دولت نژادپرستان

گفت‌وگو با محسن فایضی، درباره احوالات این روزهای رژیم صهیونیستی که با آمدن افراطی‌ها، غزه را در آستانه انفجار اجتماعی قرار داده است

دولت نژادپرستان

بنیامین نتانیاهو، رهبر حزب لیکود پس از انتخاب به‌عنوان نخست‌وزیر برای بار ششم، کابینه‌ای عجیب معرفی کرد و از کنست رأی اعتماد گرفت. کابینه‌ای که احتمالاً نه‌تنها تنش‌ها در قدس اشغالی را تشدید، بلکه بحران‌های سیاسی و هویتی اشغالگران صهیونیست را هم زیاد می‌کند.


​​​​​​​جدا از افراطی و خاص بودن شخص نتانیاهو، ویژگی منحصربه‌فرد این کابینه حضور افرادی با نگاه‌های افراطی مذهبی است. در گفت‌وگو با «محسن فایضی» کارشناس و پژوهشگر مسائل اسرائیل اثر قدرت گرفتن افراطی‌ها بر رژیم صهیونیستی را بررسی کرده‌ایم، افراطیانی که حتی مظاهر مدرنیته را حرام می‌دانند و مثلاً معتقدند در روز شنبه (تعطیلی دینی یهودیان) باید حتی نیروگاه‌های برق هم تعطیل باشند. به گفته فایضی نتیجه انتخاب اخیر کابینه اسرائیل برون‌داد یک واقعیت اجتماعی است. کابینه‌ای که روی کار آمده آینه تمام‌نمایی از شرایط داخلی رژیم صهیونیستی است که هم در نظرسنجی‌ها و هم در واقعیت سرزمین‌های اشغالی شاهد بحرانی شدن فضا و رویکردهای به‌شدت نژادپرستانه ناشی از شکست چپ‌ها در تأمین امنیت بوده است.

چه اتفاقی در سرزمین‌های اشغالی رخ ‌داده است؟
وضعیت کنونی رژیم صهیونیستی و اینکه چرا این اتفاق رخ داد را می‌توان از دو منظر مورد بررسی قرار داد. نخست اینکه همان‌طور که شما هم اشاره کردید حضور تندروها در مناصب سیاسی و کابینه دولت برآمده از یک واقعیت اجتماعی در اسرائیل است.
تحلیلگران و روزنامه‌نگاران اسرائیلی این موضوع را طی چند ماه اخیر بسیار مورد بررسی و تحلیل قرار دادند. برای ‌مثال عنوان مطلب نشریه اسرائیل‌تایمز فردای انتخابات این بود که نتیجه انتخابات نشان‌دهنده واقعیت درونی اسرائیل است. در این مطلب واقعیت‌های زیادی در تأیید این ادعا مطرح ‌شده بود؛ به‌عنوان ‌مثال این انتخاباتی است که تعداد رأی مذهبی‌ها بیشتر از سکولارها بوده است، درصد فرماندهان نظامی که راست‌گرا هستند در مقایسه با دو دهه اخیر به‌هیچ‌وجه قابل‌مقایسه نیست.
در واقع این اتفاق برون‌داد فرایند اجتماعی اسرائیل است که پله‌پله پیش رفته و به‌یک‌باره رخ نداده است. اگر در دهه‌های 60 تا 80 میلادی چپ‌ها در اکثریت بودند و همیشه دولت، دست چپ‌ها بود، دهه 90 کمی دست‌به‌دست شد. اما از دهه 2000 به این‌سو عملاً می‌توانیم بگوییم دولت در اختیار راست‌گرایان قرار گرفته است. هرچه جلوتر آمده‌ایم طیف راست‌گرا از نظر جمعیتی در اسرائیل بیشتر بوده‌اند.
نکته دوم این است نتانیاهو در چند سال اخیر درگیر اختلافات داخلی با بخشی از راست‌گرایان بوده است. به‌طور مثال لیبرمن یک سیاستمدار راست‌گرا به‌حساب می‌آید یا خود بِنِت و گانتز که افراد شناخته‌شده جریان راست اسرائیل هستند. درواقع این اختلاف با بخشی از طیف‌های راست‌گرا، نتانیاهو را در بازگشت به قدرت به سمت راست‌گرا‌های مذهبی‌تر سوق داد.
در واقع سرکار آمدن کابینه‌ای که امروز در اسرائیل مشاهده می‌کنید ناشی از این دو مسئله بوده است و لیکود با احزابی مثل شاس و قدرت یهود که راست‌گرای افراطی مذهبی هستند مجبور به ائتلاف شده است.

