آن بقعه مکرم که رفیع‌تر از عرش است

کربلای معلی در روزنامه سفر عتبات عالیات به قلم ادیب الملک

آن بقعه مکرم که رفیع‌تر از عرش است

ایرانیان در سفر به کربلا و عتبات عالیات سفرنامه‌های متعددی نوشته‌اند. برخی از آنان از علما و برخی از شاهان یا رجال و گاه از زائران خوش‌ذوق بوده‌اند که شرح این سفر مبارک را قلم زده و ثبت کرده‌اند. سفرنامه‌هایی که امروز در اختیار ماست از دوره صفوی تا امروز است. 


در این میان جز شاهان، رجل سیاسی نیز گاه به‌خاطر حسن انجام مأموریت و گاه به نیت شخصی شرح سفر خود را نوشته‌اند؛ روزنامه سفر عتبات عالیات که مؤلف آن عبدالعلی خان ادیب‌الملک نامش را «دلیل الزائرین» گذاشته، یکی از آن‌هاست. 
او برادر بزرگ محمدحسن خان اعتمادالسلطنه (صنیع‌الدوله) است و آن‌طور که آمده، در کارنامه کارگزاری‌اش نسبت به سایر کارگزاران دوره ناصری، وضع بهتری داشته و می‌کوشیده اسباب آرامش اهالی منطقه را فراهم کند و برخی نیز او را فرد متدینی خوانده‌اند. 
ادیب‌الملک سفر خود به عتبات را در صبح چهاردهم محرم 1273 هجری قمری از تهران آغاز کرده و از شهرهای همدان، کرمانشاه و قصر شیرین گذشته و به بغداد، کاظمین، سامرا و کربلا رفته و سپس راهی نجف شده است. از آنجا از راه خشکی به بغداد و از بغداد به قصر شیرین، کرمانشاه و کنگاور بازگشته و از راه فرعی شهر ساروق در نزدیکی اراک به قم رفته و چند روزی نیز در قم بوده و آنگاه در روز دوشنبه 27‌جمادی‌الثانی 1273 قمری به تهران بازگشته است. 
گفته می‌شود سفرنامه او گزارشی از دیدنی‌ها و شنیدنی‌های مسیر با قلمی روان و غلط اندک است و برای امروز ما می‌تواند سندی از شرح احوال زائران در آن دوران و چگونگی وضع عتبات عالیات و حرمین امامان در عراق باشد. در ادامه، شرح مؤلف را از شهر کربلا و حرم مطهر سیدالشهدا(ع) می‌خوانیم.

زائر همه جا در زیر سایه نخلستان حسینی می‌رود
ادیب الملک پس از سامرا به سمت کربلا رفته و در نزدیکی این شهر شرحی از تپه سلام داده و مسیری که نخلستان است تا کربلا: «از مصیب تا کربلای معلی 5فرسنگ است و همه کس را آنجا اصل و قصد و آهنگ. وقت برآمدن آفتاب از آنجا حرکت کرده، احرام طواف کوی جناب اباعبدالله الحسین بستم و بر باره امید نشستم. در وسط راه به تپه سلام رسیدم و خود را بالای تپه کشیدم. اگر چه از کثرت نخلی که تازه رسیده و بلند گردیده است، گنبد مطهر پیدا نیست، لیکن زیارت نمودم و سر بر خاک آن تپه مبارک سودم. پس از آن راه پیمودم. از یک فرسنگ و نیم  به کربلا مانده، نخلستان است و متصل باغ و بستان. یک فرسنگی کربلای معلی پل سفید است و گذشتن از آنجا برای زوار مایه امید. همه جا در زیر سایه نخلستان حسینی می‌رود و هر وقت آب و نهر را می‌بیند، چند قطره اشک می‌ریزد و آه از دل می‌کشد. بالجمله به شهر کربلای معلی وارد نشده، در بیرون دروازه یکی از خدام به استقبال رسید و هادی گردید. به خانه حاجی غلامعلی شماعی که در جوار بارگاه حضرت عباس(ع) است، منزل کردیم».
 
