رمضان خونین

نگاهی به تأثیر مناسبت‌های دینی و مذهبی بر قیام 17 شهریور 57

رمضان خونین

تقریباً همه بهار و بعد هم اوایل تابستان 1357 را رژیم به زدن، بستن و حتی کشتن انقلابیون مشغول بود تا بتواند به قول خودش آتش راهپیمایی‌ها و اعتراض‌های زمستان سال پیش را خاموش کند. آتشی که همزمان با محرم سال 1398 قمری شعله‌ور و افتاده بود به جان حکومت.


​​​​​​​بگیر و ببندها و خشونت‌های نظامی با آغاز تابستان به کل فروکش کرده بود و رژیم به تصور خودش روزهای آرامی را می‌گذراند. آن قدر آرام که حتی شاه و مشاورانش هم باور کردند، غائله را خوابانده و آب‌ها را از آسیاب انداخته‌اند. 

توهم جزیره ثبات
ناظران جهانی و تحلیلگران رسانه‌های خارجی هم البته به این تحلیل رسیده بودند که رژیم پهلوی پس از یک دوره ناآرامی در ایران حالا با سرکوب و کشتار، ابتکار عمل را بدست گرفته و کشتی اوضاع مملکت را به ساحل امن رسانده است. شاید آن‌ها هم با دیدن دوره استراحت یک‌ماهه شاه و خانواده‌اش در سواحل شمال کشور به این نتیجه رسیده بودند که ایران برای غرب هنوز همان جزیره امن سال پیش است. به خصوص که شاه در مصاحبه‌های تلویزیونی‌اش گفته بود: «هیچ قدرتی توان کنار نهادن مرا نخواهد داشت؛ چرا که 700 هزار نیرو از من پشتیبانی می‌کنند، همه کارگران و اکثریت مردم پشت سرم هستند و من قدرتمندم...!». 
با همه این تفسیر و تحلیل‌ها البته از این نکته غافل بودند که ماه رمضان در پیش است. آن‌ها به این فکر نمی‌کردند نهضتی که با مناسبتی مثل عاشورا در سال پیش آغاز شده ممکن است آتشی باشد که با آغاز ماه رمضان از زیر خاکستر زبانه می‌کشد و دودمان همه تفسیر و تحلیل‌ها را به باد می‌دهد. 

غافلگیرانه
اگر به سال‌های دور برگردیم، خیلی بی‌راه نیست که حوادث دی سال 1356 را آغاز گرم شدن تنور انقلاب و یا شعله‌ور شدن آتش مقدسی بدانیم که از خرداد 1342، زیر خاکستر مانده بود. نهضتی که امام(ره) آن را به راه انداخته و توانسته بود همه جریان‌ها و نحله‌های سیاسی و مذهبی ایران را زیر یک پرچم جمع کند، در واقع نهضتی دینی و ایدئولوژی‌محور بود. 
بنابراین هر مناسبت یا جریان مذهبی می‌توانست بهانه‌ای باشد تا این نهضت پرشورتر از پیش ادامه پیدا کند. در ماجرای 17شهریور هم می‌شود گفت در واقع با آغاز ماه رمضان، قیام مردم رنگ و بویی تازه پیدا کرد و عمق و وسعت بیشتری گرفت. هر چند در بررسی ریشه‌های خیزش مردم ایران در دوره‌های مختلف، همیشه از محرم و آموزه‌های تشیع در پویایی و تحرک نهضت‌ها و حرکت‌های اسلامی سخن رفته است اما کمتر به این نکته پرداخته شده که ماه رمضان هم در فرایند انقلاب تأثیر بسیاری داشته است. ماه میهمانی خدا فرصتی فراهم آورده بود تا نیروهای انقلاب پس از یک دوره کوتاه رکود و توقف، دوباره به حرکت دربیاید و جوری شتاب بگیرد که رژیم پهلوی و متحدانش بدجوری غافلگیر شوند. این یعنی رویداد 17شهریور نتیجه تحولاتی است که از ماه رمضان سال 1357 در شیوه و شدت نهضت مردمی ایران رخ داد. 

بی‌سابقه
تغییر و تحول فقط مختص انقلاب مردمی و اسلامی نبود. رژیم پهلوی هم در مواجهه‌اش با این نهضت، تغییر رفتار داده بود. یعنی در رویداد 17شهریور 57، ماجرا از سرکوب وحشیانه هم فراتر بود. از دی ماه سال پیش که اعتراض‌ها در اغلب شهرها شدت گرفته بود، رژیم از یک سو دست به اقدام‌ها و اصلاحات ظاهری زده بود و دولت مثلاً «آشتی ملی» را هم روی کار آورده بود تا به گفته خودش با راه‌های مسالمت‌آمیز به اعتراض‌ها و مطالبات مردم رسیدگی کند. 
از سوی دیگر با روش‌های خشن مخفیانه و یا علنی تلاش داشت به قول خودش «شورشی»‌ها را سرکوب کند اما هیچ وقت مثل 17شهریور 57، این قدر خشن‌، بی‌پروا و گسترده دست به کشتار مردم نزده بود. کشتار جمعه سیاه 57 در چنین شرایطی شکل گرفت و «آشتی ملی» با ده‌ها شهیدی که از مردم گرفت، سبب شد انقلابیون و مخالفان رژیم متوجه شوند همه راه‌های احتمالی مسالمت‌آمیز به رویشان بسته است و دولت آشتی ملی و رژیم، نه زبان گفت‌وگو را می‌فهمند و نه اعتراض‌های مردمی را برمی‌تابند.

خبرنگار: مجید تربت‌زاده  

برچسب ها :
ارسال دیدگاه