printlogo


موعظه آیت‌الله مظاهری
دنيا و آخرت می‌خواهيد، به کارهايتان رنگ خدايی بدهيد


حضرت زهرا(س) روزه بودند؛ علی(ع)، حسن(ع) و حسين(ع) و پيامبر اکرم(ص) هم روزه بودند و افطار ميهمان ايشان. هنگام افطار نان جویی بيش نداشتند که زهرای مرضيه(س) به دست مبارکشان جو را آسياب کرده و فطيری ساخته و بر سفره افطار آورده بودند. در اين موقعيت، گدایی به در خانه آمد. حضرت زهرا(س) افطار خود و ديگران را به گدا دادند. بار دوم حضرت زهرا(س) نانی تهيه کردند که اين‌مرتبه يتيمی آمد و ايشان غذای خود و ديگران را به او دادند. در مرتبه سوم اسيری آمد و حضرت سومين و آخرين غذا را به او دادند و چون ديگر چيزی در خانه برای خوردن نبود، با آب افطار کردند و بدون شام خوابيدند؛ اينجا بود که سوره «هل اتی» نازل شد.
اگر کسی بگويد اين کار از نظر پيغمبر(ص) و آل پيغمبر(ع) که ايثار و گذشت جزو ذات آن‌هاست، کوچک است پس چرا بايد سوره‌ای برای آن نازل شود؟ قرآن در جوابش می‌فرمايد کار زهرا(س) برای خدا بود، نه برای آنکه کسی از او تشکر کند و بارک الله بگويد و کار فقط و فقط برای خدا بود.
دقت در کارهای عده‌ای از بزرگان نشان می‌دهد يک کار کوچک، آنان را به مقام بلندی رسانده است. «سيد شفتی» يکی از علمای بزرگ بود که در اصفهان مسجدی به‌نام «مسجد سيد» ساخت که از پر برکت‌ترین مساجد اصفهان و يک امامزاده به تمام معنی است که مردم برای گرفتن حاجت به او مراجعه می‌کنند و حاجت می‌گيرند. به گفته او خدا اين مقام را به خاطر يک سگ به او داده است. او گفته است: «طلبه بودم و درس می‌خواندم. دو سه روزی بود که غذايی نداشتم و با بخور و نمير زندگی می‌کردم. يک روز صبح مجبور شدم از هم اتاقی‌ام پولی قرض بگيرم و صبحانه‌ای تهيه کنم. رفتم و مقداری کله پاچه و نان گرفتم و خيلی دلم می‌خواست آن غذا را بخورم. هنگام برگشت در راه سگی را ديدم که دو سه بچه‌اش پستان‌هایش را می‌مکيدند و او از فرط گرسنگی شير نداشت. دلم سوخت... نان‌ها را در ظرف آبگوشت ريختم و جلو سگ گذاشتم. سگ همه را خورد، بعد ظرف را تطهير کردم و به صاحبش دادم». سيد در ادامه می‌گويد: «چند روزی نگذشته بود که از شفت گيلان خبر آمد فلان حاجی مرد و (با وصيت) ثلث مال خود را به تو داد. پيش خود حساب کردم، ديدم اين وصيت در همان صبحی که نان و آبگوشت را به سگ داده بودم صورت گرفته است». اگر دنيا و آخرت را می‌خواهيد، به کارهايتان رنگ خدايی بدهيد.