
پدر و مادر خیرات
رقیه توسلی
تکه آخر مرغ را میگذارم توی قابلمه که بخارپز شود. میدانم زعفران توی غذا را دوست دارد. میریزم و منتظر میشوم ساعت بگذرد.
باید دستگیرهها را بشورم، کابینت ظرفها را سروسامان بدهم و... خیلی کار مانده دارم اما از جایم جُم نمیخورم و نمیدانم بیهوا چرا یاد «خانجان» میافتم. یاد مهربانیهایی که کفگیر کفگیر میپاشید توی ذهن ما. همیشه دست میگذاشت روی قلاببافی سفید آشپزخانهاش و میگفت؛ وقت داشتی رادیو گوش کن... .
بلند میشوم. خیلی وقت است رادیو گوش ندادهام. برنامه 4عصر را دنبال میکنم. مجری میگوید: شما عزیزان میتونید به ما زنگ بزنید و یک دقیقه درددل کنید. شنوندهها یکییکی میآیند پشت خط: «با دوستم رفتم که سرویس طلا واسه خودش بخره در حالی که چهار ماهه بهم بدهکاره... دو ساله همسرم مریضه. خواستم شنوندهها دعاش کنن... شوهرم بددهن و تیکه بندازه. خسته شدم. باور کنید جون دعوا ندارم دیگه... خدا هیچ کس رو گیر صاحبخونه نامسلمون نندازه. هر چی میگم بابا ما مال مردمخور نیستیم، میدم پولت خبُ. میگه فقط تخلیه... الهی امام رضاجان بطلبه بریم مشهد. پسر 5سالهم هنوز حرم رو ندیده... خواهرم بورسیه دانشگاه گرفته. تا چند وقته دیگه میره من کلا تنها میشم...».
زیر اجاق را خاموش میکنم و غذا را میکشم توی لعابی و رادیو را میبندم. باید بروم خانه مادرم. صدای بغضآلود و خسته و نگران و شاکی تکتک شنوندهها میماند توی ذهنم. انگار طرف مقابل همهشان من بودم. بالاخره همه ما خوبیها و بدیهایی داریم که بعضی وقتها متوجهشان نیستیم. باید آدمی باشیم که جواب خوبی را با خوبی بدهد و زیر دِین و قرض مردم نماند، باید همسری باشیم با زبانی پاکیزه، همسایهای اهل مدارا، بانویی عاقل که فریب تبلیغات را نمیخورد و هزارها باید دیگر... .
پینوشت
امام حسن مجتبی(ع): شما را به پرهیزگارى و تفکر و اندیشه سفارش میكنم. زیرا تفكر، پدر و مادر تمام خیرات است.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها
-
پرچم خدمت به زائران دهه پایانی صفر برافراشته شد
-
قدس رواق
-
شرح حکمتی از امیرالمؤمنین(ع) در خصوص راستگویی
-
قدرشناس یکدیگر باشیم
-
صفای زیارت با پای پیاده
-
جزئیات سومین سوگواره بزرگ علمی و فرهنگی امام رضا(ع)
-
وقفهایی برای سوگواران دهه آخر صفر
-
اجرای نمایش آیینی «آسمان هشتم»
-
درگذشت دانشمند مدافع حقوق شیعیان در اندونزی
-
پدر و مادر خیرات