نوجوانی همه‌چیز است

تأملی در مهم‌ترین دوره برای تجربه و کشف استعدادها

نوجوانی همه‌چیز است


رهبر انقلاب اسلامی در دیدار دانش‌آموزان، با اشاره به اهل تحلیل بودن نوجوان امروزی و تفاوت‌های نسل امروز با دوران پیش از انقلاب اسلامی گفتند: «نوجوان امروزی فکر می‌کند، تحلیل می‌کند، تحلیل را درست می‌فهمد، نکاتی به نظرش می‌رسد، جوان امروزی اهل تحلیل است». 11/08/1401
«ریحانه» بخش زن، خانواده و سبک‌زندگی رسانه KHAMENEI.IR در یادداشتی به قلم مریم رحیمی‌پور، کارشناس ارشد مطالعات جوانان و پژوهشگر حوزه نوجوانی، اهمیت دوره نوجوانی و توجه والدین به فرزندان خود در این دوران را بررسی کرده است.
  سال‌های اولی که تصمیم گرفتیم تمرکز کار و فعالیتمان را بر حوزه‌ نوجوان بگذاریم، آدم‌های زیادی را ملاقات می‌کردیم که می‌گفتند: «چرا نوجوان؟ کودک مهم‌تر است». آن زمان پاسخ دقیقی برای این سؤال نداشتم. حقیقتش این بود چون نوجوانی خوبی را تجربه کرده ‌بودم، دلم می‌خواست دیگران نیز چنین تجربه‌ای داشته ‌باشند. نوجوانی برای اطرافیانم سن محبوبی نبود. این دوره را به‌عنوان روزگاری تصویر می‌کردند که دائم تحت‌فشار خانواده و مدرسه و درگیری‌های روحیِ درونی بودند؛ اما برای من و همکلاسی‌هایم، نوجوانی همه‌چیز بود؛ ساعت‌هایی که بی‌نهایت خوشحال بودیم، روزگاری که توانستیم استعدادهایمان را محک بزنیم و خودمان و توانایی‌هایمان را بهتر بشناسیم، با دنیا، آدم‌ها، طبیعت و جهان آشنا شویم و بهترین‌های جهان را برای اولین بار تجربه کنیم.
ابتدا تصور می‌کردم چنین تجربه‌ای حاصل اتفاق بوده؛ معلم‌های خوبی که به‌طور اتفاقی به کلاس ما آمدند یا دوستان خوبی که به‌طور اتفاقی در کنار هم قرار گرفتیم؛ اما به‌تدریج متوجه شدم چنین نبوده است. آدم‌هایی در پشت‌صحنه برای تک‌تک این لحظه‌ها برنامه‌ریزی کرده‌ بودند؛ مثلاً برای اینکه بتوانیم استعدادهایمان را بهتر بشناسیم یا برای اینکه با مسائل موجود در جهان بیشتر آشنا شویم و محیطی داشته‌ باشیم که بتوانیم از هیجان و شور درونی‌مان به بهترین شکل استفاده کنیم. همین‌ جا بود که متوجه شدم نوجوانیِ خوب حاصل اتفاق نیست بلکه نتیجه‌ تلاش آدم‌هایی است که موقعیت را به‌دقت مشاهده و به بهترین نحو برنامه‌ریزی می‌کنند.
کمی که گذشت، آرام‌آرام فهمیدیم هر بازه‌ سنی به‌اندازه‌ خودش اهمیت دارد. قرار نیست با توجه و فشارِ زیاد تربیتی در کودکی، بچه‌ها را برای همه‌ عمر بیمه کنیم. در هر بازه‌ سنی، افراد با مسائل جدیدی روبه‌رو می‌شوند و برای موقعیت‌های جدیدی آمادگی کسب می‌کنند.
10سال پیش، مسئله‌ نوجوان و نوجوانی به‌اندازه‌ امروز جدی نبود. حتی این موضوع، عبارت کمتر شناخته‌شده‌ای بود. در آن زمان آدم‌ها یا کودک بودند یا جوان. کودک‌ها با مسائل تربیتی‌شان و جوان‌هایی که با دانشگاه و شغل و ازدواج درگیر بودند. نوجوان‌ها چندان به‌رسمیت شناخته نمی‌شدند؛ فقط در میانه‌ این دو بازه‌ سنی ایستاده بودند و بهترین کاری که می‌توانستند کنند، این بود که سریع‌تر بزرگ شوند و کمتر دردسر بسازند. کمتر کسی به مسائل مربوط به این دوره‌ سنی توجه می‌کرد.
اما امروز شرایط تفاوت دارد. حالا اگر کسی در حوزه‌ نوجوان کار کند، با سؤال «چرا نوجوان؟» روبه‌رو نخواهد شد. کارهایی مانند شبکه‌ نوجوان، انتشارات نوجوان، روزنامه‌ نوجوان، برنامه‌ نوجوان و... به‌رسمیت شناخته شده‌ و کم‌کم به نقطه‌ای رسیده‌ایم که این بازه‌ سنی به‌اندازه‌ دیگر بازه‌ها اهمیت دارد؛ اما هنوز توجه به چند نکته ضروری است.
مثل هر بازه‌ سنی دیگر، مسائل مربوط به نوجوانان نیز برای دختران و پسران اقتضائات متفاوتی دارد. پسران نوجوان در این سن به‌حدی از استقلال دست پیدا می‌کنند اما درباره‌ دختران نوجوان چنین نیست. مسائل مربوط به هر گروه هم ویژگی‌های متفاوتی دارد.
نوجوان‌ها پس از ورود به دانشگاه باید برای مسائل مختلفی در زندگی تصمیم بگیرند؛ از قبیل انتخاب مسیر شغلی و درسی و خانوادگی. به همین ترتیب در سنین پایین‌تر باید تا حدی برای تصمیم‌گیری‌های جدی‌تر آماده‌ شوند. نمی‌توان درباره‌ کوچک‌ترین مسائلشان تصمیم گرفت و پس از ورود به جوانی انتظار معجزه‌ داشت که دست به بهترین انتخاب‌ها بزنند. نبود احساس استقلال در نوجوانان بعضی مواقع موجب سرپیچی‌های جدی خواهد شد؛ رفتارهایی که در راستای بدست‌آوردن استقلال انجام می‌شود اما خطرات خاص خود را دارد.
 
  نوجوانی، مهم‌ترین دوره برای تجربه و کشف استعدادها
نوجوان‌ها در حال کشف دنیا هستند. آن‌ها می‌خواهند مهارت‌ها، موقعیت‌ها و فعالیت‌های مختلف را انتخاب کنند تا به‌تدریج جایگاه خود را در جهان بشناسند؛ اما گاهی نظام تربیتی خانواده و مدرسه، درست در خلاف این مسیر عمل می‌کند. الزام دانش‌آموزان به تقید محض به محیط‌های درسی سبب می‌شود آن‌ها در وضعیتی آزمایشگاهی و بسته بزرگ شوند. از طرفی اغلب به‌خاطر ترس از مخاطرات موجود، امکانی برای تجربه‌ موقعیت‌ها و فعالیت‌های مختلف فراهم نمی‌شود و به همین ترتیب، همت جدی برای به‌وجودآوردن موقعیتی برای کسب تجربیات جدید در محیط‌های امن نیز وجود ندارد. این مسئله برای دختران جدی‌تر نیز است. دختران نوجوان 10سال از پرشورترین سال‌های زندگی خود را در محیط‌های محدودشده‌ خانه و مدرسه می‌گذرانند. کمتر پیش می‌آید موقعیت‌هایی برای سفر، طبیعت‌گردی، تجربه‌ ورزشی یا هنری و... آن‌هم در محیطی سالم برایشان به وجود بیاید. چیزی از محیط‌های شغلی نمی‌دانند و وقتی وارد دانشگاه می‌شوند، با ترکیبی از مسائل مختلف دست‌وپنجه نرم می‌کنند که برای هیچ‌یک از آن‌ها آماده نبوده‌اند. نمی‌شود از چنین افرادی انتظار داشت در کنار درس‌خواندن، خانواده اداره کنند و همزمان در محیط اجتماعی نیز فعال باشند.
از طرفی فراهم ‌نبودن چنین موقعیتی سبب می‌شود نوجوان‌ها تمایل به رفتارهای ماجراجویانه پیدا کنند. مسائل کوچکی که با برنامه‌ریزی صحیحی برطرف می‌شود، ممکن است در اثر بی‌توجهی، به بحران‌هایی جدی تبدیل شود.
 
  همه‌چیز بودن نوجوانی برای نوجوان‌ها
جمله‌ «اقتضای سن شماست، بزرگ می‌شوید» حداقل برای نوجوانی من، جمله‌ای سردردآور بود که بزرگ‌ترها مدام از روی دلسوزی تکرارش می‌کردند. حقیقت این است که برخلاف بزرگ‌ترها نوجوان‌ها آینده را ندیده‌اند. زندگی برای آن‌ها همین 12-11 سالی‌ است که تجربه کرده‌اند و به خاطر دارند. مسائل این 12-11 سال هم در ذهنشان بی‌نهایت جدی است. مسائلی که در دیدگاه ما شاید کم‌اهمیت و گذرا به نظر برسد، در نگاه آن‌ها چیزی شبیه مرگ و زندگی است. به همین ترتیب نمی‌توان از نوجوان‌ خواست مثل انسانی بزرگسال به مسائل جهان نگاه کند. نمی‌شود با کم‌اهمیت‌ جلوه ‌دادن مسائل از آن‌ها توقع داشت از کنار مشکلات عبور کنند. مسیر بهتر این است که برایشان از تجربیات گفت. دعوت به صبر کرد و روش حل مسائل را آموزش داد.
نوجوانی دوره‌ای صرفاً برای عبور نیست. زمانی برای کسب تجربه‌های بیشتر برای زندگی جدید است. زمانی که اگر به‌درستی طی شود، گنجینه‌ مفیدی برای ادامه‌ زندگی خواهد بود. نوجوان‌هایی که در این سن استعداد و مسیر زندگی خود را شناخته‌اند، مهارت‌های لازم را کسب کرده‌اند و با جهان و ویژگی‌هایش آشنا شده‌اند، دوره‌ جوانی متفاوتی را طی خواهند کرد، تصمیم‌های دقیق‌تری خواهند گرفت و قدم‌های بزرگی برای کشور برخواهند داشت.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه