درباره حاشیههای ایجاد شده برای یک برنامه موفق و وحدتآفرین
در افق فلسطین بمانید
برنامه «به افق فلسطین» با ایدهپردازی سازمان فرهنگی رسانهای اوج و با حضور عواملی مانند محمدرضا شهیدیفر، مهدی عرفاتی، علی صدرینیا و با اجرای المیرا شریفیمقدم و سیدحسین حسینی از شبکه افق روی آنتن میرفت. با وجود موفقیت این برنامه و بازخوردهای مثبتی که نسبت به آن وجود داشت، ناگهان از سوی عوامل برنامه اعلام شد: «مدیریت شبکه افق تصمیم گرفته است برنامه «به افق فلسطین» با گروه دیگری ادامه پیدا کند و تیم طراح و تهیه برنامه به این تصمیم احترام میگذارد». خبری که آب سردی بود برای همه علاقهمندان به این برنامه. البته روابط عمومی شبکه افق بیانیهای منتشر کرد که تا حدودی عجیب و متناقض است ولی این یادداشت به دنبال این اختلافات احتمالاً کاری و سلیقهای نیست.
سالهاست دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی با راهاندازی بخشهای فارسی و نزدیک شدن به مخاطب ایرانی تلاش میکند مسئله فلسطین را در جامعه ایران تضعیف کند و با سفیدشویی جنایت اسرائیل و ایجاد شکاف و اختلاف در جامعه ایران بر سر آرمان فلسطین، به این هدف برسد. در این شرایط و با توجه به جنگ اخیر در غزه، برنامه «به افق فلسطین» در شبکه کمبیننده افق با رعایت اصول حرفهای رسانهای و تولید محتواهایی متنوع حول محور فلسطین تلاش کرد به ابهامها و شبهههای جامعه درباره فلسطین پاسخ دهد. به افق فلسطین هم از یک سو واقعیت میدان را به نحو شایستهای به مخاطب ایرانی عرضه کرد و تحلیلهای بهروزی ارائه داد و هم با دعوت از میهمانهایی با سلایق سیاسی متفاوت، همدلی تقریباً کمسابقهای را در ساحت سیاسی و اجتماعی ایران به نمایش گذاشت؛ آن هم حول مسئله کلیدی فلسطین.عوامل برنامه به افق فلسطین تلاش کردند با کنار هم قرار دادن آرا و نظریات متکثر در خصوص یک موضوع واحد، مخاطب را به درک و تصویر روشنی درباره موضوع فلسطین برسانند.
شنیده میشود تلویزیون نتوانسته وجود چالشها و مواضع عدهای علیه برنامه را برتابد و همین حاشیهها سبب تغییر عوامل این برنامه شده است. البته تجربه هم نشان داده صدا و سیما در مواقع اینچنینی، درایت لازم را برای پیشبرد اهداف مهم خودش ندارد و منفعلانه یا مصلحتجویانه، گزینه حذف و عقبنشینی را انتخاب میکند.
مصداق این مسئله، ماجرای چند وقت پیش بازگشت مجریان سابق به عرصه اجراست. خبر بازگشت رشیدپور و گلزار با اقبال اکثریت مردم و نارضایتی اقلیتی مانند شهبازی روبهرو شد. در همان اتفاق هم تلویزیون از موضع خود مبنی بر حضور سلایق مختلف برای جذب حداکثری عقبنشینی کرد و با خودزنی، روزنههای بازگشت تلویزیون به شرایط عادی را بست و باز هم مرجعیت رسانهای خود را زیر سؤال برد.
تلویزیون در بیشتر جاهایی که میتوانسته محلی باشد برای تضارب آرا، پا پس کشیده و ترجیح داده رسانهای منفعل باشد تا محملی برای بیان اندیشهها و سلایق متکثر، حتی اگر این موضوع مسئله مهمی مانند فلسطین و غزه باشد که جنگ روایتها و نبرد رسانهای آن دستکمی از بمبارانهای بیامان و مهیبش ندارد. در این شرایط با کدام منطق میتوان تنها برنامه موفق صدا و سیما که به بعد وحدتآفرینی آرمان فلسطین بیش از پیش توجه دارد را از ریل خودش خارج و آن را مکدر و مخدوش کرد؟ این حاشیهها به نفع کیست؟ آب به آسیاب چه کسی میریزیم؟ این یادداشت در پی محکوم کردن یکطرفه مدیران صدا و سیما یا عوامل تولید برنامه نیست؛ این یادداشت مدعی از طرف مردم است، مردمی که دل و جان در گرو آرمان بلند فلسطین دارند و حق دارند یک برنامه و حداقل یک برنامه خوب از تلویزیون ملی ببینند. البته هنوز هم برای برگشت از مسیر اشتباه دیر نشده است، شاید تدبیر بزرگان صدا و سیما کارگر شود.
