فیلم‌سازان ما با شمایل قهرمان آشنا نیستند

نقد و بررسی سریال «سنجرخان» که به‌تازگی از سیما پخش شد 

فیلم‌سازان ما با شمایل قهرمان آشنا نیستند

سریال «سنجرخان» ساخته محمدحسین لطیفی که از شبکه یک پخش می‌شد، پیش از آغاز سریال‌های مناسبتی رمضان به پایان رسید. این سریال داستان یکی از قهرمانان کرد به نام سنجرخان وزیری مشهور به سردار اکرم را روایت می‌کند.


وی مبارز و آزادی‌خواه کرد اهل ‌سنت و از فعالان انقلاب مشروطه بود که در برابر نیروهای انگلیسی و روسی در منطقه کردستان به مبارزه علیه آنان پرداخت.
سیدرضا اورنگ، منتقد سینما و تلویزیون با انتقاد از ضعف سریال‌های تلویزیونی در سال‌های اخیر، «سنجرخان» را یکی از مجموعه‌های تلویزیونی دانسته که مردم پیگیر آن نبودند و به خبرنگار ما می‌گوید: تاریخ گواه قدرت و مبارزات سنجرخان وزیری، قهرمان ملی ایران و کردستان است که مدت‌ها با خائنان داخلی و دشمنان خارجی بی‌وقفه و بدون واهمه جنگید. متأسفانه کارگردان سریال سنجرخان این قهرمان ملی را با کارنابلدی خود تبدیل به فردی فاقد جذابیت کرد که به هیچ وجه شمایل یک قهرمان معمولی را نداشت چه رسد به قهرمان ملی و تاریخ‌ساز.

 عجله تلویزیون برای ساخت سریالی تاریخی
این فیلم‌نامه‌نویس دلیل ضعف در سریال‌سازی را تصمیم‌های مدیریتی و شوراهای ساخت سریال در تلویزیون دانسته و خاطرنشان می‌کند: اگر افراد توانمند و متخصص در این شوراها باشند به چنین سریال‌هایی مجوز ساخت نمی‌دهند ولی چون ضعف‌های فیلم‌نامه را نمی‌بینند، چنین سریال‌هایی ساخته می‌شود. برخی از تهیه‌کنندگان هم از موقعیت سوءاستفاده کرده و طرح‌های ضعیفشان را ارائه می‌دهند تا بودجه بگیرند.  
اورنگ با اشاره به ساختار و شخصیت‌پردازی ضعیف سنجرخان توضیح می‌دهد: آیا کارگران اثر به ساختار سریال تاریخی آشنایی دارد؟ قرار بود سنجرخان قهرمان باشد اما شمایلی از قهرمان در این سریال نشان داده نشد. صحنه‌هایی از نجات سنجرخان در سریال وجود داشت که بدون منطق روایی بود و این به معنای تمسخر بیننده است.
او اضافه می‌کند: انتظار تماشاچی از دیدن سریالی با پروداکشن عظیم بیشتر می‌شود ولی این سریال در فیلم‌نامه، کارگردانی، بازیگری، طراحی صحنه و گریم  پر از ایراد بود. داستان سریال جذابیت لازم را نداشت و شخصیت‌های آن هویت پیدا نکردند، گویش‌ها در این سریال به گونه‌ای بود که مخاطب نمی‌توانست تشخیص دهد داستان در کردستان اتفاق افتاده یا جای دیگری، زیرا هر کسی به گویش دلخواه خود حرف می‌زد!
این منتقد سینما و تلویزیون تأکید می‌کند: سنجرخان شخصیت بزرگی بود، کسی که روس‌ها را تا منجیل عقب راند ولی مخاطب چنین شخصیتی را در این سریال دید؟ من ضعف اصلی را در مدیران و شوراهای تلویزیون می‌دانم که فیلم‌نامه‌ها را دقیق بررسی نمی‌کنند و برای ساخت چنین سریال‌هایی عجله دارند. 
او با بیان اینکه به تازگی چندین سریال امنیتی از تلویزیون پخش شده که فضاهای مشابهی داشتند و استقبال مخاطبان از آن‌ها کم بود، می‌گوید: عده‌ای از مدیران و کارگردان‌ها، سریال‌سازی را آسان می‌گیرند در حالی که فیلمسازان بزرگ دنیا از ورود به این وادی هراس داشتند چون آن را کاری دشوارتر از ساخت فیلم سینمایی می‌دانستند ولی عده‌ای آسان می‌گیرند و خروجی‌اش آثاری ضعیف است. 

