سنگربندی حافظه تاریخی در برابر هجمه‌های استعماری

گفت‌وگو با مدیرگروه تاریخ مؤسسه «شناخت» درباره چالش‌های روایت تاریخ انقلاب اسلامی

سنگربندی حافظه تاریخی در برابر هجمه‌های استعماری

به جرئت می‌توان گفت شاید اگر رهبر معظم انقلاب، آبان ماه امسال و برای چندمین بار به ضرورت بازخوانی و انعکاس اسناد لانه جاسوسی آمریکا در کتاب‌های درسی نمی‌پرداختند، همچنان شاهد خاک خوردن این اسناد در نزدیک به 80مجلد مجموعه اسنادی بودیم که تاکنون منتشر شده است. اسنادی که می‌دانیم روایت نکردنش تا چه اندازه می‌تواند برای اذهان پرسؤال نسل جدید خطرناک باشد.


​​​​​​​ایام دهه فجر زمان مناسبی است تا به ابعاد مقوله آگاهی تاریخی بپردازیم. در این خصوص با دکتر حسن محمدی، مدیرگروه تاریخ مؤسسه شناخت و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی گفت‌وگو کرده‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.

آگاهی تاریخی جامعه از چه مسیرها و بسترهایی می‌تواند ارتقا پیدا کند؟
تاریخ نخست در دانشگاه‌ها و مراکز علمی تدوین و سپس توسط نهادهای قدرت توزیع و منتشر می‌شود. تاریخ در بسترهای متنوعی مانند کتاب، نشریات، فیلم و سریال و مستندها، شبکه‌های ماهواره‌ای، سایت‌ها و فضای مجازی روایت می‌شود. اینکه تأثیر و تأثرات این بسترها به همدیگر چیست و به عنوان مثال نشریات بر سایر بسترها چه تأثیری دارد نیازمند مطالعات جدی است، اما به اجمال می‌توان گفت امروزه رسانه‌ها نقش بی‌بدیلی یافته و حتی در مواردی روند تولید علم را هم تحت تأثیر خود قرار می‌دهند. یعنی این‌طور نیست که هر چه علم تولید شد، توسط رسانه بازنمایی شود بلکه رسانه‌ها، مسائلی درست می‌کنند که اصحاب علم باید به آن‌ها بپردازند. بنابراین به‌طورقطع یکی از مهم‌ترین راه‌های ارتقای آگاهی تاریخی، فضای رسانه و مجازی است. نشریه یکی از رسانه‌های مکتوب کشور است و متأسفانه نمی‌توان هیچ نشریه عمومی متعهد به روایت درست از تاریخ انقلاب یافت. 

 آیا پیمایش خاصی در خصوص میزان آگاهی تاریخی در کشور صورت گرفته است؟ ارزیابی شما از سطح آگاهی تاریخی در کشور چیست؟
کارهای نه چندان جدی‌ای در این زمینه انجام شده و نشان داده با نوعی بحران حافظه تاریخی مواجه‌ایم به‌طوری که اغلب نوجوانان و جوانان ما اطلاع چندانی از تاریخ معاصر و افتخارات خود ندارند و برعکس، متأثر از تبلیغات ارتش‌های سایبری دشمن، بعضاً نگاه مثبتی به رژیم پهلوی نیز دارند یا تحت تأثیر متون درسی در آموزش و پرورش و تبلیغات برخی معلمان تاریخ، میل شدیدی به مسائل باستان‌گرایانه وجود دارد. پیمایش‌ها به‌طور کلی نشان‌دهنده ضعف در حافظه تاریخی هستند. هر چند مردم ایران با اتکا به دینداری عمیق و فرهنگ غنی خود دارای بصیرت قابل توجهی هستند اما به هرحال، حافظه و احساسات تاریخی مردم به‌شدت مورد هجمه کانون‌های استعمارگر واقع شده و با کم‌کاری نهادها و دانشگاه‌های کشور، تاحدودی تحت تأثیر این هجمه تبلیغاتی قرار گرفته است.

