printlogo


درباره سرگذشت و کاربری‌های تاریخی ایوان شمالی صحن عتیق
کلاس درس روبه‌روی گنبد طلا
صحن عتیق، یکی از شاهکارهای معماری اسلامی ایرانی است که از نظر الگوی ساخت و تزئیناتی که دارد، از ابینه منحصر به فرد محسوب می‌شود.


​​​​​​​اگر یادتان باشد. طبق برخی گزارش‌های تاریخی، قدمت این صحن به دوره تیموری و عهد وزارت امیرعلیشیرنوایی باز می‌گردد. در آن زمان، صحن عتیق، یک چهارم اندازه فعلی را داشت و از چهار ایوان اصلی‌اش، فقط ایوان جنوبی، مشهور به ایوان طلا را ساخته بودند. اما در دوره صفویه و عهد شاه‌عباس یکم، طرح گسترش صحن عتیق به چهار برابر اندازه اولیه، کلید خورد.

یک صحن با 4 ایوان
صحن عتیق دارای چهار ایوان است که امروزه، سه‌تای آن‌ها ورودی و خروجی حرم مطهر محسوب می‌شود؛ ایوان شرقی به سمت پایین‌خیابان (بست نواب صفوی)، ایوان غربی به سمت بست بالاخیابان (بست شیخ طوسی) و ایوان شمالی به سمت بست طبرسی. باور خیلی از زائران و مجاوران این است که این سه ایوان، از همان ابتدا برای ایجاد خروجی و دروازه بنا شده‌اند، اما واقعیت چیز دیگری است و یکی از این سه ایوان، اصولاً کاربری دروازه نداشته. منظورم ایوان شمالی یا همان ورودی بست طبرسی است که احتمالاً بارها از آن رد شده‌اید. ایوانی که بخش مهمی از تزئینات آن مربوط به دوره شاه عباس دوم صفوی است و مناره طلایی بالای آن را هم، از آثار دوره افشاریه می‌دانند. 

ایوان شمالی، پیش از خیابان طبرسی
تا پیش از آنکه با ساخت فلکه شمالی و هم‌سطح کردن قبرستان قتلگاه در حدود سال 1312 خورشیدی، مسیر خیابان طبرسی باز شود، ایوان شمالی صحن عتیق، مسیری برای ورود و خروج زائران و مجاوران نبود؛ یعنی اگر خانه شما، مثلاً در کوچه نوغان و حدود میدان طبرسی امروزی قرار داشت، برای تشرف به حرم مطهر باید خودتان را به یکی از دو دروازه اصلی صحن عتیق، یعنی دروازه‌های شرقی (نقاره‌خانه) و غربی(ساعت) می‌رساندید و از آن‌جا وارد اماکن متبرکه می‌شدید. فضای پشت این ایوان، عموماً توسط ساختمان‌های مربوط به مدارس علمیه و بازار پُر شده بود؛ بخشی از بازار معروف سنگتراش‌ها که به دلیل ساخت و تولید دیگ‌های سنگی «هَرکاره» یا به قول مشهدی‌ها «هَرکِرِه» شهرت فراوانی داشت، پشت همین ایوان قرار گرفته‌بود.

2 کاربری ویژه ایوان شمالی
حالا که متوجه شدید ایوان شمالی، مانند دو ایوان دیگر، کاربری ورود و خروج نداشته‌، ممکن است این پرسش برایتان پیش بیاید که اصلاً چرا و به چه علت، چنین ایوانی را با صرف هزینه زیاد بنا کردند؟ هدف از ساخت چنین فضایی در ضلع شمالی صحن عتیق چه بود؟ می‌دانیم که این ایوان، به سمت قبله هم نیست و بنابراین، ضرورتی نداشته‌ بانیان صحن، آن را با این عظمت و زیبایی بنا کنند. پاسخ به این پرسش، از دو منظر قابل ارائه است؛ منظر نخست: اصول معماری اسلامی ایرانی و منظر دوم: کاربری‌های فراموش شده بناهای مذهبی. از منظر معماری، ساخت ایوان شمالی، تأکید بر حفظ قرینه در بناست؛ موضوعی که در ابنیه تاریخی و مذهبی ایران دوره اسلامی و حتی پیش از آن، مورد توجه فراوانی بوده‌. اگر ایوان شمالی صحن عتیق بنا نمی‌شد، عدم تقارن موجود در تزئینات معماری صحن، می‌توانست ترکیبی نامتوازن داشته‌ و آن توازن تأثیرگذار و معنوی را نداشته‌باشد. بنابراین، ساخت ایوان شمالی، از منظر هنر معماری اسلامی، کاملاً ضروری بوده‌است. منظر دومی که ساخت ایوان شمالی را ضروری می‌کرده، کاربری چنین فضاهایی در دوره‌های تاریخی قبل است؛ کاربری‌هایی که امروزه به دست فراموشی سپرده شده‌ و مابه‌ازای دیگری پیدا کرده‌. مهم‌ترین کاربری چنین ایوان‌هایی در اماکن مقدس، تهیه فضایی برای تشکیل حلقه‌های درس و بحث علمی است. شما اگر به معماری مدارس علمیه قدیمی و مشهور مشهد، مانند مدرسه میرزاجعفر که به واقع، فخر معماری اسلامی ایرانی هستند، مراجعه کنید، می‌بینید محل تدریس یا به قول فضلا و علما، «مَدْرَس» این مدارس، در ایوان‌های بزرگی قرار دارد که عموماً به صورت متقارن و روبه‌روی یکدیگر ساخته شده‌است. در این مکان‌ها، معمولاً استاد زیر بخش مرکزی ایوان، در جایی که با قرار دادن کرسی یا ساخت سکّو، ارتفاعی بیش از بقیه قسمت‌های ایوان پیدا می‌کرد، می‌نشست و به تدریس مشغول می‌شد. چنین کاربردی، البته برای ایوان شمالی صحن عتیق هم قابل تصور است. ما در گزارش‌های تاریخی دوره‌های مختلف، داریم که برخی استادان علوم دینی، مانند شیخ حرعاملی که مزارش در مدرسه میرزاجعفر قرار دارد و از ضلع شمالی صحن عتیق هم، ورودی‌ای برای آن ساخته‌اند، در این صحن به تدریس می‌پرداخته‌اند و به احتمال قوی، محل درس دادن این بزرگان، ایوان شمالی صحن عتیق بوده‌است؛ مکانی که هم از نظر جایگاه، وجاهت لازم را داشت و هم مانعی بر سر راه تردد زائران و مجاوران ایجاد نمی‌کرد و البته، این فرصت را به دیگر علاقه‌مندان می‌داد که در حد بضاعت، از درس استاد بهره‌مند شوند.

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت