آتشی که خشک و تر را با هم می‌سوزاند!

آتشی که خشک و تر را با هم می‌سوزاند!

سیداحمد موسوی  


من یک مهاجرم! 40سال است که مهاجرم! از زمانی که ناخواسته، با مُهر مهاجر بر پیشانی در ایران به دنیا آمدم، تا زمانی که برای نخستین بار پای به مدرسه گذاشتم و تازه فهمیدم مهاجر بودن واقعاً چه مفهومی دارد؛ و حالا که در دهه چهارم زندگی‌ام به عنوان یک مهاجر، باید به پرسش فرزند کوچکم جواب دهم که با چشمانی پراشک می‌‌پرسد: «بابا، چرا پسر همسایه می‌گوید شما خائن و نمک‌نشناس هستید؟». 
 واقعاً چه جوابی به او بدهم که برایش قابل درک باشد. این پرسش با تمام پرسش‌هایی که خودم در دوران کودکی با آن مواجه بودم فرق دارد... شاید بعضی‌ها به ما هر چیزی می‌گفتند، هر طعنه‌ای می‌شنیدیم و هر مشکلی را تحمل می‌کردیم، اما این یکی فرق دارد! این وصله ناجور دیگر خارج از تاب و تحمل است! ما 40سال است که در این جامعه و در کنار همین مردم زندگی کرده‌ایم؛ خوشی و تلخی‌های زیادی را در کنار یکدیگر سپری کرده‌ایم؛ شریک غم همدیگر بوده‌ایم؛ در بلایا، در مصیبت‌ها، در جنگ‌ها و... با وجود همه تفاوت‌ها، ما خود را پاره‌ای از همین ملت احساس کرده‌ایم و می‌کنیم. با چنین احساسی چطور می‌توان انگ خیانت و نمک‌نشناسی را تحمل کرد؟
اینکه می‌گویند عده‌ای از مهاجران در جنگ اخیر اعمال خائنانه‌ای انجام داده‌اند، شاید درست باشد، اما پرسش من این است که این‌ها چه تعداد از کل جمعیت مهاجران را تشکیل می‌دهند؟ 20درصد؟ 10درصد؟ 5 درصد؟ یک درصد؟ فکر نمی‌کنم به تناسب جمعیت مهاجران، حتی به رقم 01/0 درصد (کمتر از 500 تا 600نفر) هم برسد. قبول است! وجود حتی همین تعداد اندک هم جای هیچ توجیهی ندارد، اما چرا باید اقدام‌های این اندک خائنانی را که احتمالاً سابقه وطن‌فروشی در کشور خود را هم دارند، این گونه در بوق و کرنا کرد و به تمام جامعه مهاجران افغانستانی تسری داد؟ هدف این کار چیست؟ چیزی غیر از تشدید شکاف‌های اجتماعی میان مهاجران و جامعه میزبان و افزایش جو ناآرامی و بی‌امنیتی در ایران است؟
پرسش دوم من در مورد منابع اخبار دروغ منتشر شده در دوران جنگ است؛ یک روز این خبر تکان‌دهنده منتشر می‌شود که 300 تا 400 تبعه خارجی در تونل‌هایی در زیر ساختمان‌های نظامی تهران دستگیر شده‌اند و روزی دیگر از دستگیری ده‌ها جاسوس و مزدور تبعه افغانستان در مشهد خبر می‌دهند. در طول 12 روز جنگ، ده‌ها خبر ریز و درشت دیگر از این دست انتشار یافت، بدون آنکه در مورد صحت و سقم آن‌ها اطلاعات دقیقی در دسترس باشد و یا درستی آن‌‌ها قابل راستی‌آزمایی باشد. اکنون که التهابات فروکش کرده و دسترسی به منابع معتبر امکان‌پذیر شده است، می‌بینیم که اغلب این اخبار پایه و اساس درستی نداشته و بر مبنای یکسری شایعات و یا منابع نامعلوم گسترش یافته‌اند. با این حال این شایعات و یا اخبار نادرست، اثر تخریبی خود را در سطح جامعه بر جای گذاشته‌اند. حالا چاقوی مهاجر‌ستیزان دسته پیدا کرده و مجامع حامی مهاجران در برابر سیل تهمت‌ها و افتراهای فراگیر در جامعه، به گوشه رینگ پرتاب شده‌اند. در این شرایط آیا لازم نیست برای رفع برخی از این شبهه‌ها و یا آشکارسازی منابع انتشار این اتهام‌های بعضاً بی ‌پایه و اساس، اقدام‌های اطلاع‌رسانی و یا قضایی انجام گیرد؟ آیا باید همه جامعه مهاجر قربانی این تهمت‌افکنی و نفرت‌پراکنی شوند که معلوم نیست چه نیتی در پس پرده آن وجود دارد؟ آیا باید خشک و تر را در این آتش به پا شده با هم سوزاند؟ ‌
در آخر، صحبتی هم با مسئولانی دارم که مستقیماً با حوزه مهاجران سر و کار دارند. قانونی‌سازی روند حضور مهاجران و یا اخراج مهاجران غیرقانونی در هر کشوری و از سوی هر دولتی، امری غیر قابل مذمت و حتی لازم است، اما بدون شک همین روند هم ملاحظات انسانی و حتی سیاسی و اجتماعی خود را می‌طلبد؛ ملاحظه آنکه انجام این روند در راستا و در واقع در روند تأیید تهمت‌های عمومی به کلیت جامعه مهاجران قرار نگیرد. دیگر آنکه این جمعیت مهاجر، هر چند غیرقانونی، اغلب از قرابت‌های زبانی، اجتماعی و حتی مذهبی با ایران برخوردار هستند. بنابراین فرایند اخراج آن‌ها از کشور باید بر اساس ملاحظاتی انجام گیرد تا مبادا در آینده، آن‌ها در خارج از ایران و بر مبنای خاطرات تلخی که برایشان به وجود آمده است، به یک جامعه هدف برای دشمنان نظام اسلامی تبدیل شوند. 
در نهایت آنکه، این موضوع موجب شده روند جدیدی از چالش‌ها برای مهاجران قانونی نیز از سر گرفته شود. قطع یک‌باره و همزمان سیم‌کارت‌های مهاجران قانونی در کلانشهرهایی چون تهران و مشهد از یک سو و عدم دسترسی به سامانه‌های مورد نیاز برای بازگشایی سیم‌کارت‌ها (مانند سامانه کد فیدا) از سوی دیگر‌، هم اکنون اوضاع آشفته‌ای را چه برای آن‌ها و چه برای مراکز پاسخ‌گویی به وجود آورده است. در شرایط حساس فعلی، ازدحام ناخواسته مهاجران در این مراکز بار روانی و اضطراب جامعه میزبان را هم دوچندان کرده و می‌تواند به واکنش‌ها و یا حتی تقابل‌های ناخواسته‌ای منجر شود. اگر هدف ایجاد هر نوع ساماندهی است، این ساماندهی می‌تواند در گستره زمانی وسیع‌تر، فضایی آرام‌تر و در سایه تأمین مناسب‌تر زیرساخت‌ها انجام گیرد. آنچه در مجموع باید گفت این است که روند فعلی و کلی برخورد و یا برخی تصمیم‌ها در حوزه مهاجران ممکن است آب در آسیاب دشمنان ریخته و زمینه سوءاستفاده آن‌ها را چه در داخل و چه در خارج از ایران فراهم کند.
با این حال، یک بار دیگر یادآوری می‌کنم که اکثریت قریب به اتفاق مهاجران به پای ایران و جمهوری اسلامی ایستاده‌اند و خواهند ایستاد. پس به آن‌ها، حتی غیرقانونی‌هایی که باید از کشور اخراج شوند، به چشم سفیران و همراهان فرهنگی و تمدنی نگاه کنید که روزی به پای این تمدن بزرگ ایران زمین ایستاده و یا خواهند ایستاد.

​​​​​​​

برچسب ها :
ارسال دیدگاه