 هیچ کجای دنیا به اندازه ما قهرمان ندارد
اورنگ درباره اینکه چرا قهرمانان سریال‌ها در یاد مردم نمی‌مانند، می‌گوید: چون فیلمسازان ما با شمایل قهرمان آشنا نیستند. سریال «کوچک جنگلی» درباره میرزاکوچک خان در دهه 60 ساخته شد اما در ذهن مردم ماند چون شمایل یک قهرمان را با نقاط قوت و ضعفش به مخاطب نشان می‌داد یا در سریال سربداران، مردم با شخصیت شیخ حسن جوری آشنا شدند ولی در فیلم‌های سینمایی دهه اخیر که درباره شهدا ساخته می‌شود، این شخصیت‌ها شمایل قهرمان ندارند.
به باور این کارشناس و منتقد، هیچ کجای دنیا به اندازه ما قهرمان ندارد، چه قهرمانان تاریخی و چه معاصر و می‌افزاید: آن‌ها قهرمان ندارند و قهرمان‌سازی می‌کنند ولی ما قهرمان داریم و شمایل قهرمان‌هایمان را خراب می‌کنیم. 
این تهیه‌کننده و کارگردان تلویزیون با بیان اینکه قرار نیست همه آثار سینمایی و تلویزیونی قهرمان‌محور باشند، توضیح می‌دهد: ولی باید چند اثر قهرمان‌محور خوب و ماندگار ساخته شود. اگر شخصیت میرزا کوچک خان در ذهن مردم می‌ماند و شخصیت سنجرخان نه، دلیلش این است که سریال با عجله و برای رفع مسئولیت ساخته شده نه اثرگذاری و دیده شدن.

 زمان مرده در سریال‌های ایرانی زیاد است
اورنگ درباره اینکه چرا قهرمان‌های ساختگی سریال‌های کره‌ای در تلویزیون ایران مخاطب دارند ولی قهرمانان سریال‌های داخلی نه، تأکید می‌کند: سریال‌ باید بر اساس اصول و استاندارد ساخته شود در حالی که در سریال‌های ایرانی گاهی مخاطب تا چند قسمت اولیه سردرگم است و توجیه کارگردان این است که مثلاً سریال ما از قسمت دهم به بعد جذاب می‌شود! این حرف خنده‌داری است چون سریال از دقایق اولیه باید مخاطب را جذب خودش کند. اگر مخاطب در قسمت اول با داستان سریال همراه نشود تا آخر همراه نمی‌شود. 
او با بیان اینکه سریال‌های ایرانی زمان مرده زیاد دارند و ریتم آن‌ها کند است، می‌گوید: چون در تلویزیون، دقیقه‌ای پول می‌دهند، آب بستن به سریال‌ها رایج شده است. کارشناس و ناظری هم وجود ندارد که بابت صحنه‌ها و سکانس‌های اضافه، دستمزدها را کم کند در حالی که اگر از نظر کیفی به آثار پول بدهند، دیگر به سریال‌ها آب نمی‌بندند. 
وی با تأکید بر پایبندی به اصول سریال‌سازی خاطرنشان می‌کند: اگر کشورهایی مثل کره جنوبی یا ترکیه در سریال‌سازی موفق هستند چون به این قواعد پایبندند و به مخاطب فکر می‌کنند ولی در تلویزیون ما به تنها چیزی که فکر نمی‌کنند مخاطب است. 
نویسنده سریال «زیر آسمان شهر» یادآور می‌شود: اگر به سریال‌های دهه 60 نگاه کنید، آثار موفق و پرمخاطب زیادی ساخته می‌شد چون آدم‌های کاربلد طبق چارچوب‌ها و قواعد سریال‌سازی عمل می‌کردند.
اورنگ اضافه می‌کند: مگر هنرمند، کارشناس و امکانات کم داریم؟ مگر قصه و محتوا کم داریم؟ در گلستان و بوستان سعدی، قصه‌های دراماتیک زیادی وجود دارد. شاهنامه فردوسی که فیلم‌نامه دکوپاژ شده است، آثار نظامی گنجوی و عطار چقدر قصه‌های جذابی دارند، از آن‌ها استفاده نمی‌کنیم چون تنبل هستیم و به جای خلق و نوآوری، از سریال‌های کره‌ای، ترکیه‌ای و آمریکایی تقلید می‌کنیم! نه فقط سریال‌های تلویزیون، که این موج تقلید در برنامه‌ها و سریال‌های شبکه‌های نمایش خانگی هم راه افتاده است. 
او می‌گوید: به یاد دارم چند سال پیش یکی از مدیران سازمان به من زنگ زد و پیشنهاد نوشتن فیلم‌نامه‌ای را داد. یک سی‌دی جلویم گذاشت و گفت این سریال خارجی را ببین، از روی آن کپی کن و فیلم‌نامه‌اش را بنویس. گفتم اصلاً چنین کاری نمی‌کنم. وقتی تفکر یک مدیر تلویزیون این است، انتظار دارید کارگردان و تهیه‌کننده دل بسوزانند؟

خبرنگار: زهره کهندل

برچسب ها :
ارسال دیدگاه