مروری بر گفتوگویی با زندهیاد محمدجواد محبت
دوست ندارم کسی برای حفظ نکردن «دو کاج» تنبیه شود
استاد محمدجواد محبت شاعر «دو کاج» که هر وقت نام شعرش را میشنوم برمیگردم به روزهای خوب دبستان هم از بین ما پر کشید.
امروز وقتی خبر رفتنش را در صفحه دوستم علیرضا حکمتی خواندم، یاد چند سال پیش افتادم که با استاد گفتوگویی انجام داده بودم. به آرشیو روزنامه که مراجعه کردم، دیدم چه زود گذشته است از تاریخ ۱۴ مرداد ۱۳۸۲.
تقریباً20 سال پیش تماس گرفتم با استاد و ساعتی با همدیگر حرف زدیم. حاصل گفتوگویی شد که البته خیلی هم شعری نشد. یادم هست پس از تمام شدن گفتوگو، استاد آدرس گرفت و چند کتابش از جمله «کوچه باغ آسمان»، «خاطرات سبز»، «قلب را فرصت حضور دهید» و... را با امضایی از خودش برایم فرستاد.
سراغ آرشیو روزنامه رفتم و دوباره گفتوگو را خواندم با افسوس و دریغی از رفتن استاد. به نظرم رسید فرازهایی از آن گفتوگو را دوباره و البته پس از گذشت دو دهه از منتشر کردن شاید خالی از لطف نباشد با ذکر این نکته که در این سالها استاد را در برخی از جشنوارهها و کنگرههای شعری دیده بودم. شخصیت او همان چیزی بود که پیش از دیدن دربارهاش شنیده بودم. انسان و معلمی مهربان و متواضع و البته پایبند به اصول و اعتقادات اخلاقی با شعرهایی زلال و سرشار از احساس.
طب سنتی
نزدیک ۲۰ سال میشود که با طب سنتی آشنا شدهام. اوایل انقلاب مشکلی برای پدرم که سکته کرده بود پیش آمد. دنبال پیدا کردن دارو برای پدرم بودم که با طب سنتی آشنا شدم. کتاب قانون بوعلی سینا را خواندم، کتاب جرجانی را خواندم، کتابهای مرحوم جزایری را خواندم و خیلی از کتابهای دیگر را ولی بیشتر از همه از کتابهای دکتر احمدیه یاد گرفتم.
یک خاطره
یک بار در مشهد بودم با آقای امیری اسفندقه و آقای مصطفی محدثی. از کوچهای رد میشدیم. چند تا از بچهها داشتند فوتبال بازی میکردند. توپشان به طرف ما آمد. آقای امیری توپ را گرفت و مرا لو داد و گفت: «بچهها میدانید این آقا همان کسی است که شعر دو کاج را سروده است؟» بچهها ما را دوره کردند. یکی از بچهها گفت: «آقا این شعر دراز چیه که گفتید؟» البته من آنجا برای بچهها توضیح دادم که نباید حفظ کردن این شعر اجباری باشد.
اگر بشنوم کودکی به خاطر اینکه نتوانسته شعر دو کاج را حفظ کند تنبیه شده است، خیلی ناراحت میشوم. وقتی حفظ کردن شعر در تکلیف بچهها نیست، چرا باید بچهها را مجبور کرد که شعر را حفظ کنند؟ مسئله اصلیتر این است که خیلی وقتها بچهها دچار فراموشیهای آنی میشوند و این مطلبی است که یکی از پزشکان طب سنتی یعنی دکتر عبدالله خان احمدیه به آن اشاره کرده است. اصلاً من با این نوع امتحان گرفتن از بچهها مخالفم. خلاصه امیدوارم کودکی به خاطر حفظ نکردن شعر من در هیچ مدرسهای تنبیه نشود.
داستان دو کاج
سال ۶۲ که کتابهای درسی عوض شد، دیدم اشکالات زیادی در کتابها هست. من ۲۰ مورد از این اشکالات را به کمیته تصحیح کتابهای درسی گزارش کردم. آن زمان از طرف آقای حداد عادل نامهای به دستم رسید و به سازمان کتابهای درسی دعوت شدم. من هم رفتم و به من پیشنهاد شد مطلبی در کتابهای درسی داشته باشم. «دو کاج» از یک شب ماه رمضان شروع شد. اول در مورد قالب شعر فکر کردهام که چهارپاره شد و بعد باید ساده سروده میشد و حاصل کار این شد که خیلی از بچهها آن را خواندهاند.
خبرنگار: عباسعلی سپاهی یونسی