چرا تفکر راست‌گرایی و افراطی‌گرایی در سرزمین‌های اشغالی غالب شده است؟
بخشی از این مسئله به رشد جمعیتی مربوط است مثلاً راست‌گرایان و حریدی‌ها (یهودیان فوق ارتدکس) زادوولد بیشتری دارند و رشد جمعیتی آن‌ها نزدیک به هفت برابر سکولارهاست، اما دلیل دیگر برای پرطرفدار شدن تفکر راست‌گرایی، شکست چپ‌ها در ابتدای دهه 2000 در تأمین امنیت بوده است. نتانیاهو نقطه قوت و برگ برنده‌اش همین بحث امنیت بود.طی چند سال اخیر چهار الی پنج انتخابات برگزار شد تا نتانیاهو از قدرت کنار برود، اما مردم دیدند که در نبود نتانیاهو نه‌فقط از منظر امنیتی که از منظر اقتصادی - فارغ از تأثیرات بحران اوکراین- اسرائیل با مشکلات عدیده‌ای مواجه شده است به‌طوری‌که پس از یک سال دولت عملاً اعلام فروپاشی سیاسی کرد و کابینه منحل شد. در این‌ بین انگشت اتهامات به سمت لاپید و بنت گرفته شد و عملاً این اتفاق به‌منزله تیر خلاصی بر پیکره تمامی مخالفان سیاست‌های نتانیاهو در سرزمین‌های اشغالی بود.این موارد موجب شد دوباره نگاه‌ها به سمت راست‌گرایان برگردد و اقبال رأی‌دهندگان به سمت آن‌ها باشد و فرصتی برای حضور دوباره نتانیاهو در قدرت فراهم شود. پس مباحثی مثل مهاجرت معکوس و مسائل نژادی که در شناخت پدیده اقبال به راست‌گرایی مسائل حاشیه‌ای محسوب می‌شوند، موضوع اصلی و تأثیرگذار را باید در بحث امنیت جست‌وجو کرد که لاپید و بنت در زمینه تأمین آن عملاً با شکست مواجه شدند.

آیا ازدیاد جمعیت حریدی‌ها با تمایلات افراطی در برخورد با مظاهر مدرنیته و گرایش‌های ضد اعراب، منجر به تشدید تقابل بین یهودی‌ها و اعراب ساکن  در سرزمین‌های اشغالی خواهد شد؟
در مجموع که نگاه می‌کنیم طی 20 سال اخیر با ادامه روند شهرک‌سازی و تصویب قانون دولت ملت یهود که اعراب را حذف می‌کرد، تقابل‌ بین اعراب و اسرائیلی‌ها افزایش داشته است؛ پس این روندی است که از سال‌ها پیش آغاز شده است.
اما با روی کار آمدن دولت جدید به‌ویژه با دادن سمت‌هایی مثل وزارت امنیت داخلی به «بن گویر» بی‌شک شاهد فضای پُرتنش بیشتری خواهیم بود مثل افزایش فشارها بر اعراب ساکن سرزمین‌های اشغالی، تشدید شهرک‌سازی‌ها و فشار بر فلسطینیان ساکن کرانه باختری.
نتانیاهو تلاش زیادی کرد تا در تقسیم مناصب دولتی، برخی سمت‌ها مثل وزارت جنگ را با این بهانه که مربوط به امنیت منطقه است به افرادی مثل «اسموتریچ» واگذار نکند. نتانیاهو تمام تلاش خود را کرد که وزارت جنگ از لیکود خارج نشود، اما در زمینه داخلی تسلیم خواست تندروها شد و فردی مثل «بن گویر» را به سمت وزارت امنیت داخلی منصوب کرد و واگذاری این سمت به فردی همچون «بن گویر» انتظارات را در زمینه افزایش تنش‌ها در داخل اسرائیل بالا برده است. قرار است معاونتی در وزارت جنگ تأسیس شود که شهرک‌سازی‌ها زیر نظر این معاونت صورت بگیرد و اسموتریچ در این معاونت فعالیت کند که خود این مسئله اعتراض‌هایی را در اسرائیل به دنبال داشته است. با این تصمیم، قدرت و اختیارات پلیس و وزارت جنگ کم خواهد شد.

شکل‌گیری کابینه جدید چه تأثیری بر رفتار منطقه‌ای رژیم صهیونیستی خواهد گذاشت؟
به نظر می‌رسد رفتار منطقه‌ای در دولت نتانیاهو همان رفتار منطقه‌ای دولت‌ قبلی وی یعنی عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی به‌ویژه عربستان سعودی و نیز ایجاد ائتلاف علیه ایران خواهد بود.
بِنِت بر اساس نظریه راهبرد اختاپوسی رویکرد متفاوتی علیه ایران در پیش‌گرفته بود و بر این مبنا در چند سال گذشته شاهد افزایش خرابکاری‌ها و ترورها علیه ایران بودیم. اما نتانیاهو در قبال ایران به همان شیوه گذشته خود عمل خواهد کرد یعنی با ایجاد ائتلاف‌های بزرگ علیه ایران، تحت تأثیر قرار دادن پرونده هسته‌ای ایران را در پیش خواهد گرفت. در کنار این مسئله با رویکرد عادی‌سازی روابط با کشورهای عربی تلاش خواهد کرد ائتلاف‌سازی‌های گسترده‌تر منطقه‌ای علیه ایران ایجاد کند.

