printlogo


نقش بی‌بصیرتی خواص در مظلومیت امام‌علی(ع)


​​​​​​​حوادث تلخ پس از رحلت پیغمبر(ص) که موجب تحقق عظیم‌‎ترین ظلم تاریخ یعنی تحریف خلافت از مسیر اصلی خود و پیدایی اختلاف مسلمین و خلاصه مظلومیت و خانه‌نشین شدن تنها گزینه الهی برای خلافت یعنی حضرت علی(ع) شد را پیش از هر چیز باید متوجه عملکرد خواص حاضر در آن برهه دانست. البته نه خواص مثبت، بلکه خواص منفی‌ای که جز به معامله آخرت به دنیا و رسیدن به مقاصد دنیوی نمی‌اندیشیدند.
حرکت قهقرایی و افول معنویت در خواص و به تبع، پیروان آن‌ها، پس از رحلت پیامبر(ص) معلول یک‌سری علل و عواملی بود که در خواص و بزرگان جامعه اسلامی رخ نمایاند. اموری مانند دنیاگرایی و روآوردن به مظاهر دنیا، غفلت از یاد خدا و فرمایشات پیامبر(ص) و مهم‌تر از همه، تحریف مسئله خلافت از جایگاه اصلی خود بود که منشأ رخت بربستن معنویت و در نتیجه پیدایش حوادث تلخی شده و به عنوان لکه‌های سیاهی در تاریخ روشن اسلام، ابدی شدند.
در این میان، مهم‌ترین این عوامل غفلت از یاد خدا و سیره و سنت پیامبر(ص) است. یاد خدا سبب نورانیت دل و صفای باطن است، آنجا که می‌فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب» یا طبق مفاد آیه شریفه «ان الصلاة تنهی عن الفحشاء والمنکر» نماز آدمی را از بدی‌ها و زشتی‌ها دور می‌کند. فرمایشات پیامبر(ص) نیز به منظور هدایت بشر و حفظ نورانیت و صفای باطن و درنهایت راهیابی به قرب حضرت احدیت است. پس تا زمانی که انسان در یاد و ذکر خداست و روح و جان خود را به توصیه‌ها و ارشادهای نبوی مزین کرده است از گمراهی در امان است و از طرفی، اعراض از یاد خدا و بی‌توجهی به احکام و فرامین الهی که توسط پیامبر(ص) به بشر ارائه شد، چیزی جز گمراهی نیست، چنان‌که براساس آیه 124 سوره طه «وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَعْمَى؛ هر كسی از ياد من دل بگرداند در حقيقت زندگى تنگ و سختى خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى‌‏كنيم» هم به مصیبت دنیوی و هم به مصیبت اخروی دچار می‌شود.
 متأسفانه زبان گویای تاریخ اسلام، بیانگر این مطلب است که پس از پیامبر(ص) گروهی از مردم و به‌خصوص خواص به عقب برگشتند، دل‌ها از یاد خدا غافل شد، احادیث نبوی دستخوش کتمان، تحریف و... قرار گرفت. طبیعی است در چنین وضعیتی، جامعه از نور هدایت منقطع شود و اثری از معنویت باقی نماند تا آنجا که جامعه از تحمل وجود وصی رسول خدا، باب مدینه علم ‌در رنج و عذاب باشد. حضرت علی(ع) در این خصوص می‌فرماید: «زمانی که خداوند رسول خود را قبض روح فرمود، گروهی به قهقرا برگشتند و از سبب هدایت و رستگاری یعنی اهل‎بیت حضرت رسول(ص) که مأمور به دوستی آن بودند، دوری کردند».
پس از پیامبر اکرم(ص) با احیای ارزش‌‌های جاهلی، دوباره تعصب‌های نژادی و قبیله‌ای جان گرفت و ارزش‌های الهی قربانی ارزش‌های جاهلی شد.
تعصب یعنی حمایت از کسی که متعصب، به او علاقه و ارادتی دارد؛ از این رو هر تعصبی مردود نیست، چرا که تعصب اگر عقلانی و بر حق باشد، امری معقول و پسندیده است اما اگر یک سری دفاع‌ها و حمایت‌ها باشد که وجهه عقلانی نداشته باشد و به واسطه آن باطل بر حق ترجیح داده شود، امری ناپسند و مورد مذمت عقل و شرع است. تعصبات قبیله‌ای جاهلی نیز از این قسم است.
اگر خواص در روزگار پس از رحلت حضرت رسول(ص) به سیره و سنت ایشان پشت نمی‌کردند و به خاطر دنیاپرستی و مقام‌خواهی پا بر حقیقت نمی‌زدند و در آن موقعیت حساس که بیان حق ضروری بود، به کتمانش نمی‌پرداختند و با بی‌بصیرتی سکوت اختیار نمی‌کردند، جامعه اسلامی دچار اختلاف و انحراف نمی‌شد و امیرالمؤمنین(ع) و فرزندان او یکی پس از دیگری به مسلخ شهادت نمی‌رفتند.