صیانت از شبکه مردمی اربعین

حجت‌الاسلام مهدی‌زاده در گفت‌وگو با قدس از شیوه درست تنظیم‌گری مراسم اربعین و اهمیت آن در رویارویی با رخدادهای آینده می‌گوید

صیانت از شبکه مردمی اربعین

کمرنگ شدن و رخت بربستن کرونا، تصمیمات و تسهیلات دولت و شوق فزاینده زیارت اربعین از مهم‌ترین دلایل پیش‌بینی حضور 5میلیون ایرانی در مراسم امسال راهپیمایی اربعین در کشور عراق شمرده می‌شود.


جمعیتی که اگر محدودیت‌های لجستیکی آن سوی مرز اجازه می‌داد، حتماً طی همین چند روز کاملاً محقق می‌شد؛ هر چند به گفته مسئولان تا به امروز چیزی بیش از نیمی از این عدد از مرزهای تعیین شده خارج شده‌اند. به نظر با توجه به تجربه اربعین امسال و پیش‌بینی رشد استقبال از این پدیده در سال‌های آینده، تصمیم‌گیری به‌خصوص در ساحت تنظیم‌گری اربعین اجتناب‌ناپذیر خواهد بود. حال سؤال جدی اینجاست این تنظیم‌گری چگونه و توسط چه جریان‌هایی انجام شود تا سازمان اربعین را از شکل مردمی‌اش خارج نکند؟ پرسشی که پاسخ آن را در گفت‌وگو با حجت‌الاسلام حسین مهدی‌زاده، پژوهشگر فقه حکومتی و مسئول میز نظریه اجتماعی فرهنگستان علوم اسلامی قم پی گرفته‌ایم. پاسخ تفصیلی حجت‌الاسلام مهدی‌زاده به این پرسش را در ادامه می‌خوانید.

ورود به مرحله جدیدی از تنظیم‌گری اربعین
پیش از این با مقیاس‌های خیلی کوچک‌تر از این در اربعین شرکت کردیم؛ مقیاس‌های کوچک اصلاً لوازم و شرایطشان فرق می‌کند. در حوزه علوم اجتماعی این بحث مطرح است وقتی کمیت‌ها آن‌قدر بزرگ‌تر می‌شوند که کیفیت تغییر می‌کند باید کلاً نحوه مطالعه و نگاهمان عوض شود و با سطح دیگری از تدبیر با آن قضیه روبه‌رو شویم. از امسال وارد رابطه جدیدی در زمینه اربعین شدیم. پیش از این، در یک دهه گذشته ما میهمان اربعین بودیم، یعنی این‌قدر جمعیت کم بود که در همان روزهای منتهی به اربعین می‌رفتیم. رفته رفته این جمعیت بیشتر شد تا اینکه به 3میلیون نفر رسید که در بازه زمانی بیش از 20روز آماده می‌شدند و به این سفر می‌رفتند. جمعیتی که پخش شدنش در فضای کلی زیارت عراق، کار سختی را ایجاد نمی‌کرد.
از امسال تصمیم گرفته شد ایرانی‌ها با جمعیت 5میلیونی شرکت کنند اما عملاً مردم عراق توان اینکه این 5میلیون نفر را در این بازه زمانی پوشش دهند، نداشتند. نخستین سطحی که این مسئله خودش را نشان داد، حوزه حمل و نقل بود. به همین منظور برای اینکه این 5میلیون نفر به عراق بروند مجبور شدیم مردم را از چندین مرز وارد عراق کنیم.
نخستین مسئله این است که با این حجم از جمعیت، میزبان بدون اینکه خودمان در فرایند این سفر و هجرت معنوی با آن‌ها همکار شویم، توان مدیریت حضور ما را ندارد. این یک نکته بسیار مهم است که نشان می‌دهد داریم وارد مرحله جدیدی می‌شویم. در این زمینه نیز ما چه به عنوان کسانی که می‌خواهند در موکب‌داری مشارکت کنند یا فقط مسیر زیارت را بپیمایند باید برخی وظایف و تغییر رفتار و موقعیت را بپذیریم و در وهله بعد به عنوان تنظیم‌گران و به تعبیر علمی‌تر «رگلاتور»‌های این سفر معنوی به نکاتی توجه داشته باشیم.
تنظیم‌گری و رگلاتوری اربعین مسئله بسیار مهمی است که اگر درست اتفاق نیفتد، می‌تواند اربعین را از محتوا و معنای اصلی خودش، خالی و ما را با یک صورت خالی شده از معنا رها کند. به این منظور در ابتدا باید ببینیم ساختاری که اربعین درون آن قرار می‌گیرد، چه ساختاری است. از حیث علوم اجتماعی موضوع بسیار مهم این است مردم عراق فعل به این بزرگی را بدون اینکه تنظیم‌گری و مرکزیت عام درون دولت آن‌ها باشد، انجام می‌دهند. در واقع دولت مرکزی عراق مسئولیت مستقیم جدی درون اربعین ندارد و کانون مرکزی مدیریت اربعین درون دولت و نظام مدرن عراق نیست بلکه درون عشایر و روابط سنتی قبیلگی عراق است که حضور دارد. به تعبیر دیگر، هم هزینه، هم شکل برگزاری و هم اخلاق و مناسبات و قواعد اربعین توسط عشایر عراقی صورت‌بندی می‌شود. این قضیه برای ما ایرانی‌ها به‌خصوص برای آن بخش نهاد علوم اجتماعی ما که می‌خواست به علوم اجتماعی ساختار دینی بدهد و دنبال الگوهای دینی می‌گشت بسیار حائز اهمیت بود. 
آنچه در عراق رخ می‌دهد این است که این جامعه بزرگ به عنوان شبکه انسانی بسیار گسترده بدون اینکه خط فرمان و فرمانده واحد داشته باشد و در فضایی بدون دانش مدرن و بدون آگهی‌های گسترده‌ای که مدرنیته برای شبکه‌سازی انسان‌ها ارائه می‌دهد، این کار را انجام می‌دهد. به عبارت دیگر آن‌ها یک نوع دانش ضمنی برای شبکه‌سازی دارند که متفاوت از شبکه در جهان مدرن است. 

