عاشورا؛ زیستی که «ما»ی مشترک ایران را تقویت می‌کند

واکاوی جامعه‌شناختی آیین‌های حسینی در گفت‌وگو با دکتر میری در آستانه تاسوعا و عاشورای حسینی ‏

عاشورا؛ زیستی که «ما»ی مشترک ایران را تقویت می‌کند

هر سال با فرارسیدن ماه محرم، گویی نبض زندگی در جامعه شیعی با ضرباهنگ دیگری می‌زند و دل‌های شیعیان، میزبان شور و حماسه‌ای دیرینه می‌شود.


​​​​​​​اما ورای این جلوه‌های آشکار، آیین‌های حسینی همواره کارکردی عمیق‌تر و پنهان‌تر در شکل‌دهی به هویت فردی و جمعی داشته‌اند. این مناسک، بستر درونی‌سازی ناخودآگاه ارزش‌ها و جهان‌بینی عاشورایی را فراهم می‌آورند و حس این‌همانی و پیوند عمیق با واقعه کربلا را در تاروپود زندگی روزمره می‌تنند.
‏اما در کنار این کارکردهای عمیق و ریشه‌دار که از حکمت الهی و سنت‌های دیرین نشأت گرفته‌اند، پرسشی بنیادین در ذهن پدید می‌آید که با واقعیت‌های امروز جامعه ما گره خورده است: در عصری که ذائقه نسل جوان دستخوش تغییر شده و فضای دیجیتال، زندگی ما را احاطه کرده است آیا این آیین‌های مقدس با همان عمق و تأثیرگذاری معنوی و اجتماعی، می‌توانند همچنان بستر درونی‌سازی ارزش‌ها و پیوند عمیق با حماسه عاشورا برای نسل‌های جدید باشند؟ آیا این تحولات، اصالت و عمق این آیین‌ها را تهدید می‌کند یا فرصت‌های نوینی برای بازآفرینی و تعمیق تجربه عاشورایی فراهم می‌آورد؟ برای واکاوی این ابعاد پیچیده و یافتن پاسخ‌هایی درخور، سراغ دکتر سیدجواد میری، جامعه‌شناس دینی و عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی رفته‌ایم تا از منظر تخصصی به بررسی این تحولات بپردازیم.

مناسک حسینی؛ بستر جامعه‌پذیری ناخودآگاه
دکتر میری در ابتدا در توضیح کارکرد جامعه‌شناختی شعائر و مناسک بیان می‌کند: بحث عزاداری‌ها در مفهومی کلان‌تر، ذیل عنوان شعائر و مناسک قرار می‌گیرد. این شعائر و مناسک، کارکردهای مهمی در جوامع انسانی دارند که ازجمله آن‌ها می‌توان به تسهیل فرایند «جامعه‌پذیری» (Socialization) اشاره کرد. مفهوم جامعه‌پذیری بدین معناست که هنجارها، ارزش‌ها، ایده‌آل‌ها، آرزوها، رؤیاها و... به گونه‌ای در فضای روزمره زندگی جاری و ساری می‌شوند که افراد بدون اندیشیدن به آن‌ها، آن‌ها را درونی کرده و بر اساسشان عمل می‌کنند. این فرایند را می‌توان به استنشاق هوا تشبیه کرد؛ انسان‌ها بدون آنکه به عمل دم و بازدم بیندیشند، هوا را تنفس کرده و به حیات خود ادامه می‌دهند. شعائر و مناسک نیز به همین شیوه، مفاهیم عمیق و نظام معنایی دین را بازتعریف کرده و آن ها را در بستر زندگی روزمره جاری می‌سازند.
‏وی با بیان اینکه شعائر، نمادهای جهان‌بینی و الهیات هستند، تصریح می‌کند: هر یک از این شعائر و مناسک، ریشه‌هایی عمیق در ادیان مختلف دارند و نمادهای خاصی را بازنمایی می‌کنند. آن‌ها جهان‌بینی ویژه‌ای را ترسیم و نظام معنایی آن دین را بازتعریف می‌کنند. نکته حائز اهمیت این است این مناسک به جای آنکه از فرد عادی انتظار داشته باشند دائم در باب مبانی ادیان، اخلاق، الهیات، متافیزیک و جهان‌شناسی بیندیشد، تمامی این چارچوب‌های نظری و تئوریک و الهیات دین را به شکلی ساده و بسیط، در قالب یکسری حرکات، اعمال، شعائر و مناسک خلاصه می‌کنند.

