
نقدی بر آنچه به عنوان مستند «ملبورن» ساخته شد
نمایش «خیابانی» بی آسفالت
جواد رستمزاده مستند حماسه ملبورن در واقع حماسه جدیدی است از گزارشگر و مجریای که در این سالها کوشیده به زور و به هجو چهرهای محبوب و دانا از خود نزد مخاطبان ترسیم کند.
جواد خیابانی در این مستند که قطعاً هزینه سنگینی را هم روی دوش تهیه کننده- شما بخوانید شبکه یک – گذاشته است، بی هدف و سردرگم آرشیو صدا و سیما و حتی آلبوم شخصی اش را بههم ریخته تا تصاویری تکراری و کسل کننده را با عنوان مستند به خورد مخاطب دهد. خیابانی به دلیل نداشتن تخصص در مستندسازی بین روایت شکل گیری و توسعه فوتبال در ایران و بازخوانی معجزه صعود دراماتیک تیم ملی به جام جهانی منگ مانده و حتی سناریو تمیزی هم از این صعود نتوانسته به نگارش درآورد. آنچه در این مستند به خصوص در قسمت روایت بازی در استرالیا میبینیم همان تصاویری است که از 24 سال قبل مدام در 8 آذر در تلویزیون دیدهایم. بدون حتی ذرهای تغییر زاویه و راشی ندیده نشده و پلانی تازه. در بخش مصاحبهها و گفتوگوها هم خاطرات شخص خیابانی که نمایشی از خودشیفتگی وی است را به زور تحمل میکنیم که چیز جدیدی ندارد و به نظر میرسد با موبایلش کاشته شده خودش ضبط شدهاند.
او حتی سعی نکرده از خداداد و مرحوم میناوند و ذوالفقارنسب و شاهرودی چیز تازهای بگیرد و به داستان اضافه کند. حمید استیلی هم گویی انشا میخواند و در واقع خبری از پشت پرده روزهای قبل مسابقه و کشمکشهای درون اردویی در این مستند نیست.او حتی به سراغ باقری، دایی و عابدزاده هم برای جذابیت بیشتر مستندش نرفته که جای تأسف و تأثر دارد. خیابانی به هر دلیلی به نظر میرسد حرفهای خداداد را که همیشه جنجالی و تازه است، سانسور کرده و اتفاقاً از حماسه ساز ملبورن کمترین زمان گفتوگو را شاهد هستیم.
تصاویر شادی مردم پس از صعود کاملاً کلیشهای است، به طوری که گاه شک میکنیم این شادیها متعلق به آن عصر خوش پاییزی باشد. طعنهآمیز اینکه خیابانی به خود زحمت نمیدهد تا مثلاً به مشهد سفر کند و در این مستند با همشهریان خداداد از حال و هوای آن روز مصاحبهای بگیرد یا به اردبیل و تبریز برود.در واقع تنها پشت میزش نشسته و هرچه در ذهن داشته و یا در آرشیو صدا و سیما بوده را به هم چسب و قیچی کرده تا مثلاً مستندی بسازد.
او تنها به پخش رپورتاژی از مهرداد مسعودی که اتفاقاً کمترین نقش را در آن صعود داشته اصرار دارد و البته روی سرخوشی شخص خودش در آن دقایق صعود که البته کمترین اهمیتی برای بیننده ندارد، تأکید میکند.در واقع آنچه در مستند ساخته خیابانی میبینیم روایتی مبهم و پرچاله و چوله از مسابقه فوتبالی است که همه ما جزئیات بیشتری از کارگردان در خصوص آن از حفظ هستیم. مستند حتی متن شیوا و روانی هم ندارد و روایت نوشته و خوانده شده دارای ضعف های انشایی فاحشی است.
