قصه تقویت ایمان
حجتالاسلام عباسی
امام صادق(ع) میفرمایند: «ریشه خوشگمانی در نیکو بودن ایمان انسان و سلامت قلب اوست». پس این ریشه را باید درست کرد. تقویت ایمان یکی از اصلیترین راهکارهای درمان سوءظن و بدگمانی است... بعضی از کارها هستند که از عهده خیلی از ما برمیآید... یعنی مثلاً با این ایمان کمی که بنده دارم، میشود آن کار را انجام داد. کار سختی نیست. انجام دادن و تکرار همین کار ایمان را تقویت میکند... اما یکسری کارها هستند که انجامشان سخت است. نیاز به این دارد که ایمان من قوی باشد... حرف ما این است که ایمان را میشود با همان کارهای ساده که عرض کردم تقویت کرد و رسید به مراحل بعدی تا جاهایی که نیاز به قوت ایمان برای مبارزه با یک مسئله داریم، مشکل پیدا نکنیم. زیربنا باید محکم شود... اگر در ذهن مرور کنیم، میبینیم انبوهی از دانستهها داریم و واقعاً با همین حد ایمان میشود بسیاری از کارها را انجام داد. اگر ما اینجا ایمان خود را تقویت کردیم، وقتی به مانعی مثل بدگمانی میرسیم میتوانیم مشکل را حل کنیم. البته رابطه بین بعضی از کارها با بعضی از کارهای دیگر شاید در جایی غیر از علوم وحیانی اصلاً قابل فهم نباشد... مثال میزنم؛ یکی پیش مشاور آمده است و میگوید که من سوءظن دارم. بین سوءظن و احترام به پدر و مادر رابطهای وجود دارد؟ ظاهراً ندارد ولی من عرض میکنم ارتباط دارد... کسی که به پدر و مادر خود احترام نمیگذارد و خدای نکرده عاق والدین است راه او برای افزایش و تقویت ایمان بسته است و همین ایمانی هم که دارد در خطر است... در مشاوره مبتنی بر دین، یکی از کارهایی که برای درمان بدگمانی به او توصیه میشود این است که برو رابطه با پدر و مادر را درست کن... تقویت ایمان یعنی تقویت سیستم ایمنی روح... رابطه درست با پدر و مادر تقویت سیستم ایمنی روح و در نهایت تقویت ایمان و درمان بدگمانی است. فرقی نمیکند طب سنتی و یا طب مدرن... یک جاهایی اینها به هم میرسند... وقتی ویروسی وارد بدن شده، هر دو میگویند اصلیترین کار در برابر این ویروس و این عفونت این است که سیستم ایمنی بدن خود را قوی کنید... قصه تقویت ایمان یعنی این. من جای دیگر را درست میکنم تا ایمان من تقویت شود. ایمان من که درست شد، سیستم ایمنی روح من با خیلی از این مسائل و مشکلات اخلاقی خود به خود مبارزه میکند.
برچسب ها :
ارسال دیدگاه
تیتر خبرها