سؤال مهم «لاتور»
برای درک اهمیت این موضوع باید بدانیم از موضوعات مورد علاقه علوم اجتماعی در سال‌های اخیر ایجاد جهان شبکه‌ای و عمومی و اجتماعی کردن قدرت است. در همین دهه90 یکی از اندیشمندان علوم اجتماعی غرب به اسم برونو لاتور که پروژه‌اش جامعه شبکه‌ای است به ایران و شهر قم آمد و تلاش کرد این مسئله را بپرسد که آیا نظریه‌ای برای تشکیل جامعه بدون نیاز به مرکز اقتدارگرای مدرن یا استیلاگر سنتی وجود دارد یا خیر؟ 
لاتور در یکی از سفرهایش به ایران، یکی از مهم‌ترین پرسش‌هایش همین بود که شما شیعیان یکی از معدود شبکه‌هایی هستید که به‌اصطلاح بی سر(در حالی که امامتان غایب است یا با سرهای متکثری چون مرجعیت) تا اینجا آمده‌اید، می‌توانید این نظریه سازمانی خودتان را توضیح دهید یا خیر؟ متأسفانه دغدغه و مسئله او فهم نشد و لاتور از ایران رفت و بعداً جوان‌های زیادی نوشتند چرا گفت‌وگوی خوبی بین ما و لاتور شکل نگرفت. من فکر می‌کنم یکی از مهم‌ترین دلایلش این بود که ما متوجه سؤال او نشدیم.
یک علتش نیز این است متأسفانه ما و بیشتر از ما شیعیان عراق، از لحاظ نظم اجتماعی دلبسته اقتدار مدرن هستیم. نشانه آن هم همین بیانیه‌ای است که مقتدی صدر امسال پس از کناره‌گیری از همه قدرت‌ها، منتشر کرد. او نامه‌ای خطاب به مردم ایران در خصوص اربعین به فارسی منتشر کرد و در آن از ما مردم ایران خواسته بود قانون عراق را رعایت کنیم و در طلیعه آن وقتی خواست از اربعین صحبت کند اشاره‌ای به حج کرد و گفت اربعین را اصولاً باید در قالبی که عربستان در حج انجام می‌دهد، مدیریت کرد نه در قالبی که ما مردم عراق در حال میزبانی آن هستیم. به تعبیری این وضعیت را خطای مردم عراق یا یک احسان بی‌دلیل و ایثار غیرموجه توسط مردم عراق معرفی کرد. مطابق دیدگاه او باید یک سازمان منظم مرکزی آن را برنامه‌ریزی کند و به همه کاروان‌ها نوبت دهد که آدم‌ها بتوانند یک بار بیایند و در اربعین شرکت کنند؛ مردم نیز در آن پول پرداخت کنند و بیایند هم اقتصاد عراق را رشد دهند و هم سازماندهی زندگی مردم در این ایام به هم نریزد. این ذهنیتی که در مقتدی صدر شکل گرفته ذهنیتی نیست که مخصوص به او باشد و برای ما مردم ایران نیز در ابتدای انقلاب شکل گرفت. ما بسیاری از نهادهای شبکه‌ای خودمان را در ابتدای انقلاب قربانی دولت‌سازی مقتدرانه و آن‌ها را در نهادهای مقتدر مرکزی منحل کردیم. به عنوان مثال می‌توان سازمان جهادسازندگی را نام برد که در دهه 70 منحل شد. 

نحوه تنظیم‌گری اربعین
 به هر ترتیب با ورود 5میلیون زائر و بیشتر از آن -که احتمالاً با این رویه عددی بسیار بالاتر ازاین 5 میلیون محقق می‌شد- ما مجبوریم بخش رگلاتوری اربعین در بخش ایران را فعال کنیم. 
تا کنون فقط دولتمان حمل و نقل ما تا مرز را مدیریت می‌کرد ولی از الان به بعد کم‌کم ما نیز باید در فضای اربعین دست به تنظیم‌گری بزنیم. مسئله بسیار حائز اهمیت این است چگونه تنظیم‌گری موجب شود اولاً این سازمان بزرگ نابازار دچار لکه‌های سیاه بازار و سودمحور نشود، یعنی ما آن را تشدید نکرده و سودمحورتر نکنیم؛ دوم از آنجایی که ما مردم ایرانی‌ بسیار وابسته‌ایم که خیلی از کارهایمان را دولت انجام دهد و خودمان سازمان شبکه‌ای خلق نمی‌کنیم، برخلاف مردم عراق که از طریق دارایی خودشان هزینه‌های آن را ت��مین می‌کنند، آن را به دوش بخش عمومی دولت مرکزی نیندازیم. ایراد این کار این است فرایند شبکه‌اش را از دست می‌دهد و دوباره بدل به سازمان می‌شود و دوم اینکه مفاسد سازمان حکمرانی و افعال دولتی، می‌آید و خودش را اینجا نشان می‌دهد. پس از مدتی هم دولت خسته می‌شود و می‌گوید من خودم هم نمی‌توانم انجام بدهم و عملاً آن را به پیمانکارهای بخش خصوصی تقدیم خواهد کرد که آن‌وقت دیگر ترکیبی از اقتدارگرایی مرکزی و سودباوری در هم تنیده می‌شود و به مثابه یک لکه سیاه در برابر اربعینی قرار می‌گیرد که زیبایی و مطلوبیتش به خاطر نابازار بودن آن است. 
یک مسئله مهم در اربعین این است در آن یک رابطه اخوت و از جنس امامت را تجربه می‌کنیم و با این اتفاق عملاً اگر رگلاتوری دولت با همین شکل نظریه سازمان دولت بخواهد بیاید و مشارکتش را بیشتر کند، حتماً با تعارض‌های درونی و درگیری شدیدی بین مخاطبان واقعی اربعین و برنامه‌ریزی‌هایی که از سال آینده در خصوص اربعین خواهد شد، مواجه خواهیم شد.

حفاظت از گزند دولتی شدن
یکی از نکاتی که می‌خواهم پیشنهاد دهم تا اربعین از گزند دولتی شدن و سازمان مقتدر مرکزی مدرن خلاص بماند، این است ما شیعیان در تأمین مالی اربعین شروع به مشارکت کرده و از سازمان احسان و مواسات برای مشارکت در اربعین استفاده کنیم. یعنی همان‌طور که مردم عراق دارند هزینه می‌کنند و از مال و جان و آبرویشان هر چه در توان دارند، می‌گذارند ما مردم ایران هم به اندازه یک هفته‌ای که در عراق هستیم، در طول سال پول کنار بگذاریم، سپس این پول‌ها را وارد سیستم اربعین کنیم و به شکل احسان و نه دستمزد در اختیار موکب‌ها و کسانی که به شکل مردمی در حال مدیریت و سازماندهی اربعین هستند قرار دهیم و خودمان هزینه اربعین را بدهیم. اگر خودمان هزینه اربعین را ندهیم، هر کسی که هزینه اربعین را بدهد، نظریه و سازمان او در اربعین حاکم می‌شود. اگر می‌خواهیم نظریه شبکه‌های خودجوش و بدون رأس مرکزی که رفتار مردمی از این جنس است را در سازمان اربعین حفظ کنیم باید تأمین مالی‌اش را اولاً خود ما مردم برعهده بگیریم و دوم آن را در قالب یک سازمان نابازار حفظ کنیم و این پول را به عنوان دستمزد قرار ندهیم و کسی را به عنوان پیمانکار برای این مأموریت‌ها نگیریم. این رفتار سبب می‌شود سازمان اجتماعی اربعین بتواند تأمین مالی خودش را حفظ کند و مجبور نشود به بهانه تأمین هزینه‌ها سراغ سازمان‌هایی از غیرجنس خودش مثل سازمان دولت و پیمانکارهای بخش خصوصی برود. 
باید از نظریه شبکه‌ای خاصی که در اربعین وجود دارد و ما ایرانی‌ها حتی بیشتر از عراقی‌ها آن را کشف کرده‌ایم، به‌شدت صیانت کنیم. این یکی از نظریات پیشرو برای ساخت آینده است هرچند هنوز اهمیت این سازمان از لحاظ دولت و جامعه و بازار کشف نشده ولی این نظریه از نظر سازماندهی یکی از دارایی‌های مهم ما در مواجهه با اتفاقات دهه‌های آینده است. بنابراین نباید اجازه داد این سازمان مثل حج عربستان شود که از معنا تهی شده و تمام ارتباطات ملت‌ها با همدیگر توسط یک طاغوت طرفدار آمریکا که هزینه توسعه آمریکا را هم می‌دهد، کنترل شود. 
به نظرم با توجه به اتفاقات امسال، از حالا به بعد ما به صورت جدی وارد رگلاتوری و تنظیم اربعین خواهیم شد اما مسئله مهم این است باید تلاش کنیم سازمان مردمی اربعین را به ایران بکشانیم و در فرایند‌های مختلف بازسازی کنیم و اگر فکر می‌کنیم در این خصوص نسبت به عراقی‌ها چیزهایی بیشتر از اربعین فهمیده‌ایم، تلاش کنیم عرصه‌هایی که در اربعین مدیریت نشده را مدیریت کنیم که یکی از آن‌ها شیوه تأمین مالی برای اجزایی است که سبب می‌شوند اجزای نهادهای بازاری پایشان به اربعین کشیده شود. ما باید پاهای آن‌ها را از طریق نهادهای تأمین مالی احسان و مواسات و ایثار قطع کنیم، حتی جاهایی که عراق نتوانسته‌، هر چند ما الگوی اولیه را از خود عراقی‌ها گرفته باشیم. عراقی‌ها در این حرکت، الهام‌بخش ما و به مثابه دانش ضمنی هستند که سعی می‌کنیم آن‌ها را تبدیل به دانش رسمی کنیم و به جاهای دیگر سرایت دهیم. 

خبرنگار: محسن فاطمی‌نژاد

برچسب ها :
ارسال دیدگاه