رحیمپور ازغدی در نشست «حجاب با کدام استدلال؟» :
حجاب حق زن است پیش از آنکه تکلیف او باشد
عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی با بیان اینکه پوشش فرد در خیابان یک فعل اجتماعی است، بنابراین مشمول قانون است، گفت: حجاب حق زن است پیش از اینکه تکلیف زن باشد و زن باید از حق خود و کرامت خود دفاع کند.
حسن رحیمپور ازغدی در نشست مجازی مبنا با موضوع «حجاب با کدام استدلال» که از سوی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای در فضای مجازی برگزار شد، به ایراد سخنرانی پرداخت که در ادامه گزیدهای از گفتار او را به نقل از خبرگزاری شبستان میخوانید.
انعطاف و مدارا حساب و کتاب دارد
مسئولیت قانونی در برابر مسئله اخلاق عمومی بهطور عام و مسئله نحوه پوشش مرد و زن بهویژه زنان و نسبت آن با قانون همیشه مورد بحث بوده است. اینکه در یک دورههایی مخالفان بیشتر در موردش فعال میشوند و ایجاد حساسیت میکنند و عدهای هم منفعلانه و گاهی کاسه داغتر از آش به این طور مباحث دامن میزنند و گاهی برای انواع کاسبکاری شخصی یا سیاسیکاری با ادبیات ظاهراً تساهلانگار به عنوان دفاع از زن از حق برهنگی در عرصه عمومی با اهداف متعددی سخن گفته شده و میشود و همیشه هم عدهای افراد نادان و دستپاچه داشتیم و داریم که این جور وقتها، انعطاف را با انفعال اشتباه میگیرند.
انعطاف در عرصه نظر همان اجتهاد و در عرصه عمل همان مداراست. هم اجتهاد نظری و هم مدارای عملی حساب و کتاب دارد و هیچ کدام نه بیمبناست و نه بیمنطق. اجتهاد نظری در باب همه مسائل از جمله مسئله پوشش با توجه به زمان، مکان و عرف، اولویتها و اهمیتهاست و در عین حال متد دارد. معنای انطباق با شرایط، مبنای روشنی دارد که نمیشود به این بهانه، اصل احکام را منتفی کرد؛ به این بهانه که هر حکمی شرایطی دارد و شرایط هیچ زمان و مکانی عیناً شرایط زمان و مکان دیگر نیست، بنابراین هیچ حکمی متعلق به زمان و مکان دیگری نیست. با این عنوان با همه احکام میتوانید چنین معاملهای کنید یعنی وقتی میگوییم حجاب مربوط به زمان خاص و مکان خاص بوده، شرایط قبیلهای و شرایط تاریخی داشته و امروز آن شرایط نیست، بنابراین چنین ضرورتی وجود ندارد چرا این را محدود به پوشش و حجاب کنید. درباره همه احکام اینگونه برخورد کنیم. وقتی شما با نماز و عبادت که هسته و ستون اصلی دین است میتوانید اینگونه برخورد کنید چرا با بقیه احکام آن، چنین رفتاری نکنید؟ حجاب که بهراحتی مشمول این نوع تجدیدنظرها قرار میگیرد چرا احکام خانواده تغییر نکند؟
ضرورت تبعیت از نظام حقوقی سیاسی جامعه با ورود به آن
افرادی نادانسته با عنوان دلسوزی برای کشور، احکام شرع و دین بهراحتی بخش مهمی از احکام اجتماعی اسلام را نفی میکنند و میگویند اینها اصلاً در اصل فقه ریشه نداشته است. حتی برخی با استنادات فقهی و آیات و حدیث اعلام کردند پوشاندن موی سر جزو حجاب محسوب نمیشود. ظاهر شیوه، شیوه فقاهتی و باطن آن، نفی اصل مبانی احکام، ادعای عجیب و غریبی است که مطرح کردند. یا از بین تمام مسائلی که بهصراحت در مورد الزام حجاب در عرصه عمومی است، سه چهار نقطه خاص را پیدا میکنند و نتیجه عام از آن میگیرند.
به «لا اکراه فی الدین» استناد میکنند و میگویند وقتی اصل پذیرش دین اختیاری است چگونه پذیرش احکام دین اجباری باشد. در جامعه سکولار و نظام حقوقی غیردینی میگویند وقتی شما تابعیت یک نظام حقوقی قانونی و تابعیت کشوری را پذیرفتید و اجازه دادند وارد آن جامعه شده و از مزایای نظام حقوقی آن جامعه بهرهوری کنید اصل این است که آمدن به آن کشور اختیاری بود اما وقتی وارد آن جامعه شدی، رعایت تمام قوانین نظام حقوقی – سیاسی آن کشور برای شما الزامی است، حتی اگر عقیده نداشته باشید. نظام اجتماعی غیر از نظام فردی است.
