روایت‌هایی از خانه به دوشی

درباره کتاب «قربانی شهریور» نوشته زهرا کاردانی

روایت‌هایی از خانه به دوشی

مستأجری یکی از مسائل مبتلابه جامعه ماست. همیشه دور و بر ما پر بوده از همسایه، فامیل، دوست و آشنایی که یا مستأجر بوده یا صاحبخانه؛ هر کسی هم که در یکی از این دسته‌ها قرار بگیرد کوهی حرف گفته و ناگفته بر دل دارد که اگر سر حرف را باز کند، تمامی ندارد. کتاب «قربانی شهریور» درهای خانه مستأجران را به روی صاحبخانه‌ها باز کرده است؛ به اندرونی دل هم میهمانشان کرده و زبانی شده از سوی مستأجرهایی که ماه به ماه عصاره کارشان را به حساب صاحبخانه می‌ریزند.


​​​​​​​معمولاً کمتر پیش می‌آید مستأجرها و صاحبخانه‌ها رودرروی هم حرف بزنند اما در عوض پشت سر هم یک رساله حرف برای گفتن دارند. 
حالا یک نویسنده در کتابش روایت‌هایی از مستأجرها، صاحبخانه‌ها حتی مشاوران املاک آورده تا باب گفت‌وگو را بین سه قشری که زندگیشان به نوعی به هم گره خورده، باز کند.   

 تابستان؛ فصل بی‌قراری مستأجرها
زهرا کاردانی در کتاب «قربانی شهریور» زبان قشری شده که فصل تابستان دوران بی‌قراری آن‌هاست. این کتاب فقط به روایت مستأجران اختصاص نیافته و نویسنده‌اش یکه به قاضی نرفته بلکه پای حرف‌ها و درددل‌های صاحبخانه‌ها هم نشسته و تلاش کرده حرف‌های آن‌ها را هم که از قضا بسیار کمتر از حرف مستأجرها شنیده شده به گوش ما برساند. 
کاردانی به سراغ جامعه سوم هم رفته و آن مشاوران املاک هستند؛ قشری که بیشتر اوقات میان مستأجر و موجر نقش میانجی بازی می‌کنند و معمولاً مغضوب دو طرف معامله هم هستند. روایت این گروه را تقریباً هیچ وقت نشنیده‌ایم و همیشه با قضاوت کلیشه‌ای از کنارشان گذشته‌ایم.  خود نویسنده در دورانی که این کتاب را جمع‌آوری کرده در گیرودار اثاث‌کشی بوده آن هم در دوران کرونا که هر کاری اعم از مستأجری سختی‌های دوچندانی داشته است. به هر حال مستأجر بودن نویسنده موجب شده با راویان همذات‌پنداری کند و بر گفته «سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند» صحه بگذارد. 

