اکرم اسلامی از کتابش میگوید که رهبر انقلاب آن را شگفتیساز دانستند
مادری که تنها گریه کرد
کتاب «تنها گریه کن» نوشته اکرم اسلامی، روایتی از زندگی اشرف سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان است که در انتشارات حماسه یاران، چاپ شده است. این کتاب، شرح روایت یک مادر عاشق است که با قلمی دلنشین و جذاب، شما را تا انتهای کتاب میخکوب میکند.
این جذابیت تا بدانجا پیش میرود که رهبرمعظم انقلاب این کتاب را شگفتیساز خواندند.چیزی که نویسنده درباره آن اینگونه می گوید:«من همیشه طی یک سال گذشته، گفتهام که این تقریظ به من برنمیگردد و هرکسی که این کتاب را بخواند و با خانم منتظری معاشرت داشته باشد؛ متوجه میشود که ایشان شخصیت ویژهای دارند و واقعاً شاید این اتفاق با توجه به اینکه خانم منتظری40 سال برای انقلاب دویده است؛ یک دلگرمی برای ایشان باشد وگرنه من کجا و اینکه بخواهم این تقریظ را به خودم بگیرم کجا! این یک خسته نباشید، تشکر و شاید یک دلگرمی برای مادر شهید بوده است».به همین بهانه سراغ اکرم اسلامی، نویسنده کتاب تنها گریه کن رفتیم تا بیشتر با این کتاب آشنا شویم.
پیشنهاد نگارش این کتاب از کجا شکل گرفت و کار چگونه شروع شد؟
در مجموعه انتشارات تصمیم بر این بود که یکسری کتاب با محوریت مادران شهدا تولید شود و سیاست این بود که به ریشه و عقبهای که هر شهید در آن پرورش یافته است؛ برگردیم. بنابراین باید دنبال مادران شهدا میرفتند یعنی محل اصلی رشد و نمو هر فرزندی در خانواده که پایه تربیتی هر فردی در آنجا نهاده میشود.
دوستان ما، در پی ضبط و ثبت خاطرات مادران شهدا بودند و یکی از مادران شهدای شاخص استان قم، سرکار خانم منتظری هستند. ایشان جزو سوژههایی بودند که قطعاً و یقیناً قرار بود راجع به ایشان، کاری انجام شود. این کار به من پیشنهاد شد و من با وجود اینکه دوست داشتم این کار را انجام بدهم، اما وقتی توضیحاتی درباره این سوژه به من داده شد؛ دیدم که این یک کار گسترده، بسیار مهم و بزرگ است و دوست داشتم یک فرد حرفهای این کار را انجام دهد تا حق مطلب ادا شود و اجحافی خدای نکرده در حق این پرونده و سوژه ویژه انجام نشود .
این کار قسمت و روزی من بود و همچنین لطف، اعتماد و همکاری همه دوستان من در انتشارات، دست به دست هم داد تا اینکه ما تصمیم گرفتیم، این کار را به قدر وسع و توان خودمان انجام بدهیم. در راستای انجام کار هم در ابتدا من با خانم منتظری ارتباط گرفتم و یکسری جلسات مصاحبهای ترتیب دادیم و این گونه بود که کار کلید خورد.
شما احوالات خانم منتظری بهعنوان مادر یک شهید را به رشته تحریر درآوردید. چه چیزی را در منش ایشان برجسته میدیدید؟
خانم منتظری یک ویژگی شاخص و خیلی قابل اعتنا دارند که من در جلسات مختلف به دوستان گفتهام؛ ایشان هیچوقت منتظر فراهم شدن شرایط و امکانات برای انجام کاری نبودند و این ویژگی ایشان، برای من بسیار قابل اعتناست و فکر میکنم یکی از رمزهای موفقیت خانم منتظری است. ایشان همیشه حداقلیترین کاری که از دستشان ساخته بود را با کمترین شرایط انجام دادند و این وعده خداست که حتماً به کاری که انجام میشود؛ برکت میدهد و این ویژگی در ایشان بسیار قابل توجه است.
