ترک فعل متولیان نهادهای فرهنگی و سیاسی، زمینهساز بهره برداری تروریستهای خارج نشین
روزمرگی مساوی با مرگ!
حوادث اخیر به همه ثابت کرد مسئله شناخت جامعه نسبت به حقایق گذشته، رخدادهای امروز و لزوم برنامهریزی برای فردا از اهمیت بالایی برخوردار است.
آن کسانی که به خیابانها آمدند و با هنجارشکنی، خون انسانهای بی گناه و حافظان امنیت را بر زمین ریختند از یک مشخصه اصلی متأثر بوده و هستند که آن هم به واکنش پیش از حقیقتیابی برمیگردد.
این مسئله زمانی تأیید میشود که به اعترافات رسانهای برخی مجرمان این حوادث مراجعه میکنیم. رسانههای آنور آبی، روی چیزی حساب کردهاند که در دوران شیوع کرونا، نظام آموزشی کشور و صدا و سیما از آن غافل بودند.
فلسفه زیستن، مسئلهای بود که در پیچ و تاب تحصیل بین لپ تاپ و تبلت در خانوادهها گم شد و پدر خانواده بیش از تدبیر علم منزل، گرفتار اقساط تبلتهایی شد که قرار است از امروز تا روزی که مشخص نیست برای همه اقشار مملکت چالش آفرین باشد.
رسانه ایران ستیز، دست روی چیزی گذاشته که بودجهاش را نهادهای فرهنگی ناکارآمد و غیر پویا بردهاند و میبرند و منفعت سیاسیاش برای عربستان سعودی و صهیونیستهای قاتل است.
ناآگاهی همان چیزی است که در اعصار و قرون گذشته از سوی انسان جویای حقیقت منفور بود و بشر در همه ابعاد به دنبال دستیابی به معرفت آگاهانه برآمد تا به آنجایی دست یابد که فاصله زمین تا آسمان را در همه ابعاد تجربه کند.
اینجا مشخص میشود دفعات ترک فعل مدیران نهاد فرهنگی و سیاسی جامعه؛ زمینهای میشود برای بهره برداری ضدملی از سوی تروریستهای خارج نشین که در آخر میآیند و در شاهچراغ حمام خون راه میاندازند.
پیش از واقعه شاهچراغ رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانیهایشان خطاب به جانبازان و ایثارگران تأکید میکند و میگوید بروید سراغ روایت و برای نسل جدید حقیقتهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس را تشریح کنید.
ایشان در بخش دیگری از سخنانشان اشاره میکنند باید از آنچه که در 40 سال گذشته در حوزه فناوری و پیشرفت برای مملکت ایران رخ داده است، روشنگری کنید.
جدیتر از این مسئله آن وقتی است که رهبر انقلاب خطاب به مسئولان میگویند این اتفاقات حواس شما را از امور مدیریتی و ساماندهی مسائل کشور پرت نکند.
قضیه جنگ شناختی آن چنان بالا گرفته است که رهبری خودشان پیشگام آگاهیبخشی به مسئولانی میشوند که خود باید کانون ارائه تحلیل صحیح به زیرمجموعههایشان باشند.
امروز اگر این سؤال مطرح بشود که جایگاه اقناع سازی رسانههای داخلی در سوق دادن بخشی از جامعه نسبت به کاهش و افول آشوبها و حرکت دادن بخش اعظمی از جامعه به دوری گزینی از فتنه گرها چقدر بوده، به آسانی میتوان نظر داد این رسانهها اگر امتیاز پیشآگاهی و خودآگاهی ملت ایران را نداشتند، قطعاً با میانگین ضعیفی از مقبولیت روبهرو میشدند.
عقب نشستن گروههای کنشگر از موج هیجانی نافرمانیهای مدنی اخیر بیش از آنکه برآمده از کارکرد نهادها در حوادث ادوار گذشته تا امروز و زاییده اخبار منفی این حوادث باشد، گاهی متأثر از استدلالهایی است که به آنها میگوید هیچ چیز فایده ندارد مگر اینکه سیستم ارادهاش برحل مشکلات باشد و آخر کار هم به خودش میگوید به من چه و میرود سراغ کارش.
در چنین شرایطی است که جامعه معترض موج انفعالی میگیرد و مسیری را دنبال میکند که هرچند وقت یکبار بخشی از آن سر عصیانگری میگذارد.
به همین منوال، شبکه مدیران و نهادهای متولی جامعه هم به امید اینکه بازهم وقت داریم و اصلاحات باشد برای بعد، راه روزمرگی خودشان را میروند.
ورودی همه سربازخانهها و اماکن نظامی، یک جمله نوشته اند که هم درد است هم درمان و سزاوار است که بالای حکم همه مدیران متولی در سراسر کشور به عنوان یک تعهد قانونی ضمن خدمت بر آن تأکید شود: روزمرگی مساوی است با مرگ!
خبرنگار: حسین محمدی اصل