 پاسخ به نیاز مخاطب
امروزه جامعه ادبی ما به کتاب‌هایی نیاز دارد که هم از ارزش‌های ادبی برخوردار باشند و دریچه‌های تازه‌ای پیش روی مخاطب باز کنند و هم برچسب زردنویسی همراه نداشته باشند. کتاب‌هایی که از کتاب‌سازی‌های رایج به دور باشند و مخاطب بتواند با خیال راحت در اوقات فراغت اندک زندگی ماشینی و پرسرعت امروز مثل مترو و اتوبوس آن‌ها را به دست بگیرد و بدون نیاز به تمرکز خاصی بخواند تا هم از خواندن لذت ببرد و هم ارزش افزوده‌ای به لحاظ داده‌های ادبی بدست آورد.  
حتی آکادمی نوبل هم در چند دوره گذشته توجه خاصی به تغییر ذائقه مخاطب کتابخوان امروز داشته است. انتخاب نویسندگانی مثل «آنی آرنو» یا «سوتلانا الکسیویچ» به عنوان برندگان نوبل که تجربه روزنامه‌نگاری، روزمره‌نویسی و روایت‌نویسی دارند، نشان می‌دهد جریان غالب ادبی امروز گروه ناداستان‌هاست که بر داستان و رمان پیشی گرفته‌اند.  در مجالی دیگر باید به تغییر ذائقه مخاطب امروز و علل آن پرداخت اما اگر به طور خلاصه بخواهیم به آن اشاره کنیم مهم‌ترین دلیل این تغییر، گسترش فضای مجازی و روزمره‌نویسی در این شبکه‌هاست که هم بر سلیقه کتاب‌خوانی تأثیر گذاشته و هم بر جریان داستانی جهانی سایه انداخته است؛ جریانی که فضای ادبی ما هم از آن بی‌بهره نبوده است.   از این منظر «قربانی شهریور» در کنار کتاب‌های روایت‌نویسی که این روزها منتشر می‌شود تلاش کرده بخش مغفول مانده روایت‌نویسی را پررنگ کند. 
زهرا کاردانی تبحر خاصی در روایت‌نویسی دارد و پیشتر در کتاب «زن آقا» و «خیابان 204» این نوع نوشتاری را تجربه کرده و بازخوردهای خوبی از این دو اثر و سبک نوشتاری‌اش دریافت کرده است. او نویسنده‌ای است که سلیقه مخاطب امروز را می‌شناسد و تلاش کرده با توجه به تغییر ذائقه او با ادبیات شسته و رفته و در عین حال نثر پراصطلاح و روان همگام با نیاز مخاطب کتابخوان امروز پیش برود و در آثارش روایت‌هایی جذاب و خواندنی خلق کند.   
از آنجا که نویسنده هم داستان‌نویس است و هم روزنامه‌نگار، «قربانی شهریور» از هر دو جنبه نویسندگی بهره برده است. کتاب در 21 روایت به قصه زندگی آدم‌هایی پرداخته که مسئله «خانه» وجه اشتراک و نخ تسبیح آن است و نه همه آن. نویسنده در خلال مصائب زندگی مستأجری به موضوع‌هایی مثل دختران دم‌بخت، تجرد، سالمندی، طبقات اجتماعی، مهاجرت و مسائلی که ممکن است هر یک از ما در زندگی روزمره با آن مواجه باشیم توجه کرده و نشان داده چطور هر یک از این موضوع‌ها می‌تواند تحت تأثیر مسئله «اجاره‌نشینی» قرار بگیرد. 
روایت‌ها به شهر خاصی متمرکز نشده و در شهرهای مختلف تهران، قم، کاشان، مشهد، سمنان و... اتفاق می‌افتند که البته به جزئیات شهرها پرداخته نشده و از این نظر موضوع‌ها در همه جا مصداق پیدا می‌کنند. 

 کتابی که همه باید بخوانیم 
از آنجا که ما از گردش روزگار خبر نداریم و شاید روزی مستأجر شویم یا صاحبخانه یا حتی پشت میز بنگاه املاک بنشینیم و در نقش یک مشاور بخواهیم به هر قیمتی یک معامله را جوش بدهیم تا به نان و نوایی برسیم خواندن «قربانی شهریور» را باید به هم توصیه کنیم چون این روایت‌ها هر کدام خاطره‌ای است از تجربه‌های زیسته دورانی که هر ماه با غم کرایه خانه شروع می‌شود. ضمن اینکه خواندن روایت‌نویسی‌ها و ناداستان‌ها جرئت و جسارت نویسندگی را در مخاطب ایجاد و به او کمک می‌کند تجربه‌های زیسته و دنیای خیالش را با قلم بر بستر کاغذ رها کند.  البته این ماجرا سویه دیگری هم دارد؛ شاید در آینده‌ای نه چندان دور، وضع آنچنان تغییر کند که دیگر هیچ ‌کس از نداشتن خانه رنج نکشد!

خبرنگار: خدیجه زمانیان

برچسب ها :
ارسال دیدگاه