صادرات «پرچم دوم ایران» چگونه از عرش به «فرش» رسید؟

کاهش 30درصدی سهم ایران از صادرات فرش دستباف در بازارهای جهانی در یک دهه گذشته

صادرات «پرچم دوم ایران» چگونه از عرش به «فرش» رسید؟

معاونت بررسی‌‌های اقتصادی اتاق بازرگانی تهران در گزارشی از کاهش سهم ایران از صادرات فرش دستباف از 25/5 درصد به 7/4 درصد در 10 سال گذشته خبر داد و اینکه رقبایی همچون هند، چین، نپال و پاکستان به جای ایران نشسته‌اند.


گزارش اتاق بازرگانی تهران همچنین در بررسی روند صادرات فرش دستباف ایران طی دهه گذشته چنین آورده است: براساس آمار گمرک ارزش صادرات فرش دستباف ایران از 427/3 میلیون دلار در سال۱۳۹۱ به 50/7 میلیون دلار در سال ۱۴۰۱ رسیده است. متوسط رشد سالانه ارزش صادرات فرش دستباف ایران به نقاط مختلف جهان در سال‌های ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ برابر با منفی ۱۹ درصد بوده است.  موضوع مهم و تأثیرگذار در روند کاهش سهم جهانی فرش دستباف ایران، نه رکود اقتصادی، بلکه به وجود آمدن رقبای جدید تولیدکننده و تبلیغات جهانی و گاهی توانمندی‌‌های تولیدی با داشتن هزینه تولید پایین برخی از کشورهای رقیب است و اکنون هند، پاکستان، نپال و چین از این مزیت نسبی برای تولید در مقابل ایران برخوردارند. بنا بر این گزارش اصلی‌‌ترین چالش‌های موجود در صنعت فرش در سه محور تأمین مواد اولیه، تولید و توزیع، بازاریابی و فروش طبقه‌‌بندی می‌شود. بر این اساس در محور تأمین مواد اولیه؛ خام‌فروشی مواد اولیه به دلالان خارج کشور، استفاده از مواد اولیه نامرغوب و با کیفیت پایین و استفاده نکردن از فناوری پیشرفته در تولید مواد اولیه ازجمله رنگ و نخ، بخشی از چالش‌‌های صنعت فرش است. همچنین ازجمله مشکلات این صنعت در محور تولید، بهره‌گیری از محیط غیراستاندارد برای تولید فرش، کم‌توجهی به حقوق، مزایا و بیمه کارگران شاغل در این صنعت، عدم بهره‌گیری از کارگاه‌های متمرکز، بی‌توجهی به سلایق و نیازهای مصرف‌کنندگان، عدم‌دسترسی به اطلاعات و نیازهای بازار و حمایت نکردن مادی و معنوی دولت از بافندگان فرش دستباف است. 

 پیمان‌سپاری ارزی، فرش را از «عرش» پایین کشید 
یک صادرکننده کهنه‌کار فرش دستباف که چند دوره عضویت در هیئت نمایندگان، ریاست کنفدراسیون صادرات ایران و ریاست کمیسیون صادرات اتاق بازرگانی را در کارنامه دارد، در توصیف روزگار غم انگیز صادرات فرش دستباف ایرانی و اینکه چه شد با روزهای طلایی صادرات این محصول که بسیاری آن را «پرچم دوم ایران» در جهان می‌دانند، وداع کردیم، به قدس می‌گوید: صادرات فرش دستباف ایران مانند مرده‌ای است که سال‌های بسیار زیادی از مرگش گذشته و کوهی از دلایل که مربوط به امروز و دیروز نیست و قدمت بسیار دارد را می‌توان برای سقوط صادرات فرش ایرانی برشمرد.
رضی حاجی آقا‌میری ادامه می‌دهد: ما در گذشته درخشان، صادرات یک میلیارد و 700 میلیون دلاری در سال را داشته‌ایم که این رقم در دهه گذشته به 400 میلیون دلار و حالا هم به 40 تا 50 میلیون دلار کاهش یافته است. این فعال اقتصادی و رئیس پیشین کمیسیون فرش اتاق ایران درخصوص دلایل سقوط صادرات فرش ایران در 10 سال گذشته چنین می‌گوید: اهم دلایل این سقوط، پیمان‌سپاری ارزی است. نحوه برخورد دولت وقت، به‌خصوص از زمان ریاست کلی آقای همتی و رفتار و تفکر آمرانه و فرمایشی دولت درخصوص پیمان‌سپاری ارزی- با صادرکنندگان به طور اعم و نه فقط فرش- موجب شد صادرات غیرنفتی واقعی کشور به این وضعیت دچار شود.  به باور این صادرکننده فرش، تفکر آمرانه با طبیعت صادرات غیرنفتی و وضعیت ما در بازار جهانی به‌خصوص به دلیل تحریم‌ها همخوان نیست و متأسفانه در دولت سیزدهم هم تعامل با صادرکنندگان در این زمینه بهبود نیافته است.  

