عاشورای مدینه؛ 212 سال پیش

روایتی تاریخی از نخستین هجوم آل‌سعود به حرم شریف نبوی

عاشورای مدینه؛ 212 سال پیش

وقتی درباره تخریب قبور ائمه بقیع(ع) صحبت می‌کنیم، عموماً فاجعه هشتم شوال سال 1344قمری/ 31 فروردین 1305خـــورشـــــــیدی بــه یـــاد مخاطبان می‌افتد؛ روزی که در آن رژیم سعودی با پشتیبانی شیوخ وهابی، دست به تخریب ساختمان‌هایی زد که بر فراز مرقد مطهر ائمه(ع) و بزرگان اسلام در مدینه منوره و قبرستان بقیع ساخته شده ‌بود.


وقتی درباره تخریب قبور ائمه بقیع(ع) صحبت می‌کنیم، عموماً فاجعه هشتم شوال سال 1344قمری/ 31 فروردین 1305خـــورشـــــــیدی بــه یـــاد مخاطبان می‌افتد؛ روزی که در آن رژیم سعودی با پشتیبانی شیوخ وهابی، دست به تخریب ساختمان‌هایی زد که بر فراز مرقد مطهر ائمه(ع) و بزرگان اسلام در مدینه منوره و قبرستان بقیع ساخته شده ‌بود. با این حال، فاجعه هشتم شوال، نخستین جسارت وهابی‌ها به اماکن مقدسه مدینه منوره نیست؛ در کارنامه سیاه آل‌سعود می‌توان نمونه‌های دیگری هم یافت که شاید چندان شناخته شده نباشد. آن‌ها بخش مهمی از جنایت‌های خود را، بین سال‌های 1123 تا 1198خورشیدی مرتکب شده‌اند؛ دورانی که در آن به کربلای معلی نیز، تاختند و دست به قتل‌عام زائران سیدالشهدا(ع) در روز عید غدیر زدند. یورش نخست وهابی‌ها به مدینه نیز، در همین دوره اتفاق افتاد؛ حمله‌ای که هرچند طی چند سال از سوی حکومت عثمانی سرکوب شد، اما چهره واقعی وهابیت و اُمرای سعودی را آشکار کرد.

گام نخست؛ وحشی‌گری در طائف
سعودی‌ها سال 1181خورشیدی به طائف هجوم بردند؛ در این زمان، امپراتوری عثمانی بر عربستان حاکم بود و زوال قدرت آن‌ها در این منطقه، زمینه را برای وحشی‌گری سعودی‌ها فراهم کرد. آن‌ها در طائف با استفاده از دیدگاه‌های بدعت‌آمیز محمد بن عبدالوهاب، دست به کشتار فجیعی زدند؛ صدها و به گزارشی، هزاران نفر از مردم را به بیرون شهر منتقل کردند و آن‌ها را چند روز، برهنه زیر آفتاب سوزان نگه داشتند و در این رفتار شنیع، تفاوتی بین زن و مرد قائل نشدند. آن‌ها مردم طائف را که عموماً پیروان مذاهب اهل‌سنت و بیشتر حنبلی بودند، بین پذیرش وهابیت و مرگ مخیّر کردند و چون مقاومت مردم را دیدند، همه را از دم تیغ گذراندند. پیچیدن اخبار مربوط به این جنایت در حجاز، وحشتی فراگیر و گسترده را به وجود آورد. سعودی‌ها در ادامه به مکه نیز تاختند و در ایام حج، تعداد زیادی از زائران بیت‌الله‌الحرام را کشتند. سعود بن عبدالعزیز، نیای خاندانی که امروزه بر عربستان حکومت می‌کند، در سال 1186خورشیدی تصمیم گرفت به مدینه حمله کند؛ شهر پیامبرخدا(ص)، جایی که به باور او، مرکز فعالیت‌های بدعت‌آمیز بود و باید ساختمان‌هایی که بر فراز مرقد مطهر رسول‌خدا و ائمه معصومین(ع) و اصحاب پیامبر ساخته شده ‌بود، تخریب می‌شد. 

