printlogo


گورباچف، اسطوره فروپاشی


​​​​​​​سخن گفتن درباره میخائیل گورباچف کار ساده‌ای نیست. دو نوع تصویر از رهبر سابق اتحاد جماهیر شوروی ساخته شده است: تصویر اول، پرتره‌ای است که با‌ عنوان «مرد صلح» عمدتاً از سوی غربی‌ها از او ساخته می‌شود و تصویر دوم تصویر ناکارآمدی و عدم محبوبیت است. بسیاری از مردم روسیه او را چهره محبوبی نمی‌دانند. به دلیل نقش او در سرکوب تظاهرات‌کنندگان در لتونی، استونی و لیتوانی در سال ۱۹۹۱ مردم کشورهای حوزه دریای بالتیک احساس خوشایندی به او ندارند. حتی روزنامه لاتویجاس آویزه در لتونی، میخائیل گورباچف را به عنوان «جنایتکاری» که در رأس «امپراتوری شر» قرار داشت نکوهش کرده است. اما به راستی چهره واقعی گورباچف کدام است؟
روزنامه‌نگار آمریکایی در «کانتر پانچ» خاطرنشان می‌کند ایالات متحده بارها با حملات، خرابکاری‌ها و تلاش‌های خستگی‌ناپذیر برای تضعیف اتحاد جماهیر شوروی از داخل اقدام کرد. در سال 1982 رئیس‌جمهور رونالد ریگان طرح سیا برای خط لوله انتقال گاز سیبریا را تصویب کرد که نتیجه این طرح از هم گسیختگی اقتصادی بود. تد رال می‌نویسد: «ایالات متحده آمریکا برای فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی از هیچ گونه تلاشی دریغ نکرد». بنابراین می‌توان گفت فروپاشی شوروی طرح آمریکایی محسوب می‌شود. دقیقاً در همین زمان بود که گورباچف روی کار آمد؛ در اوج جنگ سرد. رهبر معظم انقلاب در ارتباط با روی کار آمدن گورباچف می‌فرمایند: «گورباچف وقتی در سال ۱۹۸۵ سر کار آمد، یک عنصر جوان در قبال 
دبیر کل‌های پیر قدیمی بود. روشنفکر و خوش‌برخورد بود؛ شعاری که او مطرح کرد، شعار پروستریکا در درجه اول و گلاسنوست در درجه دوم بود. تعبیر فارسی پروستریکا، بازسازی و اصلاحات اقتصادی است و گلاسنوست یعنی اصلاحات در زمینه مسائل اجتماعی، آزادی بیان و امثال این‌ها». دقیقاً در زمانی که گورباچف جوان و کم‌تجربه روی کار آمد به ناگاه نقشه‌های غرب از جنگ سرد تغییر کرد و ماهیتی فرهنگی به خود گرفت. غرب در ژستی مدافعانه با گورباچف برخورد و با لباس‌های غربی و تبلیغات رنگارنگ و فریبنده آمریکایی، بسیاری را مجذوب خود کرد و گورباچف نیز در دام آغوش باز غرب به ‌عنوان یک مشوق بزرگ افتاد و بزرگ‌ترین اشتباه گورباچف، اینجا رقم خورد؛ او با اعتماد به غرب زمینه شکست خود را رقم زد و فریب خورد.
در روز ۱۰ دسامبر ۱۹۹۰ معاون اول وزیر امور خارجه اتحاد جماهیر شوروی به نیابت از گورباچف، جایزه صلح نوبل را در شهر اسلو دریافت کرد و این جایزه به دلیل نقش ویژه گورباچف در صلح جهانی به ویژه اتحاد دوباره دو آلمان به رهبر شوروی اهدا شد. اما نزدیک به یک ماه بعد، به محض روی کار آمدن یلتسین ورق برگشت و اوضاع اتحاد جماهیر شوروی دگرگون شد.
رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «در روز ۲۴/۰۳/۱۳۷۰ یلتسین رئیس‌جمهور شد و در روز ۲۶/۰۳/۱۳۷۰ - یعنی سه روز بعد - جورج بوش رئیس‌جمهور آمریکا اعلام کرد سه جمهوری بالتیک - لتونی، استونی و لیتوانی - متعلق به شوروی نیست و شوروی بایستی استقلال آن‌ها را به رسمیت بشناسد و اگر به رسمیت نشناسد، کمک‌هایی که آمریکا قول داده است، قطع خواهد شد. چندی بعد یلتسین اعلام کرد ما استقلال جمهوری‌های سه‌گانه را به رسمیت می‌شناسیم. گورباچف مخالفت می‌کرد، اما یلتسین می‌گفت ما قبول داریم؛ به ناچار پس از دو سه روز گورباچف هم قبول می‌کرد».