با این حال خرده اصلی را باید به برنامه سازان صدا و سیما گرفت که پول بیت المال را به هر دلیلی سعی در خرج کردن برای کارنامه فردی دارند که امتحانش را حتی در حوزه تخصصی خود با بدترین نمره پس داده است. به گواه بسیاری جواد خیابانی تنها میتوانست به عنوان بخشی از گفتوگو و خاطره یک مستند فاخر ، جامع و کامل حضور داشته باشد، نه کارگردان مستندی که انتظار داریم نگین خاطره فوتبالی مان را جلایی تازه بزند.
او حتی سعی نکرده از خداداد و مرحوم میناوند و ذوالفقارنسب و شاهرودی چیز تازهای بگیرد و به داستان اضافه کند. حمید استیلی هم گویی انشا میخواند و در واقع خبری از پشت پرده روزهای قبل مسابقه و کشمکشهای درون اردویی در این مستند نیست.او حتی به سراغ باقری، دایی و عابدزاده هم برای جذابیت بیشتر مستندش نرفته که جای تأسف و تأثر دارد. خیابانی به هر دلیلی به نظر میرسد حرفهای خداداد را که همیشه جنجالی و تازه است، سانسور کرده و اتفاقاً از حماسه ساز ملبورن کمترین زمان گفتوگو را شاهد هستیم.
تصاویر شادی مردم پس از صعود کاملاً کلیشهای است، به طوری که گاه شک میکنیم این شادیها متعلق به آن عصر خوش پاییزی باشد. طعنهآمیز اینکه خیابانی به خود زحمت نمیدهد تا مثلاً به مشهد سفر کند و در این مستند با همشهریان خداداد از حال و هوای آن روز مصاحبهای بگیرد یا به اردبیل و تبریز برود.در واقع تنها پشت میزش نشسته و هرچه در ذهن داشته و یا در آرشیو صدا و سیما بوده را به هم چسب و قیچی کرده تا مثلاً مستندی بسازد.
او تنها به پخش رپورتاژی از مهرداد مسعودی که اتفاقاً کمترین نقش را در آن صعود داشته اصرار دارد و البته روی سرخوشی شخص خودش در آن دقایق صعود که البته کمترین اهمیتی برای بیننده ندارد، تأکید میکند.در واقع آنچه در مستند ساخته خیابانی میبینیم روایتی مبهم و پرچاله و چوله از مسابقه فوتبالی است که همه ما جزئیات بیشتری از کارگردان در خصوص آن از حفظ هستیم. مستند حتی متن شیوا و روانی هم ندارد و روایت نوشته و خوانده شده دارای ضعف های انشایی فاحشی است.
با این حال خرده اصلی را باید به برنامه سازان صدا و سیما گرفت که پول بیت المال را به هر دلیلی سعی در خرج کردن برای کارنامه فردی دارند که امتحانش را حتی در حوزه تخصصی خود با بدترین نمره پس داده است. به گواه بسیاری جواد خیابانی تنها میتوانست به عنوان بخشی از گفتوگو و خاطره یک مستند فاخر ، جامع و کامل حضور داشته باشد، نه کارگردان مستندی که انتظار داریم نگین خاطره فوتبالی مان را جلایی تازه بزند.

ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
مدال طلای بانوی تکواندوکار ایران در مسابقات جهانی
-
محکومیت سرخآبیها از سوی کمیته وضعیت
-
تقابل صدرنشینان در هفته دوازدهم لیگ برتر فوتسال
-
مهاجم تیم ملی بهترین لژیونر هفته آسیا شد
-
طارمی نامزد عنوان بهترین گل آکروباتیک لیگ قهرمانان اروپا
-
ستارگان ورزش
-
حمله تند کریمی به سازمان لیگ
-
نمایش «خیابانی» بی آسفالت
-
نهادهای نظارتی جادوگرهای فوتبال را جمع کنند
-
اسپانسر هزار میلیاردی چه شد؟
-
پروسه VAR وعده سرخرمن عزیزی خادم بود
-
شاخ به شاخ کشتیگیران با کمیته ملی المپیک