 نهادها و مسئولان کشور چه کم‌کاری‌ داشته‌اند؟
 مروری بر فعالیت‌های متنوع نهادهای فوق نشان می‌دهد نخست برنامه و طرح جامعی برای پژوهش‌های تاریخی وجود ندارد، دوم اسناد تاریخی به‌صورت پراکنده و با معضل «ارث پدرپنداری» همراه بوده و از دسترس پژوهشگران دورند، همچنین در مواردی مانند اسناد لانه جاسوسی، توجه ویژه‌ای به اسناد نمی‌شود؛ سوم، پژوهش‌های این مؤسسات نسبت کمی با مسائل روز و نیازهای انقلاب اسلامی به‌ویژه در حوزه تاریخ دارند. در زمانه‌ای که ده‌ها مرکز علمی در آمریکا، انگلیس، کانادا، عربستان و روسیه درباره تاریخ ایران مطالعه می‌کنند، مراکز تاریخ‌نگاری ما حتی از تبیین صحنه وضعیت موجود نیز عاجزند و اغلب در انبوهی از مشکلات مالی و مدیریتی غرق شده و از تأمین نیازهای کشور ناتوان بوده‌اند. با توجه به اینکه مراکز اَسنادی و تاریخ‌نگاری، عقبه علمی آموزش و روایت تاریخ هستند، طبیعتاً ضعفِ این مراکز به ضعف در آموزش و روایت‌گری کشیده و فضا را برای تاخت و تاز سربازان رسانه‌های دشمن مهیا می‌کند. فضای تعلیم و آموزش تاریخ هم همین‌طور؛ مشکلات زیادی دارند.
باوجود انفعال مراکز دانشگاهی در ایران، طیف دانشگاهی خارج از ایران مطالعات گسترده‌ای با انگیزه‌های سیاسی و اقتصادی و در راستای اهداف استعماری غرب در پیش گرفته‌اند. این مطالعات در قالب رشته‌ها یا گروه‌های ایران‌شناسی، تاریخ شفاهی، مطالعات ایران و شرق‌شناسی در دانشگاه‌هایی مانند هاروارد، کلمبیا، سواز، حیفا، مریلند، استنفورد، کمبریج، مک‌گیل، نیوجرسی، برکلی، لندن، اکستر، منچستر و تل‌آویو صورت می‌گیرد. طبیعتاً حجم ادبیات تولید شده توسط مراکز علمی خارج از کشور، بر فضای علمی داخل تأثیر گذاشته و وضعیت پیچیده‌تری را رقم خواهد زد.

منظورتان آموزش و پرورش است؟
بله. باوجود گذشت 44سال از انقلاب اسلامی، آموزش و پروش نتوانسته تکلیف خود را با چالش‌های نظری و راهبردی حوزه تاریخ حل کند. شیوه روایت تاریخ ایران باستان، تاریخ اسلام و تاریخ غرب از پراشکال‌ترین بخش‌های کتاب‌های درسی هستند که در کنار آموزش ندیدن معلمان و ضعف یا عناد برخی از ایشان با روایت درست از تاریخ ایران و انقلاب اسلامی، زمینه‌ساز انحرافات آشکاری در روند آموزش تاریخ شده، به‌طوری که بر اساس مطالعات میدانی، بسیاری از دانش‌آموزان در دروس تاریخ با مفاهیم باستان‌گرایانه خو گرفته و سوگیری‌های شناختی خاصی دربرابر اسلام و روحانیت پیدا می‌کنند. در این میان نباید از نقش برخی مراکز کنکوری یا ناشران کتاب‌های کمک آموزشی و سایت‌های کمک‌پژوهشی نیز غافل بود.

اینکه برخی کتاب‌های درسی مفاهیم باستان‌گرایانه را پوشش می‌دهند، مورد انتقاد بسیاری از نخبگان است اما منظورتان از چالش نظری چیست؟ آیا مباحث بنیادین یا سوگیری‌های جدی‌ای در آموزش تاریخ وجود دارد؟
بله دقیقاً. نه تنها در آموزش تاریخ بلکه اساساً در علم تاریخ رویکردها و سوگیری‌های نادرستی رایج شده است. علم تاریخ مدعی بی‌طرفی در روایت تاریخ است؛ اما معمولاً تاریخ را در قالب نظریه‌های پیشینی تفسیر می‌کند؛ نظریه‌هایی که بی‌طرف نبوده و هر یک مبانی خاصی دارند که منجر به تحدید نگاه مورخ می‌شوند. برخی بزرگان این جریان مانند عباس اقبال به اعتراف خودش در کتاب تاریخ مغول، تاریخ‌نگاری علمی را در شیوه‌‌ کار مورخان فرنگی جست‌وجو می‌‌کنند. همان‌طور ‌که منابع مورد استفاده‌‌ پیرنیا در تدوین آثارش عموماً غربی است. این علم در دوره پهلوی در استخدام ایدئولوژی باستان‌گرایی، ترویج ملی‌‌گرایی و تجدید شکوه ایران باستان قرار گرفته بود و اغلب گروه‌های تاریخ و کتاب‌ها و نشریات این رشته، تأملات خود را از باستان‌شناسی آغاز کرده و حداکثر تا اوایل حکومت پهلوی پیش می‌روند.
در علم تاریخ، «انقلاب اسلامی» یا اصلاً مسئله نیست و یا از نظرگاه لیبرالیسم به آن پرداخته می‌شود. پژوهشگران دانشگاه‌های ایران کوشش می‌کنند نظریات خود را به مبانی یا روش‌های افرادی چون جان‌فوران، ژانت‌آفاری، نیکی کدی، تداسکاچپول، یرواند آبراهامیان، ماروین زونیس یا جیمز دیویس مستند ‌کنند نه کتاب‌هایی مانند «نهضت روحانیون ایران» اثر مرحوم علی دوانی یا «نهضت امام خمینی(ره)» اثر حجت‌الاسلام سیدحمید روحانی. وضعیت به گونه‌ای است که هنوز دایره‌المعارف یا منبعی جامع درباره انقلاب اسلامی نگاشته نشده و زمینه برای انواع تحریف و روایت‌های ناروا مهیاست. به‌طور خاص در گرایش‌های ایران‌شناسانه، دیپلمات‌ها و کارمندان رسمی دولت‌های غربی، تجار، افراد ماجراجو، ثروتمندان جهانگرد و میسیونرهای مذهبی به عنوان منابع علمی به‌شمار می‌آیند.
مهندسیِ علم تاریخ به شکلی بوده که نخست، علم تاریخ تنها به تاریخ ایران منحصر شده و تاریخ اسلام به عنوان بخشی از «معارف اسلامی» در دانشکده‌های معارف جای گرفته است. دو، تاریخ با شعار بی‌طرفی علمی، در طرفِ سکولاریسم و مادی‌گرایی قرار گرفته؛ سه، عمده مواد این علم، زندگانی و اقدامات شاهان و درباریان است نه وضعیت مردم و فرهنگ و اجتماع؛ چهار، با جلب توجهات به تاریخ باستان از توجه به تاریخ معاصر و به‌طور خاص تاریخ انقلاب اسلامی به‌شدت کاسته شده است. 

