نوشتاری به مناسبت سالروز اعلام رسمی ممنوعیت حجاب در رژیم پهلوی
حجاب در هفت حجاب
حجتالاسلام محمد حسین پژوهنده
حجاب مفهوم وسیعی است كه در حیطههای متعددی معنارسانی میكند. حجاب عرفانی یا همان حجابهای نوری و ظلمات، نبودن معرفت، پردههای وهم و پندار و... حجاب اخلاقی و روانی که شامل حجب و حیا، كمرویی، عفت و عزت نفس و... میشود. حجاب اجتماعی مانند فاصله طبقاتی، تفاوتهای فاحش تیپهای اجتماعی از نظر فرهنگی، اقتصادی، سیاسی؛ حجاب دینی که مرز انحرافهای عقیدتی و رفتاری، حایل روحی میان زن و مرد در معاشرتها و... است. حجاب فرهنگی نیز اخلاق و آداب و سنن اجتماعی، ناموسی، تعصبهای قومی خاص درخصوص زن كه ناشی از نوع جهانبینی اقوام است از قبیل مردسالاری و كالا پنداشتن زن و نیز كمبود روحی و... را دربرمیگیرد و حجاب سیاسی نیز شامل جدایی زمامداران و حاكمان از مردم به وسیله ایجاد حاجب و دربار و طیفهای حفاظتی ویژه در حكم برزخی میان خود و مردم است.
محور اول: حجاب عرفانی
حجاب در موارد مختلفی کاربرد دارد. یکی از آنها حجاب نوری است. همچنان که در قرآن کریم و داستان حضرت موسی(ع) میخوانیم: «موسی گفت: خدایا خود را به من بنمایان تا به تو بنگرم. خدا گفت: تو هرگز مرا نخواهی دید، لیكن به كوه بنگر، اگر به جای خود استوار ماند، پس تو هم مرا خواهی دید. پس چون موسی به كوه نگریست پروردگارش بر كوه تجلی كرد، آن را در هم پاشیده گرداند و موسی بیهوش بر زمین افتاد». تجلی بر كوه به معنای آشكار شدن نوری خیرهكننده با قدرت فوقالعاده در كوه بوده است كه هیچ چشم انسانی تاب دیدن آن را ندارد. مسلماً در برابر چنین نوری فرضاً اگر موجودی هم در آن طرف نور باشد برای شخصی كه در این سوی نور قرار دارد قابل مشاهده نیست، زیرا چشم خیره شده است.
در مناجات شعبانیه، یكی از مواردی كه دعاكننده عارف از خدا درخواست می كند، مجهز شدن دیده جان به تابشهای توجه الهی است، آنجا كه می گوید: «دیدگان جان و دل ما را به روشنی توجه خود نورانی گردان تا دیدگان ما بتوانند پردههای نور را بشكافند».
حجاب معرفتی
همانطور که گفته شد، حجاب نوری، از آن سو بود. یعنی شدت اشراقهای ربانی كه ضعف و ناتوانی انسان از دریافتها، آنها را به مثابه حجابی میگرفت. اما حجابهای معرفتی از این سو هستند. یعنی تیرگیها، كثیفیها، آلایشها، زنگها و رسوبهای اخلاقی بنشسته بر چهره جان كه مانع انعكاس سادهترین نورها و اشراقها میشوند. منیتها، غرورها، حسادتها، ستیزهجوییها، كینهها، حرص، بخل و مادهپرستی افراطی موجب پدید آمدن چنین حجابی میشود كه شخص، با داشتن آن از درک واقع و حق ناتوان است و همواره این موارد برای او محور میشوند و او را بر گرد خود میچرخانند.
گاهی نیز این حجاب، پرده وهم و گاهی پرده پندار است اما این پردهها در نهایت، برداشتنی هستند و اگر در طول زندگی چنین كاری با اراده و انتخاب انجام نشود، در واپسین لحظات زندگی خواهد شد.
حجابهای حفاظتی
منظور از لفظ حفاظتی، محدوده امنیتی عارف است كه او را از گزند جاهلان و مردم را از غرقاب سیل معرفتهای عارف مصونیت میدهد؛ یعنی دو كار همزمان انجام میدهد. اگر چه این نوع حجاب ثمره حجاب معرفتی است اما در حقیقت، نوع بسیار مثبت آن است كه عارف و دیگران را از صدمات یكدیگر حفظ میكند.
حجاب جان و تن
آخرین حجابی كه سر راه عارف وجود دارد، حجاب علاقه و دلبستگی به جان و تن است كه سراسر دیوان حافظ و مولوی از ترک این علاقه لبریز است. در آموزههای دینی این نكته را بهوضوح مشاهده میكنیم؛ آنجا كه نفسپرستی، مقامپرستی، دنیاپرستی، دل به غیر خدا دادن، اسارت نفس و شهوت به عنوان «شرک خفی» تلقی شده است.
