نگاهی به رمان در انتظار یک زندگی طبیعی
تلاش دختری نوجوان برای حفظ زندگی
عباسعلی سپاهی یونسی
اِدی دختری است که در۳ سالگی، پدرش را از دست داده است و حالا باید با مادرش مومرز برای مدتی و شاید هم همیشه در یک کاراوان زندگی کنند.
مادر ادی نتوانسته است با شوهر دومش یعنی دووایت بسازد؛ پس به اجبار، ادی همراه با مادرش از پدر و دو خواهر ناتنیاش جدا میشوند و این میشود آرزوی ادی برای اینکه دوباره به یک زندگی طبیعی برگردد اما برای رسیدن به یک زندگی طبیعی او باید ماجراها و روزهای خوب و بد فراوانی را از سر بگذراند آن هم با مادری که بخشی از مشکل اوست.
مادر ادی نتوانسته زندگیاش را با شوهرش حفظ کند او در کاراوان که خانه جدید او و ادی است، یا وقتش را با اینترنتگردی تمام میکند و یا مشغول نگاه کردن به تلویزیون است: «مومرز دوست داشت همزمان با شام، تلویزیون تماشا کند و توی اینترنت پرسه بزند. اگر مدتی طولانی تلویزیون نگاه میکرد، اینترنت قطع میشد و حسابی از کوره درمیرفت. بعضی وقتها همین شاممان را خراب میکرد».
لسلی کانر نویسنده رمان، ماجرای در انتظار یک زندگی طبیعی را از خوب جایی شروع میکند یعنی دست خواننده را میگیرد و میبرد دقیقاً وسط یک ماجرایی که کشش لازم را هم دارد رها میکند تا با شخصیتهای رمانش زندگی کنند. آن هم با این شروع خوب: «شاید من و مومرز نباید غافلگیر میشدیم چون قبل از بستن وسایلمان دووایت گفته بود خانه در واقع یک کاراوان است ولی من توی ذهنم یکی از آن پارکهایی را مجسم کرده بودم که تو خیابان پنجاه بود، فکر میکردم کاراوانها همیشه در پارکهای مخصوص کاراوان هستند».
لسلی کانر که خودش در حومه شهر شنکتدی بزرگ شده است، اغلب سر راهش به شهر از پل فریمن عبور میکرده (همان پلی که در داستان هم وجود دارد) و به گفته خودش کتاب را از زندگی مردم عادی الهام گرفته است که به دور از زرق و برق زندگی مدرن در آن منطقه زندگی میکردهاند. خواننده پس از خواندن کتاب به این نتیجه میرسد که واقعاً ماجرایی که ادی وسط آن افتاده و البته نامش زندگی است، یکی از همان ماجراهایی است که خانم نویسنده آن را از نزدیک دیده است. نویسنده حتماً زندگیهایی از جنس زندگی ادی و مادرش را به گونهای لمس کرده که تا این اندازه آن را خوب روایت کرده است. در انتظار یک زندگی طبیعی، همان غمها و شادیهایی است که هر کدام از ما در زندگی آن را تجربه کردهایم اما به شکلی متفاوت، برای همین است که با آنچه برای ادی پیش میآید همذاتپنداری میکنیم.
رمان تلاش دختری نوجوان برای حفظ زندگی است آن هم با مشکلات و تلاطمهایی که نمیخواهند او روی خوش ببیند اما آنچه در پایان اتفاق میافتد رسیدن به همان چیزی است که شخصیت نوجوان رمان دوست دارد.
«اوایل ژوئن، وقتی همه چیز آرام بود هیچ کس- که شامل من هم میشد - انتظار چیزی را نداشتیم. داشتم به گلهای داوودی جدید گراندیو آب میدادم که دیدم دووایت دارد میآید. صدا زد: «ادی! ادی! باورت نمیشه!» روی زانوهایش افتاد، حدود ۷-۶ متر با من فاصله داشت. دستش را توی جیبش کرد و پاکت کلفتی را بیرون آورد. پرسیدم: «اون دیگه چیه؟».
«مدارک فرزندخوندگی!» صدایش زنگ میزد: «تو مال منی من مال تو!» شلنگ را انداختم:
«ما چی هستیم؟» قدمی به طرفش برداشتم.
کوتاه اینکه بیدلیل نیست که لسلی کانر فهرست بلندبالایی از جوایز مهم حوزه ادبیات کودک و نوجوان را برای این رمانش در کارنامهاش دارد. او هم موضوعی را انتخاب کرده که از معضلات اجتماعی دنیای معاصر است و روز به روز بیشتر میشود و هم با هنرمندی تمام توانسته از پس پرداخت این سوژه برآید. ترجمه فرح بهبهانی هم روان و گیراست و اثری خوشخوان را به همت نشر افق در اختیار مخاطب قرار داده است.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
«منتقد سینما» عنوان آخرین فیلم تارانتینو
-
«کورت ونهگات» سوژه یک سریال شد
-
شهرام عبدلی و سرنوشت «زنگ آخر»
-
«آوای جادویی» با اصفهانی، معتمدی، صادقی و یزدانی
-
شماره چهلم ماهنامه سهنقطه ویژه «۴۰سالگی» منتشر شد
-
اعطای عالیترین نشان آکادمیک فرانسه به احمد سمیعی
-
تلاش دختری نوجوان برای حفظ زندگی
-
سفره تلویزیون برای نوروز رمضانی
-
۴
-
از «شکرستان» جدید تا «جوانمردان»
-
«دکتر سلام» برای رمضان ویژه میشود