مجلس تعزیه‌داری فراهم است  
 مؤلف پس از رسیدن به کربلا و زیارت، در روز دیگر به دیدار خیمه‌گاه رفته و همراهش زیارت‌نامه‌خوان و روضه‌خوانی نیز بوده است و از وجود مراسم تعزیه در خیمه‌گاه خبر داده که شرحی از آن نیاورده‌است: «روز دیگر عالی‌جناب سید درویش را که زیارت‌نامه‌خوان و از جمله ذاکرهای سیدالشهدا(ع) است، گفتم خیال زیارت خیمه‌گاه را دارم. در همان وقت به خیمه‌گاه مشرف شدم، دیدم مجلس تعزیه‌داری فراهم است و زمان اشک و آه و ماتم. سید درویش حسینی در آن روز چنان روضه خواند که زمین و آسمان به گریه درآمد. خیمه‌گاه در بیرون دروازه قبله است و از صحن مطهر تا آنجا به قدر هزار قدم بیشتر است و در زمین پستی واقع است و به ترکیب چادر قلندری ساخته‌اند. در پیش روی آن چادر، دو طرف تمثال کجاوه‌ها را از گچ و آجر طرحی انداخته‌اند و دیواری در اطرافش کشیده، طاق‌نماها دارد و در گوشه دست راست صحن آنجا اتاقی است مشهور به حجله قاسم. در زیر خیمه‌گاه، چاهی است که مشهور به چاه حضرت عباس(ع) است و مردم تیمناً و تبرکاً از آن چاه، آب کشیده، صورت خود را می‌شویند و بر قاتلان جناب سیدالشهدا(ع) لعنت می‌گویند».

هزار صاحب درد، سر ارادت بر آن آستان نهاده‌اند 
سپس به شرح اماکن متبرکه حرم امام حسین(ع) پرداخته‌ و هر چه را مشاهده کرده با دقت بر کاغذ آورده‌است: «کربلای معلی قلعه محکمی دارد و درون آن تخمیناً نیم فرسنگ است و مکان متوقفین از مجاور و مسافر تنگ. آن قلعه را 100سال پیش از این آصف‌الدوله هندی کشیده و به تمنای دنیا و آخرت رسیده‌است. 6دروازه دارد: دروازه بغداد، دروازه نجف، دروازه خیمه‌گاه، دروازه حر، دروازه امام جعفر صادق(ع)  و یکی باب‌الخان. چهار مسجد دارد که یکی مشهور  به مسجد سنی که قاضی عسکر در آنجا اقامه نماز کند  و دیگری مسجد میر سید که علی نقی مجتهد در آن نماز اقامه می‌کند و مسجد بالای سر مبارک حضرت امام شهید غریب. و چهار مدرسه دارد. یکی مدرسه گوشه صحن مبارک است که حسن خان ایروانی ساخته و یکی مدرسه هندی و یک مدرسه میرزا علی نقی و یکی مدرسه حسین قزوینی و یکی حاج میرزا محیط و یکی شیخ زین‌العابدین مازندرانی و یکی ملا آقا دربندی. به قدر 6هزار خانه در کربلای معلی است و روی هم، هر خانه را 16نفر برآورد کرده‌اند که 100هزار جمعیت عرب و عجم است. صحن مبارک سیدالشهدا(ع) 6 درب دارد. باب قبله، باب قاضی‌الحاجات، باب صحن کوچک، باب‌الصدر، باب سلطان و باب زینبیه. 
صحن مبارک 90ذرع طول و 70ذرع عرض دارد. باب قبله از دو طرف باب، 14حجره تحتانی و فوقانی دارد و در دالان باب‌القبله سقاخانه‌ای است که آقا سید ابراهیم مجتهد قزوینی ساخته است و از طرف باب قبله که کسی داخل شود، مقابل ایوان طلاست که درب رواق و بقعه مطهر منور جناب سیدالشهدا از میان ایوان طلاست و گنبد مطهر منور با دو سه مناره‌های دو طرف ایوان نیز از طلاست که خاقان آغا محمد خان قاجار طلا کرده است و  اصل بنای بقعه مطهره را آل‌بویه ساخته و بعد صفویه تعمیر کردند و از ایوان داخل سقیفه می‌شود و از سقیفه سه درب پهلوی یکدیگر دارد که داخل قبر مبارک می‌شوند. بالجمله در زیر آن بقعه مکرم که رفیع‌تر از عرش است، هر ساعتی هزار صاحب درد رنگ‌زرد و با چشم اشک‌آلود و اشک خون‌پالود، سر ارادت بر آن آستان نهاده‌اند و بر روی هر کس باب اجابت گشاده‌اند». 

