصیت‌ها و روابطشان بپردازد به طوری که در زمان ملاقات کاظم و یحیی، همه چیز صیقل خورده و شرایط برای رمزگشایی از اتفاقی در گذشته مهیاست، زخم‌های کهنه سر باز می‌کند و مخاطب به دریافتی ملموس و تأثیرگذار از گذشته آدم‌ها می‎رسد. با وجود اینکه شخم زدن خاطرات گذشته دو رفیق قدیمی، مقدمه ورود به بخش دوم فیلم و زمینه‌ساز تحولات شخصیتی آتابای در ابراز علاقه‌اش به سیماست اما نویسنده و کارگردان در روایت این رابطه عاشقانه موفق ظاهر نمی‌شوند و این ابراز علاقه از سوی مردی که مرز 40سالگی را رد کرده است، ناپخته به نظر می‌رسد. 
با وجود این تسلط بازی حجازی‌فر بر شخصیتی که خود نویسنده آن است در سراسر فیلم نمایان است، دانیال نوروش هم که ایفاگر نقش آیدین است بازی به اندازه و درستی را از خود نشان می‌دهد. اگرچه سکانس‌های پایانی فیلم می‌توانست به صحنه‌های ماندگار فیلم در ذهن مخاطب تبدیل شود اما ضعف فیلم‌نامه در این بخش و دیالوگ‌های نسنجیده، این بخت را از این سکانس‌ها گرفت و این جایگاه را برای سکانس‌های دونفره کاظم و یحیی نگه داشت.