تفکیک نکردن عرصه عمومی از عرصه خصوصی و اینکه حکمی را که مربوط به عرصه خصوصی است، در عرصه عمومی مطرح کنید اینها انواع اشتباهات و توهماتی است که برخی انجام دادهاند. هرچند من بعید میدانم کسی در این قضایا اهل فن باشد و اشتباه کند؛ یا اهل فن نیست و سواد اسلامی ندارد یا اهل فن بوده اما مریض است؛ هدف آنها احیای دین، حفظ دین و کرامت زنان نیست.
تناقضات لیبرالیسم و مسئله آزادی پوشش
محور دیگری که درباره حجاب اجباری و الزامی روی آن مانور میدهند، حریم خصوصی و عمومی است. یک خلط مبحث دیگر میشود و آن حق خصوصی و حقوق عمومی است. تفاوتی بین اخلاق و حقوق وجود دارد. اشتراک در هدف یعنی نظام حقوقی و نظام اخلاقی هر دو باید معطوف به یک هدف باشند اما در دو عرصه؛ اخلاق در عرصه درون و اختیاری، قانون و حقوق در عرصه بیرون و الزامی؛ یعنی در هر عمل اجتماعی دو حق مطرح است که یکی هم پوشش مرد و زن در عرصه عمومی است.
حجاب دو بعد دارد؛ یکی حقاللهی و دیگری حقالناسی. حقالله در واقع همان حقالنفس است. وقتی حقوق دیگران را ضایع میکنیم، مدیون حقالناس میشویم. حقالله یعنی اگر رعایت نکردی به دیگران صدمه نزدهای بلکه به خودت صدمه زدهای. وقتی از اتاقت بیرون میآیی، دیگران مطرح میشوند. حقالناس فقط اخلاق نیست، قانون هم هست. عبادت و اطاعت بدون آزادی و آگاهی و انتخاب شخص معنا ندارد. لا اکراه فی الدین یک معنیاش این است که در رفتار اجتماعی الزامی تعریف میکنند. در کشورهای اروپایی که شعارشان لیبرالیسم و آزادی حقوق است، حجاب را ممنوع کردهاند. تو حتی اگر به حجاب عقیده داری اما طبق قانون کشور ما باید بدون حجاب در جامعه حضور یابی! چطور بیحجابی اجباری و الزام به برهنگی هست اما الزام به پوشش در عرصه عمومی نباید باشد. چرا به مبنای خودتان عمل نمیکنید، وقتی گفته میشود لیبرالیسم یعنی هر کس حق دارد با پوشش و یا بدون پوشش در جامعه حضور یابد.
باید افکار عمومی را درست توجیه کرد
بر اساس لیبرالیسم حق ندارید کسی را به زور بیحجاب کنید؛ این خلاف لیبرالیسم است. مبنای ما که لیبرالیسم نیست بلکه مبنای ما اسلام است و بر اساس آن، قانون حجاب را الزام کردهایم. برمبنای لیبرالیسم تو نباید با قانون، جلو پوششی را بگیری. ما بر مبنای اسلام میتوانیم جلو برهنگی و هر آنچه سبب گسترش فسق و فجور، آسیب به بنیان خانواده و هتک حرمتها میشود، بایستیم. ما براساس مبنای خود عمل میکنیم، شما علیه مبنای خود عمل میکنید. بدن خودم است، لباس خودم است اما خیابانِ خودت نیست! از خانه که بیرون میآیید وارد عرصه عمومی شدهاید و باید براساس قانون کشور عمل کنید. عرصه عمومی حقالناس است و طبق مبنای نظام حقوقی میتوان قانون و الزام گذاشت.
بنابراین پوشش فرد در خیابان یک فعل اجتماعی و مشمول قانون است. افکار عمومی را درست توجیه کنید که حجاب حق زن است پیش از اینکه تکلیف زن باشد و زن باید از حق و کرامت خود دفاع کند.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
«کتاب کار بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی» روی دور تجدید چاپ
-
رسیدن به حقیقت ایمان در دوراهی خواسته الهی و خواسته نفسانی
-
کیف یهتدی من لم یبصر و کیف یبصر من لم یتدبر
-
حجاب حق زن است پیش از آنکه تکلیف او باشد
-
اللهم اعطنی بصیره فی دینک و فهما فی حکمک و فقها فی علمک
-
مردی که با شهادتش او را شناختیم
-
2
-
اعزام کاروان بسیجیان آستان قدس رضوی به کرمان
-
3