printlogo


ابعاد حقوقی جنگ شناختی


پس از رویداد باشکوه و عظیم چهل و چهارمین راهپیمایی ۲۲ بهمن و افزایش ۱۰ الی ۱۰۰ درصدی حضور مردم نسبت به سال ۱۳۹۸ (پیش از شیوع بیماری کرونا)، باید پرسید چرا دشمنان ایران پس از گذشت این همه سال، تحمل هزینه سنگین، تبلیغات گسترده و... با حضور و پشتیبانی همه جانبه مردم با بصیرت از نظام اسلامی و ولایت فقیه ناامید و مأیوس نمی‎شوند؟ ولی در عوض عده‌ای از مردم که غالباً نسل جوان نیز هستند، با دیدن تعداد کمی اغتشاشگر، نشانه‌هایی از یأس و ناامیدی در افکار، اندیشه، سخن و به طور کلی کنش‌هایشان به چشم می‌خورد!
برای بررسی این معضل حیاتی و مهم بدون‌شک باید چیستی و مبانی جنگ شناختی را تبیین و به دنبال راه حل آن گشت، به راستی تأمل‌برانگیز است که با توجه به میزان غیر قابل قیاس مردم نسبت به اغتشاشگران، چگونه دشمن با گسترش و بولدسازی غیر واقعی و توهم‌گونه وقایع ناچیز، در شناخت و درک جامعه خاکستری (مردم) اختلال و انقلاب ایجاد کرده است.
ناگزیر با اندک کاوشی در اطرافمان به افرادی دست پیدا خواهیم کرد که سابقاً تعصب و حس دوستی شدیدی نسبت به خاک و وطنی که در آن متولد شده، داشته‌اند، اما در عصر حاضر نسبت به حاکمیت و ساختار مردمی کشور دچار تزلزل در اندیشه و جهت‌گیری‌های شخصی خود شده‌ و با حسی نامطلوب و ظنی سوء از آن صحبت می‌کنند، به‌طور قطع این انقلاب و تغییر تفکر، ثمره امروز و دیروز نمی‌تواند باشد، حال اگر شخصی را یافتید که دچار این تغییرات و تردیدها شده، جای شکی نیست که در جنگ شناختی مغلوب نقشه‌های ظاهراً صحیح و باطناً فاسد دشمن شده است. در تعریف جنگ شناختی (Cognitive warfare  )باید گفت بنا به تشریح و تفسیر متن امنیت ملی، فرایند اطلاعات غلط برای فرسودگی روان‌شناختی گیرنده‌های اطلاعات به طور گسترده است.
غالباً دشمن در این جنگ قصد دارد با از بین بردن اعتماد، ایجاد حس ناامیدی در جامعه، القای ناکارآمدی، زدودن مشروعیت‌های جامعه و وارد ساختن شبهه بر پیکره اعتبار نظام و حاکمیت به هدف خود که قرار دادن زانوی استعمار بر گردن کشور است، برسد؛ در پاسخ به این پرسش که چه ارتباط و غرابتی میان این بحث و قواعد حقوقی وجود دارد؟ باید گفت از آن رو‌ که دشمن عمدتاً از طریق ساختار شکنی، عرف شکنی و قانون شکنی قصد دارد به اهداف سوء و استعمارگونه خود برسد؛ بنابراین به‌منظور تولید جرایمی که علت اصلی شکل‌گیری عنصر روانی آن جنگ شناختی است، پرداختن و تحلیل آن حائز اهمیت و توجه ویژه‌ای است؛ چرا که  متأسفانه در خصوص جنگ شناختی نیز همانند جنگ نرم، قانون محدود کننده‌ای که ضمانت اجرای مطلوبی داشته باشد، وضع نشده و تلویحاً در قواعد و اصول بین‌المللی آن هم به‌ندرت می‌توان محدودیتی از آن مشاهده کرد که هیچ‌گونه ضمانت اجرایی برای آن متصور نیست.
رسیدن به این مطلب برای جوامعی که درگیر جنگ شناختی هستند، لازم و ضروری است که جز خودشان هیچ منجی و یاری رسانی در این عرصه متصور نیستند، جوامع مبتلا به این بیماری مهلک باید با افزایش و ارتقای ظرفیت مهارت‌های شناخت در سطح اجتماع و آگاه‌سازی شهروندان که رهبر معظم انقلاب آن را به «جهاد تبیین» تعبیر کرده‌اند، به پیروزی و سعادت برسد.