خبرنگار: خدیجه زمانیان
سالهاست دستگاه تبلیغاتی رژیم صهیونیستی با راهاندازی بخشهای فارسی و نزدیک شدن به مخاطب ایرانی تلاش میکند مسئله فلسطین را در جامعه ایران تضعیف کند و با سفیدشویی جنایت اسرائیل و ایجاد شکاف و اختلاف در جامعه ایران بر سر آرمان فلسطین، به این هدف برسد. در این شرایط و با توجه به جنگ اخیر در غزه، برنامه «به افق فلسطین» در شبکه کمبیننده افق با رعایت اصول حرفهای رسانهای و تولید محتواهایی متنوع حول محور فلسطین تلاش کرد به ابهامها و شبهههای جامعه درباره فلسطین پاسخ دهد. به افق فلسطین هم از یک سو واقعیت میدان را به نحو شایستهای به مخاطب ایرانی عرضه کرد و تحلیلهای بهروزی ارائه داد و هم با دعوت از میهمانهایی با سلایق سیاسی متفاوت، همدلی تقریباً کمسابقهای را در ساحت سیاسی و اجتماعی ایران به نمایش گذاشت؛ آن هم حول مسئله کلیدی فلسطین.عوامل برنامه به افق فلسطین تلاش کردند با کنار هم قرار دادن آرا و نظریات متکثر در خصوص یک موضوع واحد، مخاطب را به درک و تصویر روشنی درباره موضوع فلسطین برسانند.
شنیده میشود تلویزیون نتوانسته وجود چالشها و مواضع عدهای علیه برنامه را برتابد و همین حاشیهها سبب تغییر عوامل این برنامه شده است. البته تجربه هم نشان داده صدا و سیما در مواقع اینچنینی، درایت لازم را برای پیشبرد اهداف مهم خودش ندارد و منفعلانه یا مصلحتجویانه، گزینه حذف و عقبنشینی را انتخاب میکند.
مصداق این مسئله، ماجرای چند وقت پیش بازگشت مجریان سابق به عرصه اجراست. خبر بازگشت رشیدپور و گلزار با اقبال اکثریت مردم و نارضایتی اقلیتی مانند شهبازی روبهرو شد. در همان اتفاق هم تلویزیون از موضع خود مبنی بر حضور سلایق مختلف برای جذب حداکثری عقبنشینی کرد و با خودزنی، روزنههای بازگشت تلویزیون به شرایط عادی را بست و باز هم مرجعیت رسانهای خود را زیر سؤال برد.
تلویزیون در بیشتر جاهایی که میتوانسته محلی باشد برای تضارب آرا، پا پس کشیده و ترجیح داده رسانهای منفعل باشد تا محملی برای بیان اندیشهها و سلایق متکثر، حتی اگر این موضوع مسئله مهمی مانند فلسطین و غزه باشد که جنگ روایتها و نبرد رسانهای آن دستکمی از بمبارانهای بیامان و مهیبش ندارد. در این شرایط با کدام منطق میتوان تنها برنامه موفق صدا و سیما که به بعد وحدتآفرینی آرمان فلسطین بیش از پیش توجه دارد را از ریل خودش خارج و آن را مکدر و مخدوش کرد؟ این حاشیهها به نفع کیست؟ آب به آسیاب چه کسی میریزیم؟ این یادداشت در پی محکوم کردن یکطرفه مدیران صدا و سیما یا عوامل تولید برنامه نیست؛ این یادداشت مدعی از طرف مردم است، مردمی که دل و جان در گرو آرمان بلند فلسطین دارند و حق دارند یک برنامه و حداقل یک برنامه خوب از تلویزیون ملی ببینند. البته هنوز هم برای برگشت از مسیر اشتباه دیر نشده است، شاید تدبیر بزرگان صدا و سیما کارگر شود.
خبرنگار: خدیجه زمانیان
برچسب ها :
ارسال دیدگاه