printlogo


نکته‌ها/ آیت‌الله مجتبی تهرانی
بلوغ رسالت، ولایت و انسانیت با بعثت پیغمبر اکرم(ص)


غايت بعثت اين است كه انسان به مكارم اخلاق برسد؛ كرامت‌های به‌اصطلاح اخلاقی، چون سرنوشت انسان به همين مكارم اخلاقی بستگی دارد. عمل، ملكه‌ساز است؛ اگر نيک باشد، برای انسان كرامت‌آفرين است و اگر زشت باشد، رذيله‌آفرين. بهشت و جهنم و «جنت» و «نار» انسان هم همان است. انبيا آمدند برای اين، گفتند درباره اعمالتان سطحی‌نگری نداشته باشيد. آن وقت همين ملكات نفسانی است كه روی اعتقادات اثر مستقيم دارد. مكارم اخلاق بايد از عمل او پيدا شود. درباره اعمال می‌گويند چه بكن چه نكن. اين پيدا شود آن وقت مرحله بعدی او رُسوخ پيدا می‌كند، اعتقادات. اگر انسان بخواهد به بلوغ انسانيتش برسد راهی جز اين ندارد كه مؤدب به آداب الهی شود و ادب الهی هم همين اعمال حسنه است كه بايد از مكارم اخلاق برايش پيدا شود، و الا انسان نيست. 
بعثت پيغمبر(ص) سه تا بلوغ بوده است؛ هم بلوغ رسالت بود، هم بلوغ ولايت، هم بلوغ انسانيت. پيغمبر بالغِ انبياست، علی(ع) بالغِ اولياست و انسان از عصر پيغمبر(ص) به اين طرف است كه به‌بلوغ انسانيت رسيده و قادر به ادراكاتِ معانی‌ای كه انسان‌های قبلی‌اش نمی‌توانستد آن معرفت‌ها را پيدا كنند.  بنابراين زير بنای انسانيت انسان و غايت بعثت انبيا و دعوت‌های آن‌ها نتيجه‌اش مكارم اخلاق است و بس. می‌خواهی آدم شوی؟ بايد بفهمی در اعمالت حكمت‌هايی است و تمام فلاسفه عالم نتوانستند بفهمند اين حكمت‌ها چيست. بين عمل تو و عالم غيب رابطه است. راه را با چيز ديگری جز وحی نمی‌توان نشان داد و انبیا برای این آمدند. برای اينكه اين را به تو بفهمانند. حالا چه می‌كنی؟ برو كارهايت را درست كن. درست کنی به مكارم اخلاق می‌رسی، آنجاست كه به وادی انسانيت پا می‌گذاری، آدم می‌شوی. راه منحصر به همين است و غايت بعثت هم همين بوده است.
بعثت آن‌ها برای این نبود که انسان‌ها را به دنیا و مادیت دعوت کنند، بلکه آن‌ها آمدند جلو این سه قوه‌ای که در هر انسانی هست، یعنی شهوت، غضب و وهم را بگیرند و او را مهار کنند. و الا مسئله دعوت به دنیا و مادیت در نهاد هر انسانی هست، آن هم به طور افسار گسیخته. این‌ها آمدند برای اینکه جلو این افسارگسیختگی انسان را بگیرند. اهل معرفت به این تعبیر می‌گویند انسان این‌طور است که خواسته‌های شهوی‌ یا خواسته‌های غضبی‌ یا وهمی شیطانی‌اش حد و مرز ندارد. این‌ها آمدند او را محدود کنند.