این مارکوپولو شگفتانگیز!
در کتاب سفرنامه مارکوپولو، درباره شهر یزد، در بندِ سی و چهارم میخوانیم: «یزد شهری است در ایران، بزرگ و زیبا و با رونق بازرگانی.
در اینجا نوعی پارچه ابریشمی معروف به یزدی تولید میشود که در میان بازرگانان خریدار بسیار دارد و آن را برای فروش به تمام نقاط دنیا برده و با فروشش استفاده زیادی میبرند.
مردم یزد مسلماناند. اگر کسی بخواهد از این سرزمینها حرکت کرده جلوتر برود باید مدت هفت روز سواریکنان در صحرایی پیش رود که تنها در سه نقطه آن میتوان برای استراحت توقف کرد. اما در طی راه نخلستانهایی نیز دیده میشود که در آنها میتوان با اسب تاخت.
این نخلستانها از نظر شکار غنی هستند و در آنها انواع کبک و بلدرچین پیدا میشوند که برای تجار در حال سفر بسیار لذتبخش هستند».
درباره اینکه اطلاعات ارائه شده مارکوپولو دقیق و درست است یا خیر، البته نظری نداریم و آن را به اهل فن میسپاریم، اما یک نکته مهم و کمتر شنیده شده درباره او وجود دارد و آن اینکه این جهانگرد ونیزی، اصولاً از منطقه شام به این سو سفر نکرده؛ یعنی به ایران و چین نیامده است و آنچه نقل کرده را صرفاً از دیگران شنیده! این هم از آن مسائل عجیب تاریخی است که آدم را گیج میکند!
برچسب ها :
ارسال دیدگاه