واردات آب؛ گزینه بعدی لابیگران
حجت میانآبادی، کارشناس حوزه آب و محیط زیست در گفتوگو با قدس میگوید: در دولتهای قبلی و فعلی هزینههای گزافی برای پروژه آب ژرف هزینه شده و تاکنون سه چاه آب ژرف در سیستان و بلوچستان حفر شده است. کل نیاز آبی سالانه این استان برای زنده ماندن 10 میلیارد مترمکعب است و اگر استان را سوراخ سوراخ کنیم و 100 چاه ژرف حفر کنیم هزینه آن به قیمت سال حدود 10 هزار میلیارد تومان برآورد میشود، اما در خوشبینانهترین حالت کل آب استحصال شده از این 100 چاه 300 میلیون مترمکعب خواهد بود، اما مسئولان به دروغ وعده حل مشکل آبی و توسعه در این منطقه میدهند!
به گفته وی در سناریو بعدی، با طرح وعده انتقال آب از دریای عمان به شرق کشور، بحث را هویتی میکنند. میانآبادی ادامه میدهد: میخواهند مانند کشورهای حوزه خلیج فارس این سیاست را اجرا کنند، اما در حالی که کسری سالانه آب زیرزمینی سه استان سیستان و بلوچستان، خراسانهای جنوبی و رضوی افزون بر 5/1 میلیارد مترمکعب است، کل حجم آبی که قرار است به این سه استان منتقل شود 200 میلیون لیتر و سهم خراسان رضوی 120 میلیون لیتر است.
واردات آب گزینه بعدی «لابیگران» است
این کارشناس معتقد است نمیتوان هر سیاستی را 100 درصد غلط دانست اما در عین حال نباید کشور را به آزمایشگاه سعی و خطای سیاستگذاران تبدیل کرد. میانآبادی اضافه میکند: متوسط بارندگی سالانه در ایران 400 میلیارد مترمکعب است که نزدیک به 120 میلیارد مترمکعب آن تجدیدپذیر و قابل برنامهریزی است، اما کل آب تجدیدپذیر عربستان 2 میلیارد مترمکعب است و کل حجم آب تجدیدپذیر کشورهای حاشیه خلیج فارس به علاوه عربستان به 4 میلیارد مترمکعب هم نمیرسد! پس عربستان مجبور است به سمت سیاست آب شیرینکن برود اما دلیلی برای ورود ایران به این پروژه وجود ندارد.
او میگوید: جوی در کشور ایجاد شده که جنگلهای حاصلخیز را نابود و به ویلا تبدیل میکنند و همزمان اصرار دارند بیابانها را جنگل کنند! اسم این کار را توسعهیافتگی با ارقام چند میلیارد دلاری گذاشتهاند. شک نکنید پس از اتمام پروژه آب ژرف و آب شیرینکنها، گزینههای بعدی شرکتهای لابی و مشاوران بروکراتهای بعضاً خاص، پروژه واردات آب در سه چهار سال آینده خواهد بود؛ چرا که به صورت غلط، برنامهریزی شده است!
همه مسائل آبی، تکنیکال نیستند
میانآبادی معتقد است بحران آب به دلیل فراحوزهای و فراملی بودن صرفاً با نگاه مهندسی و فنی قابل حل نیست و این شیوه اشتباه در تشخیص مسئله، مشکل سومی را هم خلق میکند. مسائل حوزه آب چهار نوع فنی، مدیریتی، اجتماعی و قانونی هستند اما در دانشگاهها و نظام سیاستگذاری کشور میخواهند همه مسائل آبی را با نگاه فنی حل کنند چون کمهزینهتر و کمدردسرتر است. نتیجه این نگاه بدتر شدن معضل زایندهرود و اضافه شدن ابعاد اجتماعی، امنیتی و سیاسی بود.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه