مسیری برای توازن در سیاست خارجی

عبدالرسول دیوسالار در گفت‌وگو با قدس از پیامدهای احیای برجام می‌گوید

مسیری برای توازن در سیاست خارجی

عبدالرسول دیوسالار، پژوهشگر ارشد سابق در پژوهشکده مطالعات استراتژیک خاورمیانه در سال‌های ۱۳۹۴ الی ۱۳۹۷ بوده است. وی اکنون مدیر طرح امنیت منطقه‌ای در برنامه خاورمیانه دانشگاه اتحادیه اروپا (EUI) و استاد میهمان در مدرسه عالی اقتصاد و سیاست میلان است.


حوزه مطالعاتی دکتر دیوسالار سیاست دفاعی ایران، نظم منطقه‌ای، سیاست قدرت‌های بزرگ در خاورمیانه و مطالعه تطبیقی فهم از تهدید در خاورمیانه است.  برخی از مقاله‌ها و کتاب‌های وی عبارت‌اند از: «تحول تهدید و موازنه استراتژیک در سیاست خارجی ایران: مورد مطالعه تنگه هرمز» فصلنامه بریتانیایی مطالعات خاورمیانه (۲۰۲۱)، «پایه‌های همگرایی امنیتی ایران و روسیه» اینترنشنال اسپکتیتور (۲۰۱۹)، «فاصله از پرتگاه: گام به گام تا بازسازی نظام امنیتی در خلیج فارس» انتشارات دانشگاه اتحادیه اروپا (۲۰۲۱)، «تأملی بر اندیشه پیشرفت» انتشارات روزنه (۱۳۹۶). در آستانه جدی تر شدن مذاکرات گفت‌وگویی با او انجام داده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

با توجه به اینکه احتمال توافق بر سر برنامه هسته‌ای ایران افزایش یافته ‌است، توافق احتمالی چه تغییراتی در وضعیت امنیت ایران و  امنیت منطقه ایجاد خواهد کرد؟
برجام از یک منظر کارکرد مدیریت بحران دارد که ناشی از برنامه هسته‌ای ایران است؛ یعنی اگر برنامه هسته‌ای ایران به سمت تسلیحاتی شدن پیش برود ممکن است بقیه کشورهای منطقه به سمت سلاح هسته‌ای بروند؛ همان‌طور که عربستان پیشتر اعلام کرده است چنین اقدامی خواهد کرد یا مثلاً ترکیه، یا واکنش احتمالی سایر بازیگران مخالف این مسئله مثل ایالات متحده یا رژیم صهیونیستی که ممکن است در مسیر دستیابی ایران به سلاح هسته‌ای، تصمیم به تقابل و اقدام پیش‌دستانه نظامی بگیرند.
در واقع برجام سندی است که کارکردش کنترل بحران‌ها در حوزه اتمی است. اما کارکرد برجام فقط محدود به همین مسئله است و وقتی ما صحبت از این می‌کنیم که قرار است پس از برجام چه اتفاقی در حوزه امنیت منطقه رخ بدهد باید این مسئله را در نظر بگیریم که اساس ایده اولیه برجام این بوده که برجام فعلاً به دلیل اینکه برنامه هسته‌ای ایران یک خطر لحظه‌ای می‌تواند باشد که تنش‌های منطقه‌ای را افزایش دهد، ایجاد شد. پس ما باید به یک توافقی برسیم که جلو این تنش‌ها را در منطقه بگیریم و وقتی این اتفاق افتاد یعنی به واسطه برجام از افزایش تنش‌ها جلوگیری می‌شود و این کاری است که می‌توان از آن به عنوان تأثیر مثبت برجام در حوزه امنیت منطقه یاد کرد. اما مسئله دیگر این است که برجام به دلیل دامنه تعریفش که محدود به حوزه اتمی است محدودیت‌هایی را هم در سطح تأثیرگذاری در ساختار امنیت منطقه‌ای دارد.  مثلاً برجام به مسائل موازنه نظامی بین ایران و عربستان یا ایران و ترکیه پاسخ نمی‌دهد و اساساً وارد این حوزه نمی‌شود همان‌طور که ایران همواره با مطرح شدن برنامه موشکی در قالب برجام مخالفت کرده است؛ پس انتظار این را نمی‌توانیم داشته باشیم که برجام به سایر حوزه‌های مورد اختلاف یا تنش میان ایران و کشورهای منطقه‌ای کمک کند. 

ارزیابی شما از دلایل و اهداف گفت‌وگوی بین تهران و ریاض و ارتباط آن با برجام چیست؟
به نظر من دو روایت و تفسیر از این مسئله می‌توان ارائه کرد. نخست اینکه کشورهای عربی پس از تحولاتی که در سال 2020-2019 رخ داد یعنی پس از راهبرد ترامپ برای اعمال فشار حداکثری و واکنش متقابل ایران به این جمع‌بندی رسیدند که افزایش تنش بین ایران و ایالات متحده، کشورهای منطقه را وسط این تنش قرار خواهد داد. جمله معروف حسن روحانی رئیس‌جمهور وقت ایران مبنی بر اینکه اگر نفت ایران صادر نشود، هیچ نفتی از خلیج فارس صادر نخواهد شد، نشان از راهبرد ایران داشت که به هر حال گسترش فشار امنیتی بر ایران به معنای افزایش هزینه‌های امنیتی کشورهای منطقه هم خواهد بود. اما مهم‌ترین نکته این بود که این راهبرد ایران به کشورهای منطقه نشان داد ایالات متحده در شرایط بحرانی برای دفاع از آن‌ها حاضر نیست وارد مخاطره جدی با ایران شود. بنابراین حرکت به سمت صحبت با ایران در حالی که برجام هنوز قطعی نشده است به اعتقاد من یک راهبرد تدافعی از سوی کشورهای عربی منطقه است تا اگر روزی برجام سقوط کرد آن‌ها در میان تنشی که پس از سقوط برجام ممکن است بین ایران و آمریکا شکل بگیرد آسیب کمتری ببینند.
تفسیر دیگر این است که عربستان سعودی به این نتیجه رسیده که باید با ایران به صورت راهبردی کار کند، اما من با این موضوع موافق نیستم که ریاض به این جمع‌بندی نهایی رسیده که با یک سیاست اصیل راهبردی که هدف نهایی آن حل و فصل اختلافات با تهران است رسیده باشد. درواقع من بیشتر با این مسئله موافقم که این یک راهبرد بیمه کردن خود از سوی این کشورها در مقابل بحران امنیت ناشی از سقوط برجام است.
از سوی دیگر این گفت‌وگوها بین ریاض و تهران به ایران این فرصت را می‌دهد که در صورت سقوط برجام از ایجاد یک اجماع منطقه‌ای علیه خودش ممانعت کند. اگر برجام امضا شود این گفت‌وگوها و روابط دیپلماتیک و فضای مثبت ناشی از امضای برجام در سطح منطقه کمک می‌کند تا روابط ایران و عربستان با سرعت بیشتری به سمت بهبود و عادی‌سازی حرکت کند. البته در داخل عربستان هم بخش زیادی از تصمیم به سمت حرکت برای عادی‌سازی روابط با ایران به محدودیت‌هایی برمی‌گردد که عربستان در جنگ علیه یمن با آن مواجه شد و ریاض به این نتیجه رسید که باید این فضا را با گفت‌وگو مدیریت کند نه با جنگ.

«نگاه به شرق» و تعادل در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران رویکرد مهم دولت محسوب می‌شود؛ برجام «نگاه به شرق» را دنبال می‌کند یا بار دیگر به سمت غرب تمایل پیدا خواهد کرد؟
امضای برجام تغییری در سیاست نگاه به شرق ایران ایجاد نخواهد کرد بلکه اتفاقاً به ایجاد تعادل در روابط خارجی ایران کمک خواهد کرد. درواقع امروز تعادلی در روابط خارجی ایران دیده نمی‌شود چنان‌که با اروپا تجارت و روابط جدی سیاسی و امنیتی وجود ندارد و با آمریکا عملاً قطع ارتباط کرده است؛ امروز در روابط خارجی ایران فقط شاهد روابط با شرق و همسایگان هستیم. برجام مسیری است برای متوازن کردن سیاست خارجی ایران. یعنی وقتی روابط با غرب نزدیک به صفر رسیده است به این بخش وزنی بدهیم تا یک تعادلی بین سیاست شرق و غرب ایجاد شود و تنها در این صورت است که نگاه به شرق به یک روابط سازنده و موفق تعریف و تعبیر خواهد شد؛ در غیر این صورت اساس اهمیت برجام در نگاه سیاست به شرق آقای رئیسی برجسته است چراکه سیاست نگاه به شرق بدون برجام به معنای وابستگی به شرق خواهد بود زیرا بزرگ‌ترین شرکای تجاری و امنیتی ایران در شرق تعریف شده‌اند و اگر برجام را کنار بگذاریم ایران بدون یک شریک سیاسی تجاری و امنیتی در غرب خواهد بود. 
​​​​​​​
خبرنگار: سید احمد موسوی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه