مردان آسمانی
شهید پرویز حسینی
تاریخ تولد:1324/03/02
تاریخ شهادت:1357/11/15
محل تولد: روستای کلاته ملا از توابع زیرکوه
علت شهادت: درگیری با رژیم پهلوی
شهید پرویز حسینی دوم خرداد 1324 در روستای کلاته‌ملا از توابع شهرستان زیرکوه متولد و در تاریخ 1357/11/5 بر اثر درگیری با چماق به‌دستان رژیم پهلوی به فیض شهادت نائل شد.
وی فردی فداکار، مؤمن و انقلابی بود. زندگی را با سختی آغاز کرد و با کار و کوشش و تلاش، امر دنیا را می‌گذراند. نیکوکاری و خوش‌رفتاری او، زبانزد دوستان و آشنایان بود. با توجه به شرایط زندگی، دوران پهلوی، محرومیت‌های روستا و عدم امکان تحصیل و شرایط نامناسب برای این امر، تا دوره ابتدایی درس خواند. او به خاطر عشق و علاقه‌ای که به ائمه اطهار(ع) و تقیدات مذهبی داشت، اشعار و مراثی اهل بیت(ع) را حفظ کرده و در مجالس، مرثیه‌خوانی می‌کرد و در کارهای کشاورزی و مالداری با پدرش همراه و کمک او بود.
دوران خدمت سربازی‌اش، در پادگان‌های رژیم طاغوت سپری شد. اما از آنجایی که علاقه‌ای به رژیم و سربازخانه‌های آن دوران نداشت، از خدمت سربازی فرار کرد و پس از دستگیری به مدت 18ماه در زندان ارتش مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
در زمان حکومت پهلوی که هیچ کس جرئت اظهارعقیده و مخالفت با رژیم را نداشت، او با شجاعت تمام، تمثال وعکس حضرت امام(ره) را جلو موتورسیکلت خود نصب می‌کرد. با شروع جرقه‌های انقلاب، از محل زندگی خود یعنی روستای کلاته‌ملا به بخش درخش و شهرستان بیرجند عزیمت کرد تا بتواند در تظاهرات و راهپیمایی‌های مردمی شرکت کند. در پنجم بهمن 1357 که اعتراض‌های مردمی به اوج خود رسیده بود، شهید حسینی در مسیر جاده درخش - بیرجند با اوباش و چماق‌داران طرفدار رژیم شاه برخورد می‌کند. آن‌ها که تعدادشان زیاد بود، از کمپرسی پیاده می‌شوند و جلو او را می‌گیرند و از وی می‌خواهند که مرگ بر خمینی بگوید، ولی او با شهامت و شجاعت، شعار مرگ برشاه سر داده که یکی از اراذل چماق به‌دست، پیچ‌گوشتی را در گوش ایشان فرو کرده و می‌کوبد. بدین ترتیب در اثر ضربه وارده به جمجمه به فیض شهادت نائل می‌شود. روحش شاد و یادش گرامی.
تاریخ تولد:1324/03/02
تاریخ شهادت:1357/11/15
محل تولد: روستای کلاته ملا از توابع زیرکوه
علت شهادت: درگیری با رژیم پهلوی
شهید پرویز حسینی دوم خرداد 1324 در روستای کلاته‌ملا از توابع شهرستان زیرکوه متولد و در تاریخ 1357/11/5 بر اثر درگیری با چماق به‌دستان رژیم پهلوی به فیض شهادت نائل شد.
وی فردی فداکار، مؤمن و انقلابی بود. زندگی را با سختی آغاز کرد و با کار و کوشش و تلاش، امر دنیا را می‌گذراند. نیکوکاری و خوش‌رفتاری او، زبانزد دوستان و آشنایان بود. با توجه به شرایط زندگی، دوران پهلوی، محرومیت‌های روستا و عدم امکان تحصیل و شرایط نامناسب برای این امر، تا دوره ابتدایی درس خواند. او به خاطر عشق و علاقه‌ای که به ائمه اطهار(ع) و تقیدات مذهبی داشت، اشعار و مراثی اهل بیت(ع) را حفظ کرده و در مجالس، مرثیه‌خوانی می‌کرد و در کارهای کشاورزی و مالداری با پدرش همراه و کمک او بود.
دوران خدمت سربازی‌اش، در پادگان‌های رژیم طاغوت سپری شد. اما از آنجایی که علاقه‌ای به رژیم و سربازخانه‌های آن دوران نداشت، از خدمت سربازی فرار کرد و پس از دستگیری به مدت 18ماه در زندان ارتش مورد ضرب و شتم قرار گرفت.
در زمان حکومت پهلوی که هیچ کس جرئت اظهارعقیده و مخالفت با رژیم را نداشت، او با شجاعت تمام، تمثال وعکس حضرت امام(ره) را جلو موتورسیکلت خود نصب می‌کرد. با شروع جرقه‌های انقلاب، از محل زندگی خود یعنی روستای کلاته‌ملا به بخش درخش و شهرستان بیرجند عزیمت کرد تا بتواند در تظاهرات و راهپیمایی‌های مردمی شرکت کند. در پنجم بهمن 1357 که اعتراض‌های مردمی به اوج خود رسیده بود، شهید حسینی در مسیر جاده درخش - بیرجند با اوباش و چماق‌داران طرفدار رژیم شاه برخورد می‌کند. آن‌ها که تعدادشان زیاد بود، از کمپرسی پیاده می‌شوند و جلو او را می‌گیرند و از وی می‌خواهند که مرگ بر خمینی بگوید، ولی او با شهامت و شجاعت، شعار مرگ برشاه سر داده که یکی از اراذل چماق به‌دست، پیچ‌گوشتی را در گوش ایشان فرو کرده و می‌کوبد. بدین ترتیب در اثر ضربه وارده به جمجمه به فیض شهادت نائل می‌شود. روحش شاد و یادش گرامی.