اگر امکان دارد در خصوص وضعیت روایت تاریخ در ایران با تأکید بر فضای مجازی توضیحاتی بفرمایید.
فضای مجازی و به‌طور عام، رسانه، تأثیرات انکارناپذیری بر ذهن، قلب و رفتار مردم دارد و چالش‌ها و فرصت‌های گسترده‌ای را در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، امنیتی، فرهنگی و حتی تاریخی ایجاد کرده است. به‌طور خاص در حوزه تاریخ، در پیام‌رسان‌ها و شبکه‌های اجتماعی موجود، پروژه‌های متعددی در ترویج باستان‌گرایی، تطهیر پهلوی و تخریب دین و روحانیت در حال انجام است که نمودهای بیرونی آن در قالب مخالفت برخی نوجوانان و جوانان با مذهب، گرایش به نام‌ها و رسوم ایرانی، برگزاری تجمعات هفت آبان در پاسارگاد، ترویج شعارهایی در تمجید از رضاشاه، نفرت‌زایی به روحانیت و شعائر و در نهایت ناکارآمدنمایی از جمهوری اسلامی قابل مشاهده است. 

مهم‌ترین خطوط رسانه‌ای دشمن در حوزه تاریخ کدام‌اند؟
به‌طور کلی باستان‌گرایی، تخریب دین و روحانیت، بزک پهلوی، ناکارآمد نشان دادن انقلاب اسلامی، بزک دشمنان و تحریف امام و دفاع مقدس، خطوط اصلی فعالیت دشمن در حوزه تاریخ هستند که هر کدام در جای خود توضیحات مفصلی نیاز دارد.

در مقابل این صف‌آرایی، حضور نیروهای انقلابی در حد کفایت بوده است؟ وضعیت فعالیت جریان انقلاب اسلامی در روایت تاریخ چگونه است؟
وضعیت جبهه انقلاب در بسترهای مختلف متفاوت است. در حوزه مستندسازی، به ‌طورقطع جبهه انقلاب قوی‌تر است. در میان سایت‌های اینترنتی وضعیت روایت تاریخ با دست برتر جریان‌های تحریف‌گر تاریخ مواجه است اما سایت‌های معتبر و پربازدیدی در روایت درست از انقلاب اسلامی وجود دارد. وضعیت در فضای مجازی متفاوت بوده و غلبه مطلق جریان‌های معاند و تحریف‌کننده تاریخ مشهود است. فعالیت‌های برخی سازمان‌ها و نهادها نیز به‌دلیل نبود عقبه علمی لازم و ضعف در نگاه راهبردی، نه تنها در مسیر روایت درست نیست بلکه تأثیر چندانی هم ندارد. کم‌کاری نهادهای رسمی مانند مرکز اسناد و مؤسسات تاریخ‌نگاری در روایت تاریخ انقلاب مشهود است و متأسفانه این مراکز، خود را مسئول دفاع از تاریخ انقلاب نمی‌دانند. بخش‌هایی از تاریخ مانند تاریخ ایران باستان به‌طور کلی از نظر فعالان رسانه‌ای جبهه انقلاب مغفول مانده و این زمین به میدان یکه‌تازی دشمن تبدیل شده است. تعداد معدودی از استادان و نخبگان جبهه انقلاب نیز که فعالیت‌های محدودی دارند، تأثیرگذاری جدی ندارند، زیرا در تولید با زبان رسانه و انتشار گسترده آن دچار چالش هستند.

