گفتوگو با بابک خواجهپاشا که فیلمش نماینده کشورمان در اسکار 2025 است
امیدوارم «در آغوش درخت» برای سینمای ایران آبروداری کند
پس از کش و قوسهای فراوان و در حالی که زمان معرفی نامزد اسکار رو به پایان بود، هیئت انتخاب نماینده سینمای ایران سرانجام پس از ۱۰ روز بررسی و بازبینی فیلمهای حائز شرایط برای حضور در نود و هفتمین دوره آکادمی اسکار، عصر شنبه 31 شهریورماه فیلم سینمایی «در آغوش درخت» را از میان سه نامزد نهایی با اکثریت آرا به عنوان نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار ۲۰۲۵ معرفی کرد.
فیلم مستند «ایساتیس» به کارگردانی علیرضا دهقان، فیلم سینمایی «شهر خاموش» به کارگردانی احمد بهرامی و «در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجهپاشا سه نامزد نهایی این هیئت بودند که توسط نرگس آبیار، شبنم مقدمی، فریدون جیرانی، علی دهکردی، مرتضی رزاق کریمی، مهدی سجادهچی، اکبر نبوی، بهروز شعیبی و مجید زینالعابدین اعضای ۹ نفره هیئت انتخاب نماینده سینمای ایران مورد بررسی قرار گرفتند.
چرا فیلم پرویز شهبازی انتخاب نشد؟
اما این انتخاب حاشیههایی هم با خودش داشت، پیشتر زمزمههایی مبنی بر انتخاب «رکسانا» ساخته پرویز شهبازی مطرح بود، فیلمی که سال گذشته در جشنواره فیلم توکیو برنده جایزه بهترین بازیگر شده بود و به تازگی نیز قرارداد اکرانش را در شورای صنفی نمایش ثبت کرد و پیشبینی میشد این فیلم اصلیترین گزینه برای معرفی خواهد بود. «صبحانه با زرافهها» به کارگردانی سروش صحت و «تابستان همان سال» ساخته محمود کلاری نیز از دیگر گزینههایی بود که نامشان به عنوان نمایندههای احتمالی اسکار شنیده میشد اما در نهایت هیئت انتخاب «در آغوش درخت» را به عنوان نماینده سینمای ایران در مراسم اسکار امسال برگزید.
اما درباره «در آغوش درخت» نخستین فیلم بلند بابک خواجهپاشا چه میدانیم؟ این فیلم به تهیهکنندگی محمدرضا مصباح و سجاد نصراللهینسب محصول سال ۱۴۰۱ است که با مشارکت سازمان سینمایی سوره و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخته شده است. «در آغوش درخت» نخستین نمایش خود را در چهلویکمین دوره جشنواره بینالمللی فیلم فجر تجربه کرد. این فیلم توانست در این دوره از جشنواره با نامزدی در هشت شاخه، سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و بهترین فیلم اول را از آن خود کند.
در آغوش درخت بحران پیچیده زندگی کیمیا و فرید را روایت میکند که 12سال از ازدواجشان میگذرد و جهان زیبای فرزندانشان را به هم ریخته است؛ کودکانی که هیچ چیز جز سادگی و مهربانی را در زندگی نمیشناسند. مارال بنیآدم، جواد قامتی، روحالله زمانی، اهورا لطفی و رایان لطفی از بازیگران این فیلم سینمایی هستند.
امیدوارم «در آغوش درخت» برای سینمای ایران آبروداری کند
بابک خواجه پاشا در واکنش به پذیرفته شدن «در آغوش درخت» به عنوان نماینده ایران در اسکار ۲۰۲۵ با اشاره به اینکه حضور فیلمش به عنوان نماینده ایران در عرصه جهانی سبب افتخارش است، به خبرنگار ما میگوید: طبیعتاً اگر هر کسی نماینده یک کشور بیبدیل باشد برایش افتخاری بزرگ محسوب میشود و امیدوارم در آغوش درخت برای سینمای ایران آبروداری کند و دیده شود و بتواند تعریفی درست از خانوادههای ایرانی، اقلیم ایران و زیباییهای این سرزمین و مهر ایرانی به جهان ارائه کند؛ فیلمی که سعی میکند به دور از سیاهیها و تباهیها عشق را در گستره خانواده نشان دهد.
