printlogo


نکته‌ها/ آیت‌الله حائری شیرازی
نشانه‌های بینایی و نابینایی چشم دل


​​​​​​​بعضی نابیناها، نابینایی چشمشان به اندازه‌ای است که چیزی نمی‌بینند؛ پیش پایشان را هم نمی‌بینند؛ اما اگر چراغ را روشن و خاموش کنید، یک فرقی می‌فهمند و می‌گویند روشن یا خاموش شد. یا وقتی دستشان را می‌گیرید و از آفتاب به سایه و از سایه به آفتاب می‌برید، متوجه می‌شوند. بعضی نابیناها سایه و آفتاب را هم نمی‌فهمند؛ تاریک و روشن را هم درک نمی‌کنند.
ما نیز گاهی چشم دلمان آن‌قدر نابینا می‌شود که نمی‌توانیم تشخیص دهیم آیا خدا از ما راضی است یا نه! در حالی که اگر خدا از انسان راضی باشد، قلبش روشن و اگر ناراضی باشد، قلبش تاریک می‌شود. گاهی انسان وقتی غیبت می‌کند، احساس می‌کند دلش گرفته شد؛ این همان اندازه‌ای است که انسان سایه و آفتاب را درک می‌کند. گاهی انسان غیبت که می‌کند اصلاً دلش هم تاریک نمی‌شود. تهمت می‌زند؛ هرگز رعشه کلام هم پیدا نمی‌کند! خیلی راحت می‌تواند تهمت بزند. گاهی انسان دروغ می‌گوید و مضطرب هم نمی‌شود؛ بعد هم پشیمان نمی‌شود. این چیست؟ این به حدی از نابینایی رسیده که سایه و آفتاب را هم نمی‌فهمد. کارش سخت است. گاهی انسان این جور نیست. مثلاً اگر از خدا و خدمت با او صحبت شود، واقعاً احساس سبکی می‌کند و اگر از دنیا و مانند آن با او صحبت شود، احساس سنگینی می‌کند و خودش از خودش بدش می‌آید. این آدم مؤمن است که این طور است.
در روایتی نقل شده رسول اکرم(ص) می‌فرمایند: «من سته حسناته و ساءته سيئاته فذلک المؤمن حقا؛ هر کس بدی‌هایی که کرده ناراحتش کند و خوبی‌هایی که کرده دلش را روشن کند، این مؤمن حقیقی است». پس شکر کنید خدا را که اگر یک وقت غیبت کردید، احساس می‌کنید از خودتان بدتان می‌آید یا مثلاً اگر از مؤمنی دفاع کردید، احساس می‌کنید گویی باری را زمین گذاشته و سبک شده‌اید. این از علامات مؤمن است که خوب و بد را بفهمد... انسان وقتی ایمانش کمی قوی‌تر شد، مؤمن و غیرمؤمن برایش فرق می‌کند؛ مثلاً وقتی مؤمن می‌آید، دلش شاد می‌شود؛ وقتی غیرمؤمن می‌آید، دلش می‌گیرد. گاهی بعضی از این هم بالاترند. مؤمن با مؤمن برایشان فرق می‌کند. بعضی از مؤمنان هستند که وقتی آن‌ها را می‌بیند، قلبش روشن می‌شود. این‌ها مراتب دارد.