فکر مکروه
شیخ رجبعلی خیاط تعریف میکرد:در بازار بودم، اندیشه مكروهی در ذهنم گذشت. سریع استغفار كردم و به راهم ادامه دادم.قدری جلوتر شترهایی قطار وار از كنارم میگذشتند…ناگاه یكی از شترها لگدی انداخت كه اگر خود را كنار نمیكشیدم، خطرناک بود. به مسجد رفتم و فكر میكردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود؟! در عالم معنا گفتند:شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فكری بود كه كردی!گفتم: اما من كه خطایی انجام ندادم… گفتند: لگد شتر هم كه به تو نخورد!
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
«به نام مادر» رمانی درباره شهیدی که امام خمینی(ره) آزادش کرد
-
سادهترین راه برای تقویت اخلاص
-
اعقل الناس من غلب جده هزله و استظهر علی هواه بعقله
-
من استشاره اخوه المومن فلم یمحضه النصیحه سلبه الله لبه
-
3
-
2
-
فکر مکروه
-
روشمند کردن سبک زندگی حسینی در اربعین
-
راهاندازی مراکز حفظ قرآن کریم همراه با تحصیل دوره متوسطه اول
-
راهبرد جدید برای صیانت از موقوفات
-
روضههای خانگی پدافند غیرعامل ماست
-
ختم های بی اثر