مدفن انجم پاکی که بی سر است
پس از آن ادیب الملک به شرح ضریح و دفن‌شدگان در حرم مطهر پرداخته و کوشیده در انشا رعایت ادب را حفظ کند و قلمش را به سجع نیز آراسته است: «ضریح مبارک آن حضرت، یکی پولاد است و یکی از نقره و در میان دو ضریح صندوق مبارک و در زیر صندوق مطهره منوره، مدفن انجم پاکی که 
بی سر است و پاره پاره از تیر و شمشیر و خنجر است، یعنی غریب وحید، آشکارکننده کلمه توحید، قلب پاک پیامبر، سرور دل امیرالمؤمنین حیدر(ع)، پاره جگر حضرت فاطمه زهرا(س)، گوشواره عرش خدا، آن که اسباب مغفرت برای جهانیان است. آن که مهرش وطن اصلی مخلوقات است و آن که ولایتش مایه نجات است. آن که تربتش شفای بیماران است و دعای هر داعی در تحت قبه‌اش قبول حضرت یزدان، آن که ائمه هدی از ذریه اوست و آن در قیامت، مغفرت بسته به شفاعت اوست؛ یعنی امام اباعبدالله الحسین(ع).
در پایین پای مبارک حضرت، متصل به ضریح مبارک جناب سیدالشهدا(ع)، ضریح مطهر منور شبیه پیغمبر و نوردیده حیدر، جوان حسین تشنه جگر، حضرت علی اکبر است. بالجمله سایر شهدا در زیر پای حضرت علی اکبر مدفون‌اند و همگی آغشته به خون و از پشت سر مبارک، مسجد بزرگ است که متصل به بقعه مطهر است و پشت سری‌ها در آنجا اقامه نماز می‌کنند و از درب صحن کوچک که داخل می‌شوی، طرف یمین، منار کاشی است که مشهور به منار کاکاست و از آنجا به بقعه مطهر سه کفش‌کن دارد و از طرف قبله، دو کفش‌کن و از درب زینبیه که داخل می‌شوی نیز دو کفش‌کن دارد. 
قتلگاه جای اشک و آه است و ناله جانکاه است. نظر به اینکه رواق و بقعه مطهر را کرسی‌وار ساخته‌اند، چهار پله می‌خورد تا داخل قتلگاه می‌شود و الان بلاتشبیه مثل سرداب کوچکی است. 
جای قتلگاه دورش محجر سنگ دارد و رویش دری است و چون تربت از آنجا پیش از این‌ها برداشته بودند، بسیار گود شده است. از قتلگاه که بیرون می‌آیی قبر حبیب بن مظاهر است که والده آقاخان، ضریح برنجی از برای وی ساخته است. و سعادت پیرمرد شهید آن‌قدر بوده است که مثل قاپوچی (حاجب، دربان) ضریح وی در درب بقعه مطهر اتفاق افتاده که زوار در اول ورود و بیرو ن آمدن از حرم، آن پیرمرد شهید باسعادت را زیارت می‌کنند».

خبرنگار: آزاده خلیلی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه