واسطه‌ها، نگاهت را از صاحب نعمت پرت نکند

نکته‌ها / حجت الاسلام قرائتی

واسطه‌ها، نگاهت را از صاحب نعمت پرت نکند


حدیث داریم امام صادق(ع) فرمود هر وقت یاد نعمتی می‌افتی، صورت خود را به زمین بگذار و الحمدلله بگو. حالا رو‌به‌روی جمعیت نشسته‌ایم، یک‌مرتبه یاد نعمتی می‌افتیم، رو‌به‌روی جمعیت سجده کنیم؟ یا راننده دارد در جاده می‌رود، یاد یک نعمت می‌افتد؛ حالا پیاده شود در خیابان سجده کند؟ می‌گوید اگر می‌بینی مردم نگاهت می‌کنند و نمی‌توانی، کمی سرت را پایین بیاور و خم کن و بگو الحمدلله. (الكافی، چاپ الإسلامية، ج ‏2، ص 98) پشت فرمان هستی، یاد یک نعمت می‌افتی، یک الحمدلله بگو و سرت را خم کن. دربرابر نعمت‌های خدا بی‌تفاوت نباش. اگر نگاهت به واسطه افتاد، از صاحب اصلی غافل نشو. مثلاً می‌گویی ماشین لباسشویی خریدیم، لباس‌هایمان را شست. ماشین لباسشویی که نمی‌شوید، برقش شست. ما گاهی وقت‌ها می‌گوییم، بله، این را خدا نداد، خودم درس خواندم المپیاد رفتم، خودم نفر اول شدم، خودم. به قارون گفتند: به فقرا کمک کن، خدا به تو داده، گفت: خدا به من نداده، «وَ ما أُوتيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاَّ قَليلاً» (إسراء/ 85)، یعنی خودم یک علمی داشتم، براساس تیزی، نبوغ، ژن؛ مخ من با شما فرق می‌کند. شکر این است اگر نگاهت به واسطه خورد، غافل نشوی. گاهی وقت‌ها جایی میهمانی می‌روی، در خانه می‌نشینی، قندی برمی‌داری به بچه صاحبخانه می‌دهی، می‌گویی: بیا عزیز، شکلات. بچه این قند را می‌گیرد، می‌گویی: آقا‌زاده، تو مرا بیشتر دوست داری یا بابا را؟ می‌گوید: تو را! یعنی نگاهش به یک قند خورد، بابا را ول کرد. اگر توفیقی بوده، خدا خواسته، وگرنه حالا خدا خواسته مثلاً این بچه‌دار شود، او بچه‌دار نشود، او دیر بچه‌دار شود، او پولدار باشد؛ هر کسی را هم خدا یک چیزی به او داده، یک چیزی از او گرفته؛ همه را خدا یک جوری کرده، همه‌ گوشت‌ها یک استخوان توش هست، گوشت بی‌استخوان نیست. «مَادُّ الْقَامَهًِْ» (نهج‌البلاغه، صبحی صالح، خطبه‌ 234)، حضرت امیر(ع) می‌گوید بعضی‌ها قدشان خیلی رشید است، نگاه می‌کنی هیکلشان به به! چه هیکلی! ماشاءالله! «مَادُّ الْقَامَهًِْ»، قامهًْ یعنی قد و مقامت، قدش مدّ، خیلی کشیده و بلند است، اما «قَصِيرُ الْهِمَّهًِْ» (نهج‌البلاغه، صبحی صالح، خطبه‌ 234)، همتش کوتاه است، قد بلند، همت کوتاه. «طَلِيقُ اللِّسَانِ» (نهج‌البلاغه، صبحی صالح، خطبه‌ 234)، بیان خیلی روان است اما «حَدِيدُ الْجَنَان»‏ (نهج‌البلاغه، صبحی صالح، خطبه‌ی 234)، قلبش سنگ است. «قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِيلَ فَاقَتِهَا» (نهج‌البلاغه، صبحی صالح، خطبه‌ 91) گوشت را با استخوان قاطی کرده، کنار قله‌ها، دره‌ها؛ کنار خنده‌ها، گریه‌هاست.

برچسب ها :
ارسال دیدگاه