تجربه زیسته عاشورایی؛ حس این‌همانی و اقلیم معنوی
عضو هیئت علمی پژوهشکده علوم اجتماعی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی با اشاره به آثار مشارکت و تجربه زیسته در این مناسک توضیح می‌دهد: این ویژگی موجب می‌شود افرادی که در این مناسک مشارکت می‌کنند قلباً، روحاً و از جان در آن فضا قرار گیرند. آن‌ها آرام آرام براساس عواطف و احساساتشان، بدون نیاز به تفکر عمیق، آن ایده‌ها را به نوعی زندگی کرده و به صورت زیسته تجربه می‌کنند. برای مثال، هنگامی که فردی وارد فضای عزاداری ایام محرم می‌شود و در مسجد، تکیه، حسینیه یا منزل به روضه اباعبدالله(ع) یا حضرت ابوالفضل(ع) و... گوش می‌دهد، حس می‌کند خود نیز بخشی از آن واقعه است. این واقعه به نوعی در وجود تک تک افراد بازنمایی و بازسازی می‌شود و حس این‌همانی به آن‌ها دست می‌دهد. ما با خود می‌اندیشیم «یا لَیتَنا کنّا مَعَک فَنَفوزَ فَوْزاً عَظیماً» و به‌صورت روحی و معنوی، خود را بخشی از واقعه عاشورا می‌بینیم.
دکتر میری تفسیر معنوی از عاشورا و کربلا نیز ارائه داده و می‌گوید: در روایتی از امام صادق(ع) آمده است «کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا» هر روز عاشورا و هر زمین کربلاست. این روایت، از منظر جغرافیایی و زمانی و به معنای تحت‌اللفظی نیست بلکه به معنای معنوی و مشارکت در ساحت یا اقلیم معنوی است که انسان‌های مؤمن، عاشورا را در آن تجربه کرده و کربلا را در اقلیم معنوی خود بازسازی می‌کنند.

همبستگی جمعی؛ تجلی جهان‌بینی دینی و نقش هنر
این جامعه‌شناس دینی در ادامه یادآور می‌شود: انسان موجودی اجتماعی است و در جامعه زندگی می‌کند. زمانی که افراد، چه به صورت فردی و چه در قالب جمعی، گرد هم می‌آیند؛ برای مثال، صدها میلیون نفر از شیعیان و حتی اهل تسنن در سراسر جهان در عزاداری‌ها شرکت می‌کنند، حس شراکت در ایده‌آل‌هایی را تجربه می‌کنند که عاشورا و حرکت سیدالشهدا(ع) بر پایه آن‌ها شکل گرفته بود. اساساً فلسفه تاریخ شیعی و فلسفه وجودی اهل‌بیت(ع) بر مبنای جهان‌بینی اسلامی و قرآنی بنیان نهاده شده است. این جهان‌بینی بر این اصل استوار است که نه باید ظلم را پذیرفت و نه خود به ظلم مبادرت ورزید. رویکرد ما در جهان باید مبتنی بر عدم پذیرش ظلم و عدم ارتکاب ظلم باشد؛ بدین معنا که کنش وجودی و جمعی ما همواره باید به گونه‌ای فعالانه شکل گیرد که در یک وضعیت اعتدال حرکت کنیم و از هرگونه تعدی و تجاوز بپرهیزیم.
‏میری با تأکید بر اینکه مناسک و شعائر، تجلی عمل جهان‌بینی دینی هستند، ادامه می‌دهد: فضای عاشورا، محرم و روضه، این امکان را فراهم می‌کند که مناسک و شعائر، افرادی را که در آن‌ها مشارکت می‌کنند، به احساس همبستگی و با هم بودگی برسانند. به عبارت دیگر، مناسک و شعائر، ساحت عملی و کاربردی همان جهان‌بینی، نظام فکری، متافیزیک دینی و الهیاتی هستند که پیش‌تر در ساحت نظری و به صورت مفهومی، فلسفی و الهیاتی صورت‌بندی شده بودند. در این میان نقش هنر در مناسک به منظور ‏تسهیل دسترسی به جهان‌بینی دینی قابل توجه است. لازم نیست همگان به سان ملاصدرا، به صورت‌بندی مفهومی فلسفه یا جهان‌بینی دینی بپردازند و حتی توان وجودی آن را داشته باشند. اما این ایده‌ها در قالب هنر، از جمله شعر تجلی می‌یابند. چنان‌که محتشم کاشانی در مرثیه مشهور خود می‌سراید: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است/ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است/ باز این چه رستخیز عظیم است...». در حالی که ملاصدرا در ساحت نظر و متافیزیک، اثر سترگ «اسفار» را صورت‌بندی می‌کند، شاعری چون محتشم کاشانی با تمسک به حوزه خیال، آن عوالم، معارف، مبانی و متافیزیک را به سطح زندگی روزمره می‌آورد. به همین ترتیب، مناسکی چون سینه‌زنی، نوحه، روضه و تعزیه، همگی تلاش می‌کنند با استفاده از حرکات بدن، بیان زبانی، مفاهیم و صورت‌بندی‌های گوناگون، آن ایده‌آل‌ها و مبانی را بازنمایی کنند. این فریند، امکان درک و تجربه مفاهیم عمیق دینی را برای عموم مردم، بدون نیاز به دانش تخصصی فلسفی یا الهیاتی فراهم می‌کند.

عصر دیجیتال؛ مواجهه با تحولات و رویکردهای نوین
‏‏با توجه به آنچه درباره کارکرد جامعه‌شناختی مناسک در فرایند جامعه‌پذیری، ایجاد حس این‌همانی و همبستگی جمعی بیان شد و با در نظر گرفتن تغییرات ذائقه نوین و ظهور عصر دیجیتال که بخشی از مناسک عزاداری را به محتوای دیجیتال تبدیل کرده است؛ این پرسش مطرح می‌شود که مواجهه با این امپراتوری جدید دیجیتال، چه چالش‌ها و فرصت‌هایی را برای حفظ و تقویت کارکردهای اصیل آیین‌های محرم، به‌ویژه در ارتباط با نسل جوان به همراه دارد؟ آیا این فضاها می‌توانند به مثابه ابزاری برای بازتعریف و تعمیق تجربه زیسته عاشورایی عمل کنند یا اصالت آن را به چالش می‌ک��ند؟
این دین‌پژوه در پاسخ به این پرسش و با توجه به آنچه درباره کارکرد جامعه‌شناختی مناسک در فرایند جامعه‌پذیری، ایجاد حس این‌همانی و همبستگی جمعی بیان شد؛ می‌گوید: واقعیت این است هرچند عزاداری‌ها، روضه‌ها، تعزیه‌ها و اساساً مناسک و شعائر در قرن‌ها و سال‌های پیش نیز وجود داشته‌اند اما محتوا، نحوه بیان و شیوه بازنمایی آن‌ها دقیقاً مشابه روش‌های امروزی نبوده است. این تفاوت ناشی از ظهور فناوری و عصر دیجیتال است که ابعاد جدیدی را پیش روی بشریت گشوده است.

رویکردهای مواجهه با فناوری؛ سلبی یا فعالانه؟
در مواجهه با این ابعاد جدید، دو رویکرد قابل تصور است: نخست، رویکرد انفعالی و سلبی که مبتنی بر عدم استفاده و عدم ورود به این فضاهاست و آن را نوعی تحمیل می‌داند؛ دوم، رویکرد فعالانه که مستلزم ورود و بازنمایی خود در این فضاهاست. تمایل نداشتن ما به حضور در این فضاها، به معنای از بین رفتن آن‌ها نیست. به عنوان نمونه، در 100سال پیش، زمانی که بلندگو وارد شد، برخی از منبری‌ها آن را حرام می‌دانستند اما امروز استفاده از آن فراگیر شده است. این امر نشان می‌دهد نداشتن درک درست تکنولوژیک معمولاً به اتخاذ رویکردهای سلبی منجر می‌شود.

امپراتوری دیجیتال و ضرورت مواجهه فعالانه و بازسازی هویت
وی در ادامه تشریح می‌کند: باید درک کنیم فضای دیجیتال، امپراتوری جدیدی را در جهان خلق کرده است. این امپراتوری همچون سایر امپراتوری‌ها، دارای نکات سلبی و ایجابی است. شیوه مواجهه ما با این جهان و این امپراتوری باید نقادانه، عقلایی و فعالانه باشد. اگر صرفاً با رویکردهای سلبی با آن مواجه شویم، این فضاها همچنان پابرجا خواهند ماند و نهایت امر این است که تلاش کنیم آن‌ها را به کلی مسدود کنیم. اما تجربه نشان داده حتی در صورت مسدودسازی، راه‌های دیگری برای بازسازی و ظهور آن‌ها پیدا می‌شود؛ همانند آنچه در مورد ماهواره و سپس اینترنت رخ داد و در آینده نیز ممکن است با ظهور فناوری‌های پیشرفته‌تر مانند اینترنت کهکشانی مواجه شویم.
‏این استاد دانشگاه با اشاره به ضرورت بازسازی هویت فرهنگی در عالمیت جدید، تصریح می‌کند: به عنوان جامعه‌ای که در عالم مدرن یا به تعبیر صحیح‌تر، در عالمیت جدید قرار گرفته‌ایم؛ نمی‌توانیم خود را از این فضاها کنار بکشیم بلکه می‌توانیم در آن‌ها ورود و مشارکت فعال داشته باشیم و «من» فرهنگی، تشخص و شخصیت فرهنگی خود را در این فضا بازسازی کنیم.

ایران ملک مشاع؛ شعائر، بستر بازسازی همگرایی ملی
دکتر میری در جمع‌بندی مباحث خود و با نگاهی به افق‌های پیش‌رو، بر ضرورت بازخوانی نقش آیین‌ها در بستر تحولات کنونی جامعه تأکید می‌کند. وی که پیش‌تر به لزوم مواجهه فعالانه با عصر دیجیتال و بازسازی هویت فرهنگی در عالمیت جدید اشاره کرده بود، این رویکرد را به ساحت همبستگی ملی نیز بسط داده و بیان می‌کند: جنگ تحمیلی، ما را در فضای جدیدی قرار داد که هویت‌های موجود در ایران در یک نقطه به هم برسند؛ نقطه‌ای که ایران به مثابه ملک مشاع است. یعنی همه ما ایرانی‌ها، با تمامی مذاهب و ادیان؛ از یهودی، مسیحی و زرتشتی گرفته تا مسلمان و حتی کسانی که ادیان دیگری دارند، در یک نقطه مشترک به نام ایران، با هم مشترک شده‌ایم. باید این نقطه، بستر بازسازی ایران به مثابه ملکی مشاع مبتنی بر رویکرد نوسهروردی را بازسازی کنیم. در این راستا، شعائر و مناسک می‌توانند آن انرژی عاطفی موجود در جامعه را دوباره در یک نقطه مشترک به هم متصل کرده و اتصال وجودی ایجاد کنند.

خبرنگار: مریم احمدی شیروان  ‏

برچسب ها :
ارسال دیدگاه