 صادرات 50 میلیونی، قابل پز دادن نیست
حاجی آقامیری درخصوص تحریم فرش ایران هم خاطرنشان می‌کند: تحریم فرش ایران به معنی نخریدن این محصول نیست، چراکه در بازار جهانی تنها آمریکا فرش ما را به طور مستقیم تحریم کرده و اجازه ورودش را نمی‌دهد و می‌توان فرش ایرانی را به هر کشور دیگری صادر کرد، اما مسئله عمده چگونگی بازگرداندن پول ماست. او هند، پاکستان و ترکیه را قَدَرترین رقبای صادراتی امروز فرش دستباف وطنی می‌داند و ادامه می‌دهد: واقعیت این است که کار کردن غیرمستقیم ممکن نیست. صادرات بر اساس روال معمول جهانی فقط این نیست که فرش یا هر کالایی را بسته‌بندی کنیم و مستقیم یا غیرمستقیم به کشور مقصد بفرستیم، بلکه باید برای این محصول بازاریابی کنیم و خودمان در بازارهای هدف حضور داشته باشیم. حضور در نمایشگاه‌ها هم ضروری است و اینکه مرتب باید با رقبا در حال چالش بود تا بتوانیم بازار را به دست بگیریم. این فعال اقتصادی ادامه می‌دهد: ما امروز نمی‌توانیم ویزای یک کشور را بگیریم و مستقیم فرش ایرانی را با نام ایران بفروشیم، بلکه این محصول به کشور ثالثی همچون ترکیه یا پاکستان می‌رود و سند و اصالت آن به نام کشور ثالث تغییر می‌کند. این یعنی فرش ایرانی دیگر در بازارهای هدف وجود ندارد و خودش بازار را به رقبا واگذار کرده است و به‌تدریج از یادها می‌رود در حالی که قرن‌ها برای بِرَند شدنش، زحمت کشیده شده است. به باور این صادرکننده کهنه‌کار فرش، حجم 40 تا 50 میلیون دلاری صادرات فرش ایرانی به قدری ناچیز است که با قیمت تعداد معدودی خودرو لوکس که در خیابان‌های کشور تردد می‌کنند، برابر است و اساساً قابل ذکر نیست. او می‌گوید: این عدد، شرم‌آور است و اصلاً صادرات نیست و معلوم نیست چرا  با آن پز می‌دهند!  

جای خالی صادرکنندگان شناسنامه‌دار
او افق پیش روی صادرات غیرنفتی کشور به خصوص فرش دستباف را این گونه توصیف می‌کند: شخصاً هیچ امیدی به شکوفا شدن هیچ‌کدام از رشته‌های اقتصادی ازجمله فرش ندارم و معتقدم همچنان سقوط آزاد در این حوزه ادامه دارد. در فضایی که نشود کار حرفه‌ای و اصولی انجام داد صادرکننده شناسنامه‌دار از عرصه خارج می‌شود. وقتی به یک صادرکننده کهنه‌کار و باسابقه یک قرن فعالیت خانوادگی در حوزه تولید و صادرات فرش گفته می‌شود ارز حاصل از صادرات را باید به نحوی که ما می‌گوییم برگردانی وگرنه بگیر و ببند و زندان و ممنوع‌الخروجی در انتظارت است، بالطبع او هم برای در امان بودن از این گرفتاری‌ها و حفظ آبرو و اعتبارش، ترجیح می‌دهد در خانه بماند و کار نکند. این فعال اقتصادی عقیده دارد برای تحقق و رشد صادرات باید صادرکننده‌ای وجود داشته باشد و برخوردهای حذفی با صادرکنندگان به معنی حذف صادرات است. او همچنین تأکید می‌کند: صادرکننده باید در محیطی آرام و مطمئن که قدرش دانسته شود، کار کند و سودش هم تأمین شود اما متأسفانه سال‌هاست نگاه‌های غلط و منفی به صادرکننده وجود دارد، ازاین‌رو آینده را تاریک‌تر از امروز می‌بینم.

خبرنگار: فرزانه غلامی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه