تجلی عشق حقیقی در سیمای «اویس قرنی»

نگاهی به زندگی شگفت‌انگیز یار باوفای امیرمؤمنان(ع) در ایام شهادت او

تجلی عشق حقیقی در سیمای «اویس قرنی»

«تابعین» کسانی بودند که حضور سیدالمرسلین(ص) را درک نکردند، اما این توفیق را داشتند که از محضر اصحاب آن حضرت استفاده کنند و احادیث نبوی را فراگیرند.


​​​​​​​«تابعین» کسانی بودند که حضور سیدالمرسلین(ص) را درک نکردند، اما این توفیق را داشتند که از محضر اصحاب آن حضرت استفاده کنند و احادیث نبوی را فراگیرند و اویس قَرَنی در میان اهل علم به «سیّدالتابعین» مشهور است؛ برترین و افضل تمام تابعین. ما اویس را در تاریخ، با عشق عجیبش به رسول ‌خدا(ص) و مهر زوال‌ناپذیرش به علی مرتضی(ع) می‌شناسیم. اویس همان زاهد صدیقی است که به عشق دیدار رسول‌ خدا(ص) از یمن به مدینه آمد، اما چون آن حضرت در شهر نبود و از طرفی، اویس به مادر قول داده ‌بود که بیش از نصف روز در مدینه نماند، محبوب را نادیده، به سوی دیار خود بازگشت؛ اما رسول حق، بوی خوش ایمان و ارادت وی را استشمام کرد، برایش دعا فرمود و گفت وفات او با شهادت رقم خواهد خورد؛ سیدحسن غزنوی، شاعر توانای قرن ششم هجری در قصیده مشهور «خراسان» چه زیبا به این موضوع اشاره می‌کند و می‌سراید: «گویی از مجمر دل آه اویس قرنی / به محمد نفس حضرت رحمان آرد». سال‌ها بعد که اویس موفق به دیدار امیرمؤمنان(ع) شد، امام به وی فرمود: «پیامبر(ص) به من خبر داد که مردی از امتش به دیدار من خواهد آمد، مردی به نام اویس قرنی؛ او از حزب خدا و رسول اوست؛ وفاتش با شهادت اتفاق خواهد افتاد و به شفاعت او، جمع زیادی وارد بهشت خواهند شد». این روایت عمیق و تأثیرگذار را شیخ مفید در جلد نخست کتاب شریف «الارشاد» (ص316) آورده ‌است. اویس قرنی، آن یار دلسوخته امام علی(ع) و ارادتمند صادق و عاشق حضرت ختمی مرتبت(ص)، در چنین روزهایی حوالی نیمه ماه صفر سال 37 در حال نبرد در رکاب امیرمؤمنان(ع)، در کارزار صفین توسط عُمّال معاویه به شهادت رسید.

کاش از ازل تا ابد، یک شب بود
اویس بن عامر قرنی مرادی از اهالی یمن، از تیره قَرَن و از قبیله بنی‌مراد بود. او نادیده دل به دعوت پیامبر خدا(ص) بست و در این ایمان چنان راسخ شد که حیرت همگان را بر‌انگیخت. اویس شتربان بود و از این راه روزگار می‌گذراند. مادری پیر و فرتوت داشت که از او نگهداری می‌کرد و پایبندی به مهر مادری و انجام وظیفه فرزندی، تنها عاملی بود که وی را از دیدار محبوبش بازداشت و شاید دلیلی بود که موجب شد اویس به چنان مراتب بلند از ایمان دست یابد. او پس از رحلت رسول ‌خدا(ص) به مدینه رسید و در همان دیدار نخست با امیرمؤمنان(ع)، به جمع یاران صدیق و محرم سرّ وی پیوست و به قول اهل دل دانست که از علی(ع) همان نوری ساطع می‌شود که از وجود مقدس پیامبر اعظم(ص). اویس در دوران خانه‌نشینی امام(ع) یار و همراه او شد. اهل عبادت بود و مناجات با پروردگار را بیش از هر چیز دوست می‌داشت. می‌گویند یک بار مردی از وی پرسید که دلیل این همه عبادت چیست و آیا اویس از این همه سجده خسته نمی‌شود؟ او در پاسخ گفته ‌بود: «کاش از ازل تا ابد یک شب بود و من آن شب را تا صبح به سجده می‌گذراندم». اویس را از زاهدان هشت‌گانه دانسته‌اند؛ هشت نفری که در دوره تابعین به عبادت‌های طولانی شهرت داشتند و البته اویس به اجماع همه علمای اسلام، بهترینِ آن هشت نفر بود.

قصه شهادت اویس
اویس قرنی از نخستین کسانی بود که با امیرمؤمنان(ع) بیعت کرد؛ هر چند که پیش از آن هم در زمره شیعیان خاص قرار داشت. کشّی، رجالی معروف شیعه، اویس قرنی را صاحب مقامی ویژه نزد امیرمؤمنان(ع) می‌داند. درباره مقامات معنوی اویس قرنی، داستان‌های متعدد و شگفت‌آوری در برخی متون عرفانی وجود دارد که بسیاری از آن‌ها، رنگ افسانه دارند، اما خبر از جایگاه والای این یار باوفای امیرمؤمنان(ع) می‌دهند. اویس همراه با امام(ع) به جنگ صفین رفت. آن زاهد پرهیزگار در رکاب مولای خود شمشیر زد و در نهایت، تیرِ نفرتِ سرسپردگانِ معاویه، اویس را به آرزوی دیرینه‌اش یعنی شهادت رساند. نقل است که امیرمؤمنان(ع) بر پیکر وی نماز خواند و او را شخصاً به خاک سپرد. مزار اویس در رقه، شهری در شمال سوریه امروزی و در مجاورت مزار عمار بن یاسر قرار دارد و از شهرت فراوانی برخوردار است. ساختمان این مزار در ششم خرداد ماه سال 1392، هدف کینه و نفرت داعش، اُمویان روزگار ما قرار گرفت و تخریب شد؛ اما یاد اویس قرنی از حافظه اهل ایمان، پاک‌شدنی نیست.

خبرنگار: محمدحسین نیکبخت

برچسب ها :
ارسال دیدگاه