printlogo


سبک زندگی
ادب علامه طباطبایی


حجت‌الاسلام سیدعلی‌اکبر نوری، از همراهان علامه طباطبایی گفت: یک بار برای دیدن علامه به احمدآباد دماوند رفتم. پیش از بنده کودکی حدود هفت ساله از همسایه‌ها خدمت ایشان رسیده بود که وقتی نوع نشستن علامه را می‌دیدید گمان می‌کردید عالمی بزرگ در مقابلشان قرار دارد یعنی در مقابل این کودک هم نهایت ادب را رعایت می‌کردند.
حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی‌اکبر نوری، از همراهان علامه طباطبایی در گفت‌وگو با خبرنگار ایکنا به بیان نکاتی درباره شخصیت، منش و ابعاد علمی ایشان پرداخت و گفت: صحبت کردن درباره علامه طباطبایی از دو نظر مشکل است؛ یکی از جنبه جامعیت فوق‌العاده ایشان، چراکه هم به علوم مرسوم حوزوی و فقه و اصول که برای اجتهاد لازم است، هم بر مقدمات آن یعنی زبان و لغت عرب، حدیث‌شناسی، رجال و نیز علوم معقول همانند فلسفه و عرفان نظری تسلط داشتند و از سوی دیگر به اخلاق الهی، قدم زدن در وادی سیر و سلوک و تربیت شاگرد متخلق بودند. تألیفات بی‌نظیر مانند المیزان و آگاهی به علوم غریبه از نشانه‌های بزرگی علامه طباطبایی است. صحبت کردن درباره ایشان سخت است؛ کسانی که شاگردی ایشان را کرده باشند می‌توانند درباره بخشی از ابعاد وی صحبت کنند. جنبه دوم این است که شخصیت‌های زیادی از شاگردان علامه طباطبایی درباره ایشان مقالات متعدد و کتاب‌هایی نوشته و سخنرانی کرده‌اند  بنابراین برای افرادی همانند بنده از این دو جهت راه بسته است که در این زمینه صحبت کنم اما از آنجا که چند صباحی در خدمت ایشان بودم مطالبی عرض می‌کنم. یکی از ویژگی‌های مرحوم علامه طباطبایی، ادب ایشان بود که این ادب فقط در مقابل شخصیت‌ها و عالمان نبود بلکه در مقابل طلبه‌های جوان و نوجوان هم نهایت رعایت ادب را داشتند. حتی یک‌بار برای دیدن علامه به احمدآباد دماوند رفتم. پیش از بنده کودکی حدود هفت ساله از همسایه‌ها خدمت ایشان رسیده بود که وقتی نوع نشستن علامه را می‌دیدید گمان می‌کردید عالمی بزرگ در مقابلشان قرار دارد، یعنی در مقابل این کودک هم نهایت ادب را رعایت می‌کردند. نمونه دیگر اینکه یک‌بار در حرم مطهر حضرت رضا(ع) بودیم که وقتی یک روحانی روستایی با ایشان مواجه شد ایشان به‌گونه‌ای متواضعانه با این روحانی پیرمرد روستایی برخورد کردند که انگار با یک مرجع تقلید مواجه شده‌اند. ایشان حتی دربرابر بنده که دائم همراهشان بودم رعایت ادب را کنار نمی‌گذاشتند چراکه ادب در تک تک سلول‌های وجودشان بود.