شکست سعودی‌ها پشت دروازه عنبریّه
سعودی‌ها با استفاده از ضعف حکومت عثمانی در منطقه، توانستند بر قبایل بدوی اطراف مدینه مستولی شوند. کار تطمیع و تهدید بدوی‌های اطراف مدینه، توسط دو تن از فرماندهان سعود بن عبدالعزیز، یعنی «بدای بن بدوی» و «نادی بن بدوی» انجام شد. فرمانده سپاه سعودی، در نامه‌ای به بزرگان مدینه، آن‌ها را تهدید کرد که در صورت نپذیرفتن وهابیت، به سرنوشت مردم طائف دچار خواهند شد. این نامه توسط «صالح بن صالح»، یکی از طرفداران پر و پاقرص وهابیت، به مدینه برده‌ شد. بزرگان شهر که مکاتباتی با فرماندهی نظامی عثمانی‌ها در عراق داشتند، امیدوار بودند نیروهای کمکی برای عقب راندن سعودی‌های وهابی برسد. به همین دلیل در دادن پاسخ به سعود بن عبدالعزیز تعلل کردند و جواب آن را ندادند. در پی این اقدام، سپاهیان سفاک آل‌سعود به فرماندهی «بدای بن بدوی»، در ماه رجب 1222/ شهریور 1186، به سوی شهر هجوم بردند، اما این حمله به نتیجه نرسید. درست در زمان یورش وهابی‌ها، کاروان حجاج شام که توسط صدها نیروی «ینگی‌چری» که سربازان حرفه‌ای ارتش عثمانی بودند، حفاظت می‌شد، به مدینه رسید. تلاقی این نیروها با عُمّال آل‌سعود، نبردی سخت را در پی داشت که درنهایت به شکست سعودی‌ها انجامید و آن‌ها به ناچار از مدینه عقب‌نشینی کردند. اما متأسفانه امپراتوری عثمانی باز هم درخصوص سرکوب سعودی‌ها، کوتاهی کرد. نیروهای ینگی‌چری که موظف بودند حجاج شامی را تا مکه برسانند، پس از انجام مأموریت بازگشتند و در عمل محافظ قابل ملاحظه‌ای برای نگهبانی از حجاج باقی نماند. با این حال، سعودی‌ها تا زمان حضور کاروان حجاج شام، به سرپرستی عبدالله پاشا، جرئت نکردند به مدینه نزدیک شوند. اما به محض بازگشت کاروان حجاج شام، حمله‌های وحشیانه از سر گرفته شد.

مدینه، محاصره می‌شود
«بدای بن بدوی» به سرعت خودش را به مدینه رساند و پس از اشغال سه دهکده «قبا»، «عوالی» و «قربان»، شهر پیامبرخدا(ص) را محاصره کرد و در اقدامی غیرانسانی، بستر چشمه «زرقا» را که تأمین‌کننده آب مورد نیاز مردم شهر مدینه بود، ویران کرد. شهر به محاصره کامل سعودی‌ها درآمد و به‌تدریج، قحطی بر آن مستولی شد. بزرگان مدینه برای دریافت کمک، نامه‌ای به ابراهیم‌پاشا، والی عراق و شام نوشتند، اما او این درخواست را بی‌پاسخ گذاشت و حتی برخی مورخان آورده‌اند که به مردم مدینه پیشنهاد کرد با وهابی‌ها سازش کنند! مردم مدینه چاره‌ای جز صلح نداشتند. به همین دلیل برای سعود بن عبدالعزیز نامه‌ای نوشتند و توسط چهار نفر از بزرگان شهر به نام‌های «محمد طّیار»، «حسن قلعی چاوش»، «عبدالقادر الیاس» و «علی صویغ» نزد وی فرستادند. در این نامه، صحبتی از پذیرش وهابیت به میان نیامده‌ و تنها به قبول ضمنی حکومت سعود اشاره شده ‌بود. سعود بن عبدالعزیز پس از دریافت این نامه، مردم مدینه را کافر خواند و سخنانی زشت درباره آن‌ها بر زبان راند و آن‌ها را تهدید کرد که شهر پیامبر را دچار همان وضعی می‌کند که طائف گرفتار آن شد. اما مردم مدینه ترجیح دادند باز هم در برابر سعودی‌ها مقاومت کنند. این مقاومت، چیزی حدود سه سال به طول انجامید. در این مدت، نامه‌های بسیاری برای امپراتور عثمانی نوشته شد؛ اما دریغ از یک کمک مؤثر!

