فقدان اثربخشی منطقه‌ای از نتایج انتصابات سیاسی در بنگاه‌های دولتی 

نبود چسبندگی سازمانی از چالش‌های انتصاب مدیران غیربومی در خراسان رضوی است

فقدان اثربخشی منطقه‌ای از نتایج انتصابات سیاسی در بنگاه‌های دولتی 

روز گذشته غلامحسین مظفری، استاندار خراسان رضوی در پنجمین جلسه شورای هماهنگی مدیران دستگاه‌های زیرمجموعه وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در استان گفت: یکی از مشکلات اساسی شرکت‌های اقتصادی دولت، سیاسی شدن فرایندهای انتصاب، حیاط خلوت شمردن این شرکت‌ها و تحمیل نیروی انسانی است. اگر می‌خواهیم این بنگاه‌ها موفق شوند، باید سودده بوده، صورت‌های مالی شفاف داشته باشند و بر اساس استانداردهای حرفه‌ای ارزیابی شوند.


وی در بخش دیگری از این جلسه اظهار کرد: بسیاری از مشکلات ساختاری در شرکت‌های دولتی، ناشی از انتخاب مدیران نادرست است. حفظ وضع موجود، هنر نیست. هر مدیری باید بتواند در دوره مسئولیت خود یک گام به جلو بردارد، تحول ایجاد کند و ساختار را ارتقا دهد. اگر نتوانیم شرایط را بهبود ببخشیم، در حق مردم و کشور ظلم کرده‌ایم.
در بررسی این گفته‌ها نکات قابل ملاحظه‌ای از جمله اشاره به انتصابات سیاسی، تحمیل نیروی انسانی اغلب غیر بومی یا غیر موظف در هیئت مدیره‌ها، سودمند نبودن واقعی این شرکت‌ها برای خراسان رضوی و مردم در مقابل استفاده از منابع و ثروت استان وجود دارد که اهمیت دادن به آن‌ها می‌تواند سرنوشت اقتصاد استان را در حد قابل توجهی بهبود دهد.
به عنوان مثال شرکت فولاد خراسان، کارخانه‌های شیر پگاه خراسان(مشهد) و گناباد، مجموعه عمارت هشتم شرق، نیروگاه افق تأمین انرژی توس یا همان نیروگاه توس و شرکت داروپخش و برخی دیگر از شرکت‌های زیرمجموعه صندوق‌های بازنشستگی و به این ترتیب وابسته به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی در خراسان رضوی هستند که به عنوان مثال در فولاد خراسان بنا به نظر کارشناسان و مطلعان هیئت مدیره‌ها کمتر رنگ مدیران استانی را به خود دیده و شاید بتوان در همین مقطع بر نظر استاندار خراسان رضوی که این شرکت‌ها را حیاط خلوت و محل  تحمیل نیروهای انسانی دانسته، صحه گذاشت.

محرومیت در کنار استخراج میلیون‌ها تُن ماده معدنی 
در علم مدیریت اصطلاحی به نام چسبندگی سازمانی وجود دارد که میزان وفاداری افراد شاغل در هر شرکت یا سازمان را نشان می‌دهد و در چارچوب همین تعاریف آمده که مدیران غیربومی و غیرموظف کمترین چسبندگی سازمانی را دارند و اگر با در نظر گرفتن همین تعریف به سراغ شرکت‌های فولادی و معدنی دولتی مستقر در منطقه سنگان خواف برویم، می‌توانیم این پرسش را مطرح کنیم که با وجود ذخایر شناسایی شده 1/2میلیارد تنی در این منطقه که حدود  800 میلیون تن آن قابل برداشت است و تاکنون تنها 150میلیون تن آن برداشت شده، آیا این شرکت دولتی توانسته به بهبود اوضاع اقتصادی مردم در منطقه کمک کند؟ 
یا شرکت ذوب آهن اصفهان به عنوان بزرگ‌ترین شرکت سازنده ریل‌های راه‌آهن در کشور که از معدن سنگ‌‌آهن ققنوس سنگان خواف ماده اولیه کوره‌های خود را که ثروت این منطقه محسوب می‌شود، تأمین می‌کند، به جز تأمین ریل‌های خط 3 قطارشهری مشهد در توسعه خطوط ریلی برای استفاده مردم در خراسان رضوی یا خواف چه اقدام‌هایی داشته است؟
 یا شرکت فولاد سنگان خراسان وابسته به شرکت فولاد اصفهان یا شرکت اپال پارسیان سنگان که عمده سهامدار آن هلدینگ پارسیان است و شرکت پارس فولاد سبزوار هم وابسته به همین هلدینگ در خراسان رضوی شناخته می‌شود یا شرکت‌های دیگر در منطقه خواف آیا در بحث مسئولیت اجتماعی در قبال برداشت ثروت مردم در زمینه توانمندسازی آن‌ها توانسته‌اند کاری انجام دهند تا سال‌ها بعد که از ثروت این منطقه تنها خاک و منابع آب خشک آن برای مردم باقی می‌ماند، آن‌‌ها بتوانند باز هم چرخ زندگی خود را بچرخانند؟
یا گفته می‌شود پالایشگاه خانگیران سرخس که گاز 6 استان شمالی و شرقی معادل یک‌چهارم مساحت کشور را تأمین می‌کند، از زمان تأسیس تاکنون شاید هیئت مدیره بومی و به ندرت سرخسی داشته؛ اما هیچ‌گاه رئیس هیئت مدیره بومی نداشته و شاید همین دلایل ماندگاری فقر بر چهره روستاهای این شهرستان را بهتر توجیه کند.

اقتصاد بی‌توسعه

به هر حال پاسخ به این پرسش‌ها زمانی می‌تواند دغدغه مدیران این شرکت‌ها باشد که درک درستی از شرایط منطقه یا همان چسبندگی سازمانی یا وفاداری بالا داشته باشند؛ اما با وجود مدیران غیربومی که اغلب تغییر آن‌ها وابسته به تغییر دولت‌هاست، چطور می‌توان این توقع را داشت که هیئت مدیره‌های غیر بومی و غیر مقیم از استانی دیگر که پیوندی با سفارش‌های سیاسی و ارتباطی دارند، با کمترین شناخت فرهنگی و اقتصادی در شرایطی که از انواع مزایای دولتی در زمینه تأمین سوخت و انرژی و حمل و نقل دولتی استفاده می‌کنند، برای زحمات نیروی کار و ثروت استان تصمیم‌های اثرگذار و عمیق بگیرند که ثمره آن افزایش ثروت خراسان رضوی باشد.
در نهایت جدا از اینکه حضور مدیران غیر بومی هزینه‌های شرکت‌ها را به دلیل رفت و آمدهای این افراد افزایش می‌دهد و عمده حساب‌های بانکی برخی از این شرکت‌ها خارج از استان است، باید گفت خراسان رضوی سرشار از منابع ارزشمند اقتصادی بوده؛ اما سهم مردم از این ثروت‌ها ناچیز باقی مانده و حضور مدیران غیربومی، انتصابات غیرتخصصی و بی‌توجهی به مسئولیت‌های اجتماعی، فرصت‌های توسعه در استان را بیش از پیش به چالش می‌کشد به طوری که  سود این منابع از سفره استان دور شده و تا زمانی که سازوکار اداره این شرکت‌ها اصلاح نشود، فاصله میان ثروت خفته و زندگی مردم همچنان پابرجا خواهد ماند.

خبرنگار: طاهره فجرداودلی

برچسب ها :
ارسال دیدگاه