وی در واکنش به اینکه سوژه فیلم و مضمون داستانی آن چقدر میتواند برای مخاطب بینالمللی جذاب باشد و اینکه آیا فیلم زبان مشترکی با فراسوی مرزها پیدا خواهد کرد، این طور میگوید: مضمون این فیلم به شدت جهانی است و شاخصههایی دارد که هر مخاطبی که آن را در گوشه گوشه دنیا ببیند با آن همذاتپنداری میکند. در اکرانی که به تازگی در کانادا داشتیم مخاطبانی که فیلم را تماشا میکردند بسیار برخورد خوبی با فیلم داشتند و با داستان ارتباط برقرار کردند و احساسم این است که قطعاً مخاطبان این فیلم در هر جایی از این دنیا که باشند با آن همراه خواهند شد.
اهمیت پخش جهانی در موفقیت فیلم
حال اینکه این فیلم در فرایند پخش چطور مدیریت شود که بتوان این فیلم را در اقصی نقاط دنیا دید، بحثی دیگر است و به نظرم مهمترین مسئله برای اینکه یک فیلم در روند معرفی به اسکار موفق باشد همین پخش درست و اصولی آن است. از او میپرسیم با توجه به شرایط حاکم بر کشور و اتفاقهای پیرامون ایران در عرصه بینالمللی و منطقه، به نظر شما سینمای ایران در صحنه جهانی باید چه چیزی را نمایندگی کند؟ خواجه پاشا گفت: احساسم این است سینما از این نوع نگاه که بخواهد حال مخاطب را بد کند یا جلوهای از منطقه و کشور در دنیا نشان دهد که به یأس و ناامیدی بینجامد، باید به شدت دوری کند؛ چرا که با این کار در حق خود سینما خیانت شده است. سینما فیالذات برای امید دادن و زیست بهتر آمده است و ما اجازه نداریم با فیلم یا هر هنری به یک انسان دیگر این را تحمیل کنیم که زندگی ارزش زندگی کردن و زیست ندارد.
وظیفه فیلمساز امید دادن به مخاطب است
در حقیقت سینما برای این آمده که بگوید زندگی ارزش زیستن دارد. بمانید، بجنگید و به سمت اهدافتان بروید و امیدوار باشید. وظیفه ما به عنوان یک فیلمساز امید دادن به مخاطب و حال خوب دادن به او است. وظیفه ما ارائه راههایی برای درمان دردهاست نه فقط فریاد کشیدن درد.
به گفته این فیلمساز؛ تصور غالب این است که ما دردهایی داریم اما هیچ راهی برای آن نداریم. خب در این وضعیت دیگر امیدی در جامعه نمیماند. اتفاقاً بخشی از یأس و ناامیدی که در جوامع اینچنینی وجود دارد به تبع نوع پرداخت هنری و نگاه هنرمندانش است. در حالی که هر دردی قطعاً درمانی دارد و این از رسالتهای هنر است.
خواجهپاشا در واکنش به اینکه شانس فیلمش را در این رقابت نفسگیر چقدر میداند، اظهار میکند: تا همین مرحله هم فیلم کاملاً به لطف خداوند جلو آمده و احساس میکنم دلیلش مضمون اثر است. ما در ابتدا فیلم را برای کمک به آدمهایی ساختیم که مشکلاتی دارند و فکر کردیم شاید با دیدن این فیلم گوشهای از مشکلاتشان مرتفع شود. امیدوارم اگر اتفاقی هم برای فیلم بیفتد به خاطر مضمونش باشد. فراموش نکنید هیچ فیلمی، هیچ شعری و هیچ موسیقی و رمانی تا درونش یک کلام انسانی و الهی نداشته باشد دیده نخواهد شد.
خبرنگار: صبا کریمی