تکرار جنایت‌های امویان
سعود بن عبدالعزیز که در دوران محاصره مدینه، مشغول تاخت‌وتاز در دیگر نقاط عربستان بود، پس از فارغ شدن از آن خونریزی‌ها، تصمیم گرفت کار مدینه را یکسره کند. او که حالا خودش را «امام الدرعیّه المجدیه» می‌نامید و حتی مدعی خلافت هم شده ‌بود! در سال 1189خورشیدی دستور حمله همه‌جانبه به مدینه را صادر کرد. به این ترتیب، همه نیروهای آل‌سعود در اطراف مدینه متمرکز شدند و با حملات سنگین، خطوط دفاعی شهر را شکستند. لشکر جرّار وهابی وارد شهر شد. سعود در همان بدو ورود دستور داد تمام گنبدهای مربوط به مشاهد مقدسه را ویران کنند و این کار باید توسط خادمان آن مشاهد صورت پذیرد. خادمانی که حاضر به اساعه ادب نشدند، به قتل رسیدند. سعود بن عبدالعزیز خودش را به حرم مطهر پیامبرخدا(ص) رساند و تصمیم داشت آن را هم ویران کند، اما وقتی مقاومت عجیب مردم را دید، از بیم شورش عمومی و البته، واکنش سریع مسلمانان دیگر نقاط، از این فکر پلید صرف‌نظر کرد. او در میدان «مناخه» شهر مدینه مستقر شد و دستور داد مردم را جمع کنند؛ آن‌گاه فرمان کشتن تعداد زیادی از مردان را صادر کرد. به فرمان سعود، نذورات حرم نبوی غارت و بخشی از حیاط حرم نیز، ویران شد. کوچه‌های مدینه، مملو از اجساد مظلومانی بود که توسط سربازان وحشی آل‌سعود کشته شده‌ بودند. سعود دستور داد بقیه مردم مدینه را بیاورند و آن‌ها را مجبور به پذیرش وهابیت کنند. گروهی از مردم، از سر اجبار و برای جلوگیری از غارت نوامیسشان، تن به این امر دادند. 
سعود بن عبدالعزیز حاکمی برای شهر تعیین کرد. این وضع در مدینه، تا زمان غلبه دوباره نیروهای عثمانی در سال 1192خورشیدی، وجود داشت. خاطره هجوم سعودی‌ها به مدینه و جسارت به شهر پیامبر(ص) و حرم مطهر آن‌حضرت و فرزندان و اصحاب ایشان، یادآور فاجعه «حرّه واقم» است که در ذیحجه سال63قمری اتفاق افتاد. واقعه‌ای که در آن، مسلم بن عقبه، فرمانده نیروهای یزید، با فرمان او و برای در هم کوبیدن قیام مردم مدینه، آن شهر را تصرف و سه روز، جان و مال و ناموس اهالی مدینه را بر سربازانش مباح کرد. آری، اگر درست بیندیشیم، آنچه آل‌سعود انجام داد، دست‌کمی از جنایت‌های مسلم به عقبه نداشت و باید سعودی‌ها را میراثخوار همان حکام جنایت‌پیشه اُموی بدانیم.

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

برچسب ها :
ارسال دیدگاه