نکته ها/ حجتالاسلام قرائتی
برخوردهای تربیتی باید همراه با عاطفه باشد
دوستمان میگفت: زمان شاه که سوار ماشین میشدیم رانندهها موسیقی روشن میکردند؛ اول یک جعبه شیرینی و سوهان از قم میگرفتیم زیر عبایمان میگذاشتیم، بعد وقتی مینشستیم و ماشین راه میافتاد جعبه را باز میکردیم و به راننده و بقیه شیرینی میدادیم. این دیگر خجالت میکشید و موسیقی روشن نمیکرد. یا اگر روشن میکرد من وقتی میگفتم آقای راننده قبول میکرد . یک وقتی آقا نشسته و میگوید آقای راننده خاموش کن. راننده هم از آینه نگاه میکند و میگوید: بنشین.
برخوردهای تربیتی باید همراه با عاطفه باشد. موسی وقتی میخواهد با فرعون حرف بزند، میگوید: «هَلْ لَكَ إِلی أَنْ تَزَكَّی»؛ و به او بگو: آیا میخواهی پاکیزه شوی؟! (نازعات/18). خیلی فرق میکند. زمان شاه یک وقت قبای نویی میپوشیدم که بیایم تهران و قبای کهنه را گذاشتم، ولی یادم رفت در قبای نو پول بگذارم. ماشین که از قم بیرون رفت شاگرد شوفر گفت: آقایان پولهایتان را حاضر کنید. ما دیدیم قبای نو پوشیدیم ولی پول داخل آن نگذاشتهایم. رفتم به آقای راننده گفتم: آقای راننده شما شده لباس عوض کنی پول داخل آن نگذاری. من لباسم را عوض کردهام پول در آن نگذاشتهام. حالا شما محبت کنید مرا اینجا پیاده کنید. گفت: چرا؟ گفتم: لباسم را عوض کردهام پول داخل آن نگذاشتهام. گفت: خیلی خب میهمان ما باش. گفتم: نه، من حالا اگر به تهران برسم اول بدبختی من است. یا همین جا پیاده کن من بروم خانه یا خرجی تهران را هم به من بده. گفت: چقدر پول میخواهی گفتم: 20 تومان میخواهم تا به یک جایی برسم.
هم میشود موسیقی را خاموش کرد هم میشود پول را از شوفر گرفت، منتها یک جو عاطفه و هنر میخواهد. گفتم: میدانید چرا به آخوند پول میدهند و دست او را میبوسند، ولی به شهردار پول میدهند و فحش میدهند؟ به شهردار تهران گفتم: من و تو هر دو پول میگیریم ولی من پول میگیرم دستم را میبوسند به تو پول میدهند و فحش میدهند. برای اینکه ما برایشان حدیث میخوانیم و قصد قربت میکنند ولی تو با زور میخواهی بگیری. با زور نمیشود. پای منبر نمیشود با زور کسی را گریاند. اصلاً هر چه به انسان بگویی حتماً میگوید: نه. لجباز است. انسان وجودی است که گاهی وقتها اینطوری است. اگر میخواهید در برخوردهای تربیتی موفق باشید مسئله خشونت و لجبازی را بگذارید کنار. به بچه بگویی نخند، بیشتر میخندد. برخوردها باید خیلی لطیف باشد.