شرایط ایران پس از پیروزی انقلاب مشروطه، چندان روبهراه نشد؛ نخست اینکه هنوز درک درستی از این سیستم حکومتی در میان مردم وجود نداشت و دوم، مخالفان مشروطیت توانسته بودند در ظاهری جدید خود را در سلک مشروطهخواهان جا بزنند و سوم، انگلیسیها با استفاده از فرصت بدست آمده، در پی ضربه زدن به موقعیت روسیه تزاری در دربار قاجار بودند. حتماً میدانید مأموران تزار، براساس معاهده ترکمانچای، میتوانستند در امور دربار قاجار و انتخاب پادشاه جدید مستقیم دخالت کنند. به هر حال، جدال میان روس و انگلیس، همراه با اختلافات داخلی، شرایط را بحرانیتر کرد و محمدعلیشاه، با حمایت روسها، در تیرماه1287، مجلس شورای ملی را به توپ بست. این اقدام او، با حمایت برخی شاهزادگان قجری همراه شد که ابوالفتحمیرزا سالارالدوله، یکی از آنها بود. سالارالدوله در سال1260خورشیدی در تبریز به دنیا آمد و پسر دوم مظفرالدینشاه قاجار محسوب میشد؛ سالارالدوله پس از پیروزی انقلاب مشروطه از ایران رفت و در عثمانی ساکن شد، اما با حمله محمدعلیشاه به مجلس، تصمیم گرفت به کشور بازگردد. هنوز تصمیم او برای این کار عملی نشدهبود که خبر رسید نیروهای مشروطهخواه، تهران را فتح کردهاند و محمدعلیشاه هم به سفارت روسیه تزاری گریخته است. سالارالدوله چندی بعد با برادر فراریاش در وین، پایتخت اتریش، دیدار کرد. آنها قرار گذاشتند که به ایران حمله کنند و حکومت استبدادی را دوباره بازگردانند. سالارالدوله با استفاده از نفوذی که در میان برخی قبایل غرب کشور داشت، لشکری با 30 هزار نیرو تدارک دید و از سمت کرمانشاه وارد ایران شد. او توانست خودش را به همدان برساند و این شهر را اشغال کند. همزمان، محمدعلیشاه با حمایت سربازان تزار وارد ترکمنصحرا شد و پیشروی به سوی تهران را آغاز کرد. اما در همان ابتدا، با مقاومت نیروهای مردمی روبهرو شد و ناچار به روسیه گریخت. سالارالدوله که خودش را تا ساوه رسانده بود، باشنیدن این خبر، ترجیح داد فرار کند. برخی معتقدند، دلیل این فرار سریع، تعیین جایزه 25 هزار تومانی برای مرده یا زنده او بود که موجب طمع نیروهای خود سالارالدوله هم میشد! چند سال بعد، همین سالارالدوله مخالف مشروطه، به ایران بازگشت و با حمایت روس و انگلیس، والی گیلان شد! او مدتی پس از شروع حکومتش، تصمیم گرفت شاه شود و برای خودش لشکری درست کرد که با آن تهران را بگیرد، اما باز هم ناکام ماند و این بار، پس از فرار، به اسکندریه رفت و تا زمان مرگش در سال 1338خورشیدی، در این شهر ماند.