درک غلط از«آزادی بیان» در شبکههای اجتماعی چه نتیجهای دارد؟
ماشینهای تولید خشم
حوالی امروز
آزادی بیان با همه زیباییها و نشانههایی که از مفهوم آزادی با خودش دارد، گاهی میتواند فقط یک شعار فریبنده یا توجیه و بهانه برای ابراز خشم و اعمال خشونتهای کلامی و غیرکلامی علیه دیگران باشد. ما نه، اما غربیها میگویند، این آش شور، دستپخت مشترک برخی شبکههای اجتماعی و برداشت غلط از مفهوم آزادی بیان است. در همین زمینه مطلبی را از فایننشال تایمز با ترجمه «امیرمحمد سلطانپور» بخوانید.
وقتی در کتری را برمیداری
این روزها همه درباره اهمیت آزادی بیان میگویند. اما سؤال این است در دنیایی که بیشتر گفتوگوها به صورت آنلاین انجام میشود، آیا آزادی بیان همچنان میتواند کاربرد و کارایی گذشته خود را داشته باشد؟ وقتی مدافعان آزادی بیان، با نگاه یک جانبه، این مفهوم را فقط یک هدف ببینند که هر طور هست باید به آن برسند، آن وقت ممکن است حقیقت و مفهومی که آزادی بیان را برای ما ارزشمند میکند، از دست بدهند. شاید این روزها پرسر و صداترین طرفدار آزادی بیان «ایلان ماسک» باشد که هرچند خود را طرفدار «آزادی بیان مطلق» میداند اما به نظر میرسد درک و برداشتش از آن بسیار محدود است.
او بهتازگی در این باره گفته: «اگر افرادی که از آنها متنفر هستید اجازه دارند چیزهایی را بگویند که شما بدتان بیاید، به این معنی است که آنها حق ندارند شما را از گفتن چیزهایی که دوست دارید بگویید، منع کنند».
اما اینکه شما حق داشته باشید و بتوانید چیزهایی را که دوست دارید بدون مجازات بگویید، در واقع همه هدف آزادی بیان نیست. آزادی بیان واقعی این است که به ما انسانها، موجودات محدودی که هرگز قادر به درک کامل حقیقت یا دسترسی کامل به آن نخواهیم بود، اجازه دهد حداقل به سمت حقیقت حرکت کنیم. اینکه به بهانه دادن صدا به افراد بدون صدا، اجازه بدهیم خیلیها دیدگاههای نامطلوب و حتی عمیقاً توهینآمیزشان را به دیگران نشان بدهند ممکن است درهای تفاهم و رسیدن به درک مشترک را به روی یکدیگر ببندیم.
هدف ما باید رسیدن به همین درک مشترک باشد تا بتوانیم بگوییم آزادی بیان مؤثر است. در غیر این صورت به جای حرکت به سوی حقیقت، از آن دورتر میشویم. آزادی بیان یک ساختار منفعل نیست که حقیقت و خوبی به طور خودکار از آن جاری شود، بلکه نوعی انرژی است و مانند هر شکلی از انرژی، باید به درستی مهار شود تا مفید باشد. آن را مانند بخار در نظر بگیرید. اگر از آن برای نیرو دادن به اولین قطارهایی که جهان را به سمت تجارت و ایدههای جدید باز کردند استفاده کنیم، بسیار خوب است، اما زمانی که بیملاحظه درِ کتری را بردارید و صورتتان بسوزد، دیگر نمیتوانید بگویید اینجا هم بخار برایتان مفید بوده است.
حقیقت گویی یا بیشتر حرف زدن؟
امروزه سوءاستفاده از مفهوم آزادی بیان، بیشتر در ماشین تولید خشم رسانههای اجتماعی اتفاق میافتد، جایی که الگوریتمها جوری ساخته شدهاند تا ما را تشویق کنند دیگران را فقط به شکل یک آواتار داخل پروفایل ببینیم نه یک انسان واقعی و با آنها در همین قالب رفتار کنیم.
یکی دیگر از مدافعان پر سر و صدای آزادی بیان، ستوننویس و مدیر اتحادیه آزادی بیان، یعنی «توبی یانگ» است. یانگ معتقد است بهترین پاسخ به سخنان نفرتانگیز و اطلاعات نادرست، فقط گفتار بیشتر و بهتر است.
او به سخنان یک قاضی سابق دیوان عالی ایالات متحده یعنی «لوئیس براندیس» در سال ۱۹۲۷ استناد کرده که گفته بود: «برای راحت شدن از شر بحثها و سخنان نادرست، اگر وقت باشد باید از طریق مباحثه، صحبتهای نادرست و مغالطهها را افشا کنیم... راهحلی که باید اعمال شود، گفتار بیشتر است، نه سکوت اجباری». اگرچه این راه حل ممکن است یک قرن پیش مؤثر بوده باشد، اما مثلاً یک نگاه زودگذر به سکوی ایکس (توییتر سابق) نشان میدهد در عصر آنلاین، گفتار بدون محدودیت نمیتواند ما را به حقیقت، پیشرفت و عدالت برساند.
میدان شهر دیجیتال
حالا ممکن است بتوانیم به راحتی ماسک را بهخاطر آشفتگیها و افسارگسیختگیهایی که اکنون سکویش با آن دست و پنجه نرم میکند سرزنش کنیم، اما حقیقت این است پیش از آنکه او مالک توییتر شود، خیلیها آن را «جهنم» مینامیدند! بدون حضور ماسک یا با حضور او هم اصلاً قرار نبود یک شبکه اجتماعی، شبیه به یک «میدان شهر دیجیتال» شود تا افراد آنجا جمع شده و با هم در چارچوب آزادی بیان گپ بزنند.
اگر واقعاً میخواهیم آزادی بیان به ما کمک کند و به حقیقت نزدیکتر شویم، باید به جای فضاها و انجمنهایی که در آن فقط اجازه داریم با 280 کاراکتر حرفمان را بزنیم، شبکههای اجتماعی و انجمنهای دیگری را پیدا یا بنا کنیم که بشود در آنها ایدههای مفصل خود را به بحث و تبادلنظر بگذاریم. با وضعیت فعلی، سکوهایی مثل ایکس همچنان به مرگ آهسته و خستهکننده خود ادامه میدهند و شاید ما باید قدردان این اتفاق باشیم.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه