printlogo


به نام معترض به کام آشوبگر


​​​​​​​پیشرفت و تعالی نظام اجتماعی جز در فراهم آمدن بستر بایسته کنشگری گروه‌ها و نهادهای گوناگون ممکن نخواهد بود. جامعه یک کل به‌هم‌پیوسته است که بر پرگاره گفتمان مرکزی و موردتوافق اکثریت حرکت کرده و به‌طور آشکار اجزا و بخش‌های گوناگون این کل، شئون خویش را با این گفتمان مرکزی تطبیق داده و هماهنگ می‌کنند. درواقع گفتمان مرکزی روح کلی حاکم بر جامعه است که مسئول هماهنگی بخش‌های گوناگون و حتی گاه ناهمسانی است که در پرتو روح کلی هماهنگ شده و در یک راستا عمل می‌کند. جامعه بدون حاکمیت گفتمان کلی دچار گسست و نیستی تدریجی می‌شود. 
زندگی اجتماعی به معنای پذیرش این است که هرکدام از ما برای رفع نیازهای خویش وابسته به جامعه خویش هستیم و باید به دریافت اجتماعی لازم رسیده و جامعه‌پذیر شده باشیم. در کنار گفتمان حاکم بر یک نظام اجتماعی، مؤلفه دیگری به نام هویت اجتماعی وجود دارد که از دیرینگی درازمدتی برخوردار بوده و همچون ژنوم آن کل بزرگ یا جامعه عمل می‌کند. هویت به دلیل اینکه همه ویژگی‌های تاریخی، اعتقادی، ارزشی، فرهنگی، هنری، آیینی و... یک جامعه را در برمی‌گیرد و در ساختار ذهنی اعضای جامعه قرار دارد، یکی از باارزش‌ترین ابزارهای نزدیکی ناخودآگاه اعضای جامعه به یکدیگر است. هرچند معمولاً میان گفتمان مرکزی و هویت اجتماعی هماهنگی برقرار است.
یکی از راه‌های مهم خدشه وارد کردن بر انتظام اجتماعی و زمینه‌سازی نابودی سرمایه اجتماعی یک ملت، ایجاد هرگونه آسیب در گفتمان مرکزی و کوشش در جهت تهی‌سازی جامعه از هویت خویش است. درباره حادثه رخ‌داده برای سرکار خانم مهسا امینی، جدای از اصل ماجرا که پرداختن به آن در صلاح ناظران و مقامات قانونی آگاه است، پیش‌آمدن حوادث ناخوشایند پس‌ازآن را نمی‌توان نادیده گرفت. چند مسئله در این مورد قابل‌توجه است؛ نکته اول این است که معمولاً واکنش‌های عمومی و مردمی نه به شکلی برآمده از ماهیت اجتماعی و کنشگری اجتماعی، بلکه با تحریک عامل بیرونی شکل یافته و یا تقویت می‌شود. درواقع به نظر می‌رسد مجموعه کنش‌های همیشه و قابل‌بررسی مردم به ناگاه مسیر و جهتی دیگر می‌یابد. اینکه چرا می‌گوییم عامل بیرونی این است که نوع واکنش‌های اجتماعی در این اعتراضات هیچ پیوندی نه با ابعاد گفتمانی جامعه داشته و نه با هویت اجتماعی هماهنگ است. نکته دیگر این است که عامل بیرونی همه برنامه‌های خویش در این سنخ موارد را به حمله به گفتمان مرکزی جامعه قرار می‌دهد. در این مورد رخدادهای ناگواری چون توهین به مقدسات، ارزش‌ها و شخصیت‌های دینی نشان از این دارد که مسئله، تخریب گفتمان مرکزی جامعه است. همچنین به حاشیه راندن ارزش‌های برآمده از هویت جامعه، هدف دیگر است که نباید از آن غفلت نمود. 
در کنار همه این‌ها، مردم هرگاه نقش مدنی خویش را فراموش کنند، به ضد خود تبدیل می‌شوند. اعتراضات در چارچوب اعتراضات مدنی شکل می‌گیرد، ولی کنش‌های برآمده از آن به تحریک مزدوران بیگانه به غیرمدنی‌ترین رفتارها بدل می‌شود. مردم عزیز ما نباید هویت تاریخی خویش، گفتمان مرکزی انقلاب که همگی پذیرفته‌اند و نقش مدنی و انسانی خویش را از یاد برند. فراموش نکنیم سعادت و پویایی ما در گرو توجه به این هم‌زیستی گفتمانی است.