محور دوم: حجاب اخلاقی- روانی
این حجاب یا به عبارتی دیگر حجاب تربیتی، همان چیزی است كه میگویند فلانی آدم معصوم یا آدم مظلومی است. اینگونه تعبیرها خبر از واقعیتی میدهد كه در روان و اخلاق شخص، نهفته است یعنی حجب و حیا. حجب، حیا، شرم و آزرم مرحلهای از متانت، خردمندی، دانایی و تجربه شخصی است. دیگر اینکه كمرویی، خجالتی بودن، بیحوصلگی و منفعل بودن مرحلهای از ضعف نفس و گاهی افسردگی است كه موجب زیانها و خسارات سنگین بر شخص و دیگران است. فرهنگ اسلامی این مورد را برنمیتابد و میگوید: لا حیاء فی الدین.
محور سوم: حجاب اجتماعی «برزخیان زمین»
در این قسمت از تفاوتهای فرهنگی جامعه سخن میگوییم. تفاوتهایی كه فاصله ایجاد و دو گروه را چنان از هم دور میكند كه گویی بینشان حجابی سخت ظلمانی آویخته شده است.
فاصلههای طبقاتی بین تیپها و گروههای انسانی در برخی جوامع، گاهی بهقدری است كه درک یكدیگر را كاری دشوار، بلكه محال میکند. تیپ مدرنیزه و لوكس مآب و سلبریتی آنهایی كه همواره در انتظار رسیدن تازهترین مدها و مدلها بهسر میبرند و دیگری تیپ بدبخت و بیچاره. آنهایی كه با قرض و قناعت زندگی میکنند. طبعاً این دو تیپ نمیتوانند هم را درک كنند، زیرا دنیایشان متفاوت است. یک جامعه طبیعی جامعهای است كه در نظرگاه كلی دارای سه طبقه باشد و طبقه سوم، قشر متوسطی هستند كه میزان غلظت حجابشان نسبت به هر دو نازک است، هر چند میانه اینان با هر دو حجابی برزخی وجود دارد. در فرهنگ قرآنی به هر سه گروه التفات شده است.
محور چهارم و پنجم: حجاب دینی و فرهنگی
حجاب، تنها مسئله اسلام و ایران نیست. همه اقوام و ملتها برای صیانت ناموس خود و حفظ تعادل اجتماعی به نوعی دارای آموزهای به عنوان حجاب بودهاند و آنچه در اسلام روی آن تأكید شده نمونه اصلاح شدهای است از آنچه پیش از آن نیز وجود داشته است. عنوان حجاب اسلامی، دارای مفهومی وسیع است كه بعد اجتماعی و فردی را شامل میشود. حجاب هر چند از زاویه دینی به شكل و قالب خاصی منحصر نشده اما همواره باید بهگونهای باشد كه دربردارنده ملاک دینی خود باشد. از آنجایی که رعایت شئون هنجاری جامعه بر همه شهروندان واجب است و حجاب در جامعه دینی اسلامی از این زمره است، پس رعایت حجاب به عنوان حرمت نهادن به فرهنگ عمومی جامعه بر تمامی شهروندان، اعم از مسلمان و غیره لازم است. علاوه بر این، رعایت حجاب بیانگر هویت زن ایرانی است كه در تاریخ پرعظمت خود هرگز بدون پوشش نبوده است.
محور ششم: حجاب سیاسی
حجاب سیاسی یعنی وجود دیوار نامرئی میان روابط شخص و دیگران. این حجاب در سه پرده تجلی قرار دارد. ناتوانان، درهم شكستگان، سرخوردگان روحی كه به صورت انزوا و گوشهگیری و كنارهگیری از خلق تظاهر میكند بیآنكه علت آن افسردگی و یا بیماری روانی باشد. دوم اینکه حاكمان، زمامداران و رهبران مطلقگرا در جامعه كه با ایجاد دربار و گذاشتن حاجب و دربان و در مقیاس پایینتری، گذاشتن بیرونی و اندرونی، نوكر و خادم و مسئول دفتر و... برای وابستگان به قدرت سیاسی یا اقتصادی میان خود و متن جامعه حجاب ایجاد میكنند و در نهایت، وقار و عظمت معنوی، چنانكه در روابط میان رهبران دینی، حكما، علما و مردانخدا و نیز در ارتباط با رهبران كاریزماتیک جامعه چنین پرده اخلاقی سیاسی را شاهد بوده و هستیم. حجاب در پرده دوم، از دیدگاه دینی نكوهیده است، چه آنكه موجب جدا شدن مردم از رهبران و زمامداران حركت تكاملی جامعه میشود كه بر اثر آن، نیل به هدف دینی منقطع میشود.
محور هفتم: حجاب لغوی
حجاب به معنای واژگانی خود، چیزی است كه در همه جا و همه چیز وجود دارد. در قرآن و قصه حضرت مریم(س) میخوانیم: «پس جدا از مردم برای خود حجابی برگرفت؛ روح خود را به صورت درست بشری، به سوی او فرستادیم...».
برچسب ها :
ارسال دیدگاه