آن قدر نقش زنان در انقلاب پررنگ و اثرگذار بوده که اصلاً قابل انکار نیست. حالا یک تعدادی از زنان را شما در نظر بگیرید که از فرزندانشان گذشتند؛ آن هم در برههای که تعداد زیادی از افراد حتی حاضر نبودند کوچکترین قدمی بردارند. مادر شهیدی که فرزندش در جبهه حاضر است؛ خودش هم در پشت صحنه کمک کرده است. تأثیر مادران شهدا در انقلاب آنقدر پررنگ و واضح است که اگر نبودند؛ حتماً یک پای این اتفاق لنگ میماند.
بهعنوان نویسنده چقدر شخصیت اشرف سادات کتاب با اشرف سادات واقعیت تناسب و یا منافات دارد؟
من نه به عنوان اینکه نویسنده کتاب هستم، بلکه به شهادت مخاطبانی که کتاب را خواندند و بعد از آن هم خانم منتظری را دیدند و اعلام کردند که این دو شخصیت یعنی اشرف ساداتی که در کتاب است و اشرف ساداتی که در واقعیت است؛ با هم همخوانی دارند و از هم جدا نیستند. خود خانم منتظری هم وقتی من کتاب را برایشان خواندم، اشرف سادات کتاب را جدای از خودشان نمیدانستند.
من همیشه طی یک سال گذشته، گفتهام که این تقریظ به من برنمیگردد و هرکسی که این کتاب را بخواند و با خانم منتظری معاشرت داشته باشد؛ متوجه میشود که ایشان شخصیت ویژهای دارند و واقعاً شاید این اتفاق با توجه به اینکه خانم منتظری40 سال برای انقلاب دویده است؛ یک دلگرمی برای ایشان باشد وگرنه من کجا و اینکه بخواهم این تقریظ را به خودم بگیرم کجا! این یک خسته نباشید، تشکر و شاید یک دلگرمی برای مادر شهید بوده است و من خوشحالم که این اتفاق برای ایشان افتاد.
نام کتاب خیلی خاص است. میخواهم بدانم این نام را چگونه انتخاب کردید؟
کتاب به این دلیل «تنها گریه کن» نام گرفت که در آخرین ملاقات محمد معماریان با مادرش، یعنی آخرین مرخصی که محمد میآید؛ به مادرش یک وصیتهایی میکند و میگوید این آخرین دیدار ماست و یک کارهایی را میخواهد تا خانم منتظری به عنوان مادر برایش انجام دهد. در میان این سفارشها، یک سفارش و توصیهای که به مادرش دارد، این است که به هرحال، بعد از اینکه من به شهادت برسم، عاطفه مادری مانع این نخواهد بود که شما گریه و بیقراری نکنید و من هم این را از شما نمیخواهم؛ از شما میخواهم که اگر گریهای هم است، در تنهایی و خلوت باشد تا مبادا افرادی که مخالف مسیر ما هستند و دشمنان ما، تصور کنند شما و من از این مسیری که انتخاب کردهایم؛ پشیمان شدهایم. این توصیه و سفارش محمد به مادرش است که: تنها گریه کن!
خبرنگار: فاطمه سادات حمدی
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
نخستین ژنرال مقاومت
-
نشست کشورهای حوزه خلیج فارس در تهران برگزار شود
-
29 آذر
-
در طرح کنونی کالابرگ مردم امنیت غذایی ندارند
-
حکمرانی پهپادها
-
«قاف» ضمیمه سهشنبههای روزنامه قدس (ویژه مشهد)
-
21میلیون نفر ساکن بافت فرسوده و در معرض آسیب هستند
-
احکام مرتکبان جرایم سنگین بازدارنده باشد
-
ارتش همواره در خط مقدم بوده است
-
مادری که تنها گریه کرد