جناب‌عالی راهکارهایی برای ارتقای آگاهی تاریخی به‌ویژه در نسل جوان دارید؟
بنده معتقدم در کنار توجه به میدان روایت تاریخ، باید به ادبیات دینی و به‌ویژه به منظومه فکری رهبر معظم انقلاب نزدیک شویم تا راهکارها را بیابیم. رهبر معظم انقلاب هدف کلان روایت تاریخ را «انسان‌سازی» می‌دانند. در گام دوم انقلاب، از تاریخ‌نگار انقلابی پذیرفته نیست بر منویات امامین انقلاب در حوزه تاریخ اشراف نداشته باشد، دشمن خود در حوزه تخصصی تاریخ را نشناسد، به بصیرت و فهم درست مردم کمک نکند و تاریخ را در مسائل روز به کار نگیرد.
در گام دوم انقلاب بازنگری در مفاهیم و رویکردهای تاریخ‌نگاری ضروری است و تاریخ باید از علمی با مبانی غربی و شرقی به علمی مفید برای انسان‌سازی و ارتقای بصیرت تاریخی مردم تبدیل شود. در این‌صورت مسائل متعددی از تاریخ تطبیقی و مطالعات فلسفه علم تاریخ و توجه عمیق به دشمن‌شناسی مطرح خواهد شد که مسیر علم تاریخ را تغییر خواهد داد. انجام اقدامات مقتضی در برابر تلاش‌های علمی و تبلیغات دشمن، نیازمند داشتن نگاه منظومه‌وار به زمین بازی، مقدار امکانات و نقاط قوت و ضعف جبهه خودی و دشمن است. بدین منظور باید جبهه خودی و دشمن را در سطوح مختلف «مراکز تاریخ‌نگاری»، «مورخان»، «نشریات عمومی و تخصصی»، «فیلم‌ها و مستندهای تاریخی»، «شبکه‌های ماهواره‌ای»، «فضای سایبری (سایت‌ها، تلگرام، اینستاگرام، توییتر و ایتا)» و «نهادهای دولتی مرتبط با تاریخ» شناسایی و برای تولید محتوا تدبیر کرد. هنوز بسیاری از منابع دانشگاهی در رشته تاریخ مورد واکاوی و نقد جدی واقع نشده‌اند که این امر نیازمند توجه ویژه مورخان جبهه انقلاب است. 

عمده توجه شما در راهکارهای اصلاحی معطوف به رسانه است؟
خیر! اتفاقاً حوزه پژوهش و آموزش بسیار مهم هستند. می‌توان فهرست بلندی از مسائل پژوهشی را ارائه داد که باوجود وظیفه ذاتی گروه‌های تاریخ در دانشگاه‌ها، توجه کمتری به این مسائل می‌شود. موضوعاتی مانند چیستی حافظه تاریخی و شیوه‌های تقویت آن در ایران، بررسی جریان‌های فعال در تاریخ‌نگاری ایران در دانشگاه‌ها و مراکز مطالعات ایران در خارج از کشور، الگوی قرآنی روایت تاریخ، واکاوی ابعاد تحریف امام خمینی(ره) در مؤسسات تاریخ‌پژوه و دایره‌المعارف‌ها، واکاوی تأثیرات رشته باستان‌شناسی بر شکل‌گیری روایت‌های الحادی از تاریخ ایران باستان، بررسی آثار حضور انگلستان در هند بر تاریخ ایران معاصر، الگوی روایت تاریخ از منظر رهبرمعظم انقلاب، مقایسه فعالیت‌های تاریخی - رسانه‌ای ارگان‌های دولتی، صداوسیما و مراکز تاریخ‌نگاری با الگوی تراز انقلاب اسلامی در روایت تاریخ، راهبردهای تقویت هویت ملی با تأکید بر دوران طلایی تمدن اسلامی و آثار تمدن اسلامی بر غرب، نقد و بررسی پروژه تطهیر پهلوی و ده‌ها موضوع دیگر ناظر به قالب‌های مختلف بازنمایی تاریخ مانند فیلم، مستند، انیمیشن و حتی بازی‌های کامپیوتری و... که همگی نشان‌دهنده خلأ جدی در پژوهش‌های کارآمد و مفید هستند.

خبرنگار: محسن فاطمی‌نژاد

برچسب ها :
ارسال دیدگاه