روابط دولت فعلی با یهودی‌های خارج از قدس اشغالی به چه شکلی خواهد بود؟
وقتی از جامعه یهودیان خارج از اسرائیل سخن می‌گوییم باید بیشتر در مورد یهودی‌های ساکن ایالات‌متحده صحبت کنیم. یهودی‌های آمریکایی چه از نظر تعداد جمعیت و چه از نظر میزان نفوذ، تأثیرگذاری بیشتری نسبت به سایر یهودیان مثلاً در اروپا بر سیاست‌گذاری‌های اسرائیل دارند. برخلاف تصور جامعه ما، یهودی‌های آمریکایی به‌شدت دموکرات هستند یعنی چه در سبد رأی در انتخابات و چه در نوع تعامل در اتفاقات کاملاً به سمت چپ‌ها تمایل دارند. رأی یهودی‌های آمریکا مثلاً 70درصد به سمت بایدن بوده است. به‌طوری‌که فردای انتخابات اخیر در اسرائیل لابی‌های یهودی مستقر در آمریکا بیانیه‌هایی منتشر کردند و درخصوص از بین رفتن دموک��اسی در اسرائیل هشدار دادند.یعنی از همان ابتدای رأی آوردن احزاب تندرو در اسرائیل این چالش آغاز شده است حتی «هرتزوگ» رئیس‌جمهور کنونی در واکنش به صدور این بیانیه به صراحت اعلام کرد یهودیان آمریکایی باید به نتیجه انتخابات احترام بگذارند و این نتیجه برآمده از رأی مردم اسرائیل بوده است!
درست است ارتباط دو حزب جدید که کابینه عملاً برآمده از آن‌هاست با یهودی‌های خارج از سرزمین‌های اشغالی ناچیز است، اما به‌واسطه شرایطی که بحران ناشی از جنگ اوکراین ایجاد کرده ماجرا کمی متفاوت‌تر خواهد بود. توجه داشته باشید که در انتخابات قبلی وقتی نتانیاهو رأی آورد، بایدن با تأخیری حدود یک‌ماهه به وی تبریک گفت چون می‌خواست ماجرای پیام دیروقت رقابت بایدن با ترامپ را به‌ نوعی تلافی کند. اما در انتخابات کنونی شاهد هستیم که فردای انتخابات هم پوتین و هم بایدن با نتانیاهو تماس گرفتند و انتخاب دوباره وی را تبریک گفتند. یعنی هر دو طرف معادله جنگ اوکراین (آمریکا و روسیه) تلاش می‌کنند حالا که دولت جدید در اسرائیل روی کار آمده است اثرگذاری اسرائیل در جنگ اوکراین را به سمت خودشان سوق دهند. این تحرکات از آنجا ناشی می‌شود که در حال حاضر اولویت آمریکایی‌ها مسئله اوکراین است و به همین دلیل تلاش خواهند کرد اختلافاتی که به واسطه مسائل حقوق بشری و دیگر موارد با دولت اسرائیل دارند ، به حاشیه برانند و بر مسئله اوکراین و نقش اسرائیل در این ماجرا تأکید کنند، چون به این امر واقف‌اند رابطه نتانیاهو با پوتین بسیار گرم‌تر از رابطه بنت و لاپید با روسیه است و از ترس افتادن نتانیاهو در دامان روسیه، باوجود برخی موضع‌گیری‌ها که پس از روی کار آمدن کابینه جدید از سوی آمریکایی‌ها در قبال برخی اقدام‌های اسرائیل شاهد بودیم، تمام تلاش خود را برای مدارا با نتانیاهو به کار خواهند بست.درباره مواضع اروپایی‌ها در قبال دولت جدید اسرائیل هم باید بگوییم اروپایی‌ها به‌واسطه تأکید بیشتر بر مباحث حقوق بشری همیشه رویکرد متعادل‌تر و منطقی‌تری در قبال رژیم‌صهیونیستی اتخاذ کرده‌اند. البته در سال‌های اخیر اسرائیل در میان کشورهای اروپای شرقی توانسته طرفدار جذب کند و طی سالیان اخیر تمام تلاش خود را به کار بسته تا اختلالاتی در اتخاذ رویکردهای اتحادیه اروپا علیه خودش ایجاد کند. بی‌شک اروپا ملاحظات آمریکایی‌ها در قبال نزدیک شدن نتانیاهو به روسیه را ندارد و ما شاهد چالش دولت نتانیاهو با اروپا خواهیم بود و این چالش نسبت به گذشته شدیدتر هم خواهد بود، چون خصومت موجود بین نتانیاهو و سران برخی کشورهای اروپایی به یک خصومت شخصی تبدیل‌شده و همین مسئله کار را برای نتانیاهو در مواجهه با اروپا سخت‌تر خواهد کرد.

تحلیل شما از نتایج انتخابات اخیر چیست؟
کابینه‌ای که روی کار آمده آینه تمام نمایی از شرایط داخلی اسرائیل است. شما هم در نظرسنجی‌ها و هم در واقعیت سرزمین‌های اشغالی شاهد بحرانی شدن فضا و رویکردهای به‌شدت نژادپرستانه هستید. طی سالیان اخیر تعداد سیاسیون چپ‌گرا که به حضور جامعه اعراب در سرزمین‌های اشغالی قائل بودند و رویکردی متعادل‌تر در قبال اعراب داشتند کم و کمتر شده است، نه‌تنها فضای داخل سرزمین‌های اشغالی رو به رادیکالیزه شدن می‌گذارد، بلکه رویکرد رژیم صهیونیستی در قبال فلسطینیان تندتر شده است؛ یعنی اگر ما پیشتر در جامعه فلسطینی طیف‌هایی را می‌دیدیم که انتظار تعامل با این رژیم را داشتند، امروز دیگر تعداد آن‌ها خیلی کم شده و عملاً جامعه فلسطینی به این نتیجه رسیده‌اند که هیچ راهی برای تعامل با این طیف وجود ندارد و باید از خودشان در برابر تمامیت‌خواهی این رژیم دفاع کنند. خیزش‌های سال‌های اخیر (2017-2015) و سال جاری که رفته‌رفته بیشتر و قوی‌تر هم شده است همه بیانگر این واقعیت هستند که مردم فلسطین تمام راه‌ها را برای تعامل با این رژیم بسته می‌بینند. درواقع امروز مسئله احتمال انفجار اجتماعی غزه یکی از مسائل مهم در اسرائیل است؛ یعنی به نظر می‌رسد طی سالیان اخیر آن قدر حلقه محاصره بر ساکنان غزه تنگ و تنگ‌تر شده است که باید منتظر انفجار غزه باشیم. البته برای کاستن از فشارهای سالیان اخیر تلاش کرده‌اند با وارد کردن برخی کشورها مثل ترکیه و قطر به‌عنوان میانجی با تزریق برخی کمک‌ها از جمله مالی فشارها را بر ساکنان غزه و کرانه باختری کمتر کنند.

با توجه به پرونده فساد نتانیاهو ساختار قضایی رژیم اشغالگر چگونه اجازه حضور به چنین فردی را داده است؟
در اسرائیل به دلیل نبود قانون اساسی هیچ تغییری در قانون غیرممکن نیست. یعنی شما هر قانونی که در کنست یا پارلمان تصویب کنید می‌توانید به‌راحتی آن را تغییر دهید. به همین دلیل برای انتخاب یک نخست‌وزیر شما فقط باید مورد وثوق احزاب باشید یعنی نه محدودیت فردی، نه محدودیت دفعات تصدی‌گری نخست‌وزیری و نه محدودیتی از سوی مراکز قضایی وجود دارد، بلکه فقط کافی است شما تأیید چند حزب و آرای لازم آن احزاب را در پارلمان داشته باشید. البته شاهد بودیم که می‌خواستند در دیوان عالی تصویب کنند شخصی که پرونده باز قضایی دارد نتواند در انتخابات شرکت کند، اما همین مسئله هم رأی لازم را نیاورد. مثلاً حزب لیکود به دنبال این بود افرادی که تحصیلات حداقلی دیپلم را ندارند نتوانند برای پست نخست‌وزیری نامزد شوند، اما همین پیشنهاد هم رأی لازم را بدست نیاورد. از این‌رو این سیال بودن قانون یا بی‌قانونی در رژیم صهیونیستی کار را برای حضور افراد در مراکز بالای قدرت مثل نخست‌وزیری آسان کرده است. به‌طور مثال برای تشکیل همین کابینه جدید طرحی به پارلمان داده شد و چهار وزارتخانه جدید به کابینه اضافه شد. این کار با هدف جلب‌نظر احزاب برای تقسیم قدرت صورت گرفت. درواقع بحث حساس بودن یا نبودن مراکز قضایی یا مراکز سیاسی نسبت به پرونده فساد یا سایر پرونده‌های قضایی به‌هیچ‌وجه مطرح نیست. نکته اینجاست که عملاً هیچ منع قانونی وجود ندارد و نتانیاهو از این وضعیت بی‌قانونی برای رسیدن مجدد به قدرت استفاده کرد.